تقریبا اکثر کودکان این روزها مجموعه ای از سی دی های بن تن، اسپایدرمن، پاندای کونگ فوکار، هپی تری فرندز و بسیاری دیگر از کارتون ها و پویانمایی ها را نه تنها نگهداری می کنند بلکه هر روز آن ها را مرور کرده و در خیالات خود با قهرمانان داستان همراه می شوند. قهرمانانی که با نیروی جادویی و از طریق خشونت و از بین بردن دیگران به خواسته های خود می رسند، خواسته ها و اهدافی که در ظاهر خوب است و به همین دلیل رسیدن به آن برای کودک تماشاچی مهم است نه راه رسیدن به آن!
تاثیرپذیری کودکان از شخصیت های کارتونی
faateme1366
این که کودکی از اقوام و آشنایان بخواهد به وسیله ساعت مچی جادویی شما را به موجودی دیگر تبدیل کند یا این که در یک ثانیه به موجودی فضایی تبدیل شود شاید در آن لحظه موضوعی جالب و خنده دار باشد که سبب خنده و سرگرمی بزرگ ترها شود اما در واقع این خیالات کودکانه نشأت گرفته از دنیای کارتون ها و پویانمایی هایی (انیمیشن) است که کودکان هر روز خود را در آن سپری می کنند و با آن بزرگ می شوند.
شخصیت های کارتونی
یکی از مادران می گوید: پسری 7 ساله دارم که از 3 سالگی کارتون بن تن را تماشا می کند و آن قدر به این شخصیت کارتونی علاقه دارد که وسایل اتاق خوابش را براساس تصویر بن تن انتخاب کرده است. حتی وقتی برای اولین بار برای خرید لوازم التحریر رفته بود در میان دفترها و دیگر وسایل به دنبال طرح بن تن می گشت. «کرمی» ادامه می دهد: علاوه بر این در لحظات زندگی مدام یا خود را بن تن تصور می کند یا این که در موقعیت های مختلف می گوید اگر بن تن بود این کار را می کرد.یکی دیگر از مادران نیز عنوان می کند: از آنجایی که شاغل هستم، در طول روز پرستار از پسرم در خانه نگهداری می کند. برای این که بدون ما بهانه گیری نکند مجبور شده ایم مجموعه ای از فیلم ها و کارتون های موردعلاقه اش را تهیه کنیم تا سرگرم شود. «ملکی» ادامه می دهد: به گفته پرستارش یک روز بعد از تماشای کارتون مرد عنکبوتی، از کمد دیواری بالا رفت و وقتی با ممانعت پرستار روبرو شد عنوان کرد که نگران نباش من مردعنکبوتی هستم! وی خاطر نشان می کند: از آن روز دیگر اجازه تماشای کارتون های تخیلی را به او ندادم. هر چند که برایش سخت بود اما بعد از گذشت مدتی دیگر سراغ آن کارتون ها را نگرفت.
خشونت در کودکی آموخته می شود
یک روانشناس در این باره میگوید: مشاهده فیلم، تلویزیون و هر آنچه نیاز به درک و دنبال کردن دارد، حداقل نیازمند این است که پیش زمینه هایی از ذهن درککننده و جهت دهنده برای این که مثلا یک داستان را دنبال کند و معانی را بفهمد، وجود داشته باشد. این در حالی است که این پیش نیاز در کودکان وجود ندارد و کودکان خیلی زود میتوانند در معرض اطلاعات حاوی زیبایی شناسی و تحریک کننده مناسب برای حواس خود قرار بگیرند. یعنی حتی می شود با استفاده از اسباب بازی های بی ضرری که رنگی است و تحرک دارد و حتی کتابهای پارچهای، کار را با نوزادان هم شروع کرد. بنابراین استفاده از فیلم و تلویزیون، هرچه دیرتر باشد، برای کودک بهتر است مگر این که فیلم ها نظارت شده و حاوی اطلاعات مناسب برای سن کودک باشد.«شیوا دولت آبادی» ادامه می دهد: از حدود سه سالگی است که بچهها میتوانند با نظارت والدین خود کارتون تماشا کنند یا چیزهایی ببینند که با توانایی تحلیل آنها به سمت مثبت و زیبایی شناسی حرکت کند. این موضوع میتواند تاثیر مثبتی به ویژه زمانی که حافظه آن ها ماندگار شده است، داشته باشد. در نتیجه اگر با برنامه ریزی مناسب انجام شود، میتواند عرصه خوبی برای یادگیری و خلاقیت باشد. در عین این که مبالغه در دیدن انجام نشود و وقت زیادی را به صورت مصرف کننده مواد دیداری از جمله فیلم قرار ندهند، براساس اصول عصب شناسی بهتر است این تماشا خیلی طولانی نباشد، چون مغز اگر فقط مصرف کننده اطلاعات باشد، به صورت یکپارچه و کامل درگیر نمیشود و بسیار سطحی و عاطفی یک نیمکره را درگیر میکند. به همین دلیل میتوانیم زندگی کودکان را صرف تنها استفاده کردن اطلاعات نکنیم و به آنها فرصت هایی بدهیم که از همه حواس به صورت خلاقانه برای رشد همه جانبه مغزشان استفاده کنند.
