تمام شدن یک رابطه عاطفی، قطعا با احساسات منفی و ناراحتکنندهای همراه است؛ اگر شما تجربه چنین اتفاقی را داشته باشید، خیلی خوب این مساله را درک میکنید. ممکن است شما بعد از یک شکست عشقی احساس کنید که دیگر حالتان خوب نمیشود و همیشه قرار است این احساسات بد و منفی همراه شما باشد. واقعیت این است که اصلا اینطور نیست؛ با وجود تمام ناراحتیهایی که بعد از شکست عاطفی وجود دارد، اگر با روند بهبودی آشنا باشید و دستورالعملهایی که در این خصوص وجود دارد را انجام دهید، خیلی زود میتوانید این رویداد را برای خودتان حل و فصل کنید و به زندگی عادی خود برگردید. در این مقاله قصد داریم، مراحل بعد از شکست عاطفی که به بهبودی ختم میشود را برایتان توضیح دهیم و به شما یاد دهیم که در هر مرحله چه کارهایی میتواند به شما کمک کند؛ در نهایت چند نکته بسیار کاربردی به شما یاد خواهیم داد که در این زمان حتما به کمکتان میآید.
مراحل شکست عشقی
مراحل شکست عشقی، درست مثل سوگ از دست دادن فرد عزیز است که حدودا 3 تا 6 ماه طول میکشد؛ البته مدت زمان آن بسیار به ویژگیهای شخصیتی شما، طول مدت رابطهای که در آن قرار داشتید، میزان صمیمیتی که در رابطهتان وجود داشت، میزان حمایتهای خانوادگی و دوستانهای که دریافت کردید، پایبندی به تکنیکهای موثر برای بهبود و … بستگی دارد.
مرحله سوگ یا انکار
معمولا اولین مرحله بعد از شکست عاطفی، بخشی است که شما هنوز به طور کامل باور نکردهاید که رابطهتان تمام شده و همچنان در ذهنتان فکر میکنید که قطعا فرد مقابل پشیمان میشود و پیش شما بر میگردد. شما ممکن است در این مرحله با خودتان بگویید: “هنوز چیزی تموم نشده؛ حالا عصبانی بود یه چیزی گفت. قطعا برمیگرده”. جملات این چنینی برای چند ساعت یا چند روز اشکالی ندارد، اما اگر شما نتوانید از این مرحله بیرون بیایید و تمام شدن رابطه را فراموش نکنید، قطعا دچار مشکل میشوید. یکبار برای همیشه باید خودتان را مطمئن کنید که دیگر این رابطه تمام شده؛ در این صورت است که میتوانید وارد فاز بعدی شوید.
مرحله خشم
زمانی که شما با موفقیت از مرحله انکار عبور کردید، وارد فاز خشم و عصبانیت میشوید. در این مرحله شاید چنین جملاتی برایتان آشنا باشد: “ازش متنفرم؛ اون آدم فوقالعاده بدی بود” یا “دیگه نمیخوام ببینمش!” و … . به عبارت دیگر شما در این مرحله تلاش میکنید عامل برهم خوردن رابطه را فرد مقابل بدانید و مسئولیت تمام مشکلاتی که در ارتباطتان وجود داشت را به گردن او بیاندازید. باز هم مانند مرحله قبل، زیاد ماندن در این مرحله بسیار خطرناک است، چون ممکن است افکاری مانند آسیب زدن به دیگری در ذهنتان ایجاد شود که بعدا تبعات بسیار بدی دارد. اگر فکر میکنید نمیتوانید خشمتان را کنترل کنید، حتما از یکی از نزدیکانتان کمک بگیرید تا در این زمان همراهتان باشد و نگذارد دست به کار خطرناکی بزنید.
مرحله چانهزنی
بعد از اینکه کمی آرامتر شدید، وارد مرحله چانهزنی میشوید. در اینجا شما بیشتر به مرور خاطراتی که داشتید میپردازید و با خودتان فکر میکنید که اگر چه کاری انجام میدادید، این رابطه به این سمت کشیده نمیشد. این مرحله، مقدمهای برای وارد شدن به فاز بعدی یعنی افسردگی است، پس بهتر است که هر چه سریعتر از کمک یک مشاور شکست عشقی استفاده کنید.