تاثیر فیلم های خشن
وی تصریح می کند: کودکان پیام هایی را از راه حواس خود از دنیای پیرامون دریافت میکنند و با درک از فرهنگی که در آن رشد میکنند، این دریافت ها را برای خود معنا کرده، رشد میکنند و به این شکل است که شخصیت آن ها شکل میگیرد. بنابراین آنچه میبینند، اگر خشن باشد، می تواند برای شکلگیری شخصیت آن ها مخرب باشد. چون شخصیت در حال رشد به ویژه در سالهای اول زندگی که واقعیت و خیال در آن قابل تفکیک نیست، از آنچه به شکل دیدن به کودک میرسد بسیار تاثیرپذیر است. در پژوهش های انجام شده برای مشاهده تاثیر تماشای خشونت در رفتار کودکان به ویژه در کودکان زیر هفت سال، مشاهده شده که دیدن یک صحنه پرخاشگری، برای مثال بازی با یک عروسک و پرتاب کردن آن، کاملا تقلید میشود. یعنی اگر خشونت مشاهده شود، خیلی زود الگوبرداری میشود. عکس این موضوع نیز صادق است؛ زمانی که یک کودک دیگر یا فرد بزرگسال، یک عروسک را نوازش کند، کودک با مشاهده این اتفاق، گرایش بیشتری به نوازش عروسک خود پیدا میکند.
امتداد خشونت در بزرگسالی
وی اظهار می کند: این آثار در عین این که به الگوهای رفتار تبدیل میشود، متاسفانه ماندگار هم هست و اگر کودکانی به صورت فراگیر و زیاد، شاهد خشونت در واقعیت یا دنیای تصویری باشند، در نوجوانی و بزرگسالی نیز گرایش به نشان دادن چنین رفتاری دارند. سطح رفتار یکی از آسیب هایی است که به کودکان وارد میشود و اگر فراگیر باشد، موضوع خشونتهای فراگیر جمعی یا اجتماعی را نیز میتواند به وجود آورد. آسیب دیگری که دیدن صحنههای خشن به کودکان وارد میآورد، تغییر نگرش آنها نسبت به خشونت است. یعنی تنها به این شکل نیست که به صورت کورکورانه تقلید شود، بلکه در ذهن کودکان، خشونت حساسیت زدایی میشود به این معنا که آستانه دریافت راحت تر خشونت بالا میرود. معمولا در فیلم های خشن، چه فیلم هایی که تصویری از واقعیت و چه به صورت کارتونی و مبالغه شده در بیان باشد، کسانی که خشونت اعمال میکنند عواقبی برای رفتار خود نمیبینند، به این معنا که برای خشونت خود تنبیه نمیشوند تا به الگویی برای این موضوع تبدیل شوند که بهتر است انسان خشن نباشد. بنابراین این موضوع نیز به گستاخی و رهاشدگی که خشونت در ذهن کودکان ایجاد میکند، اضافه میشود. به این معنا که میگویند نه تنها میتوان خشن بود و دنیا خشن است، بلکه هیچگونه پاسخی هم به خشونت داده نمیشود در نتیجه یک ترکیب بسیار آسیب زا و جدی از خشونت در ذهن کودک شکل میگیرد.
مسئولیت والدین
این روانشناس تاکید می کند: اگر بخواهیم مسئولیت بزرگترها، والدین و جامعه را در این باره مطرح کنیم، بدون شک باید گفته شود که کنترل فضای دیداری کودکان به ویژه فیلم، کارتون و… بسیار لازم است تا کودکان کمتر به آسیبهای ناشی از آنها دچار شوند. اگر کودکان شاهد صحنههای خشن هستند، وظیفه بزرگترها این است که نظر مخالف خود را با این رفتارها در بیان که این خشونت ارزش ما نیست و فقط سرگرمی است، ابراز کنند تا کودکان از این که در این چرخه یادگیری خشونت قرار گیرند، محفوظ بمانند.وی تصریح می کند: هر آن چه بتواند بسیاری از جنبههایی که در زندگی واقعی به درد کودکان میخورد را رشد دهد و بتواند در قالب بیان تصویری خوب قرار گیرد مثل این که چه طور میتوان با حیوانات مهربان بود یا این که چه طور میتوان یک مشکل کوچک حرکتی را حل کرد یا آن چه ذهن را درگیر میکند و میتواند زیبایی شناسی داشته باشد و حواس را به زیبایی و با جاذبه نگه دارد تا انگیزهای برای دیدن ایجاد کند.
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