به علاوه، از یک نظر این مرحله بسیار حساس است و آن این است که شما ممکن است به فکر برگشتن به رابطه یا برگرداندن فرد مقابل کنید. یادتان باشد، حتی اگر احتمال برگرداندن فرد مقابل به رابطه زیاد باشد، این مرحله زمان مناسبی نیست؛ چون نه چیزی در شما تغییر کرده و نه در فرد مقابل؛ پس حتی اگر برگشتی هم باشد (به ندرت)، به احتمال خیلی زیاد دوباره او را از دست میدهید.]5 گام برای برگرداندن مرد به رابطه (چطور عشقمو برگردونم)[
به همین دلیل توصیه میشود فعلا دست نگه دارید و باز مانند مرحله قبلی اگر فکر میکنید ممکن است اختیارتان را از دست بدهید و بخواهید با فرد مقابل تماس برقرار کنید، حتما از یک دوست کمک بگیرید.
مرحله افسردگی
این مرحله، طولانیترین زمان را به خود اختصاص میدهد؛ معمولا وقتی شما احساس کردید که هیچچیزی تغییر نمیکند، وارد فاز افسردگی میشوید. در این مدت بهتر است در درجه اول به خودتان اجازه دهید که برای حداقل یک هفته، سوگواری کنید. در این مدت تا دلتان بخواهد گریه کنید، به آهنگهای غمگین گوش دهید و … . این مساله بسیار مهم است چون گاهی افراد سعی میکنند با کمک قرصهای ضدافسردگی یا روی آوردن به مواد مخدر، غم ناشی از پایان رابطه را کاهش دهند؛ اما خوب است بدانید که این کارها معمولا اثر معکوس دارند. علت این امر این است که قرصها به طور موقتی ناراحتی شما را کاهش میدهند، اما واقعیت این است که غم به طور کامل از بین نمیرود و پس از قطع مصرف، قطعا تمام هیجانات ناخوشایند باز میگردند.
بعد از یک مدت کوتاه سوگواری، حالا وقت آن رسیده است که برای پایان یافتن این دوره تلاش کنید. البته اگر افسردگی شما شدید باشد، به احتمال زیاد نخواهید توانست به تنهایی با این غول مبارزه کنید، در اینجاست که حضور یک روانشناس ماهر و متخصص بسیار کمک کننده خواهد بود. روانشناس به شما کمک خواهد کرد که افکار منفی خود را معتدل کنید و برای زندگیتان برنامههایی بریزید که مرور زمان کمکتان میکند، غم و ناراحتیان را کم کرده و به زندگی عادی خود بازگردید.
مرحله بهبودی
زمانی که مراحل قبلی به درستی انجام شود، شما وارد مرحله بهبودی میشوید. در این مرحله شما دیگر میتوانید به این اتفاق به عنوان یک تجربه نگاه کنید و از آن درس بگیرید. به علاوه میتوانید زندگی عادی خود را از سر گرفته و کارهای قبلی خود را انجام دهید. به خاطر داشته باشید، وجود افراد حامی مانند اعضای خانواده و دوستان در این مسیر بسیار میتواند کمک کننده باشد؛ به همین دلیل حتما از وجود این افراد در زندگی خود استفاده کنید.
چند نکته برای بهتر کنار آمدن با شکست عشقی
تجزیه و تحلیل بیش از حد دشمن پیشرفت است
وقتی یک رابطۀ عشقی به پایان میرسد، ممکن است ساعتهای متمادی به موشکافی موقعیتهای بیشمار بپردازید تا شاید با این کالبدشکافیها بتوانید کشف کنید که کجای راه را اشتباه رفتهاید و مشکل کجا بوده است. ذهنتان مانند یک کاراگاه عمل میکند و تمام صحنهها و موقعیتهای فرضی را مرور میکند تا سرنخها و شواهدی را پیدا کند که نشان دهد چه عاملی رابطۀ عاشقانهتان را به نابودی کشانده است. دوستانتان را به عنوان مشاور به خدمت میگیرید و خود بیرحمانه به تحلیل احساساتتان دربارۀ فردی میپردازید که دیگر جزئی از زندگیتان نیست. ساعاتی را که به بررسی و بازبینی هزار بارۀ گذشته اختصاص میدهید، بخشی از فرایند التیام بعد از شکست عشقی است، اما زیادهروی در این تجزیه و تحلیلها اجازه نمیدهد تا در حال زندگی کنید و با امید به سمت آینده حرکت کنید. به جای آن که ساعتهای طولانی را به کشف رمز و رازهای شکست عشقی اختصاص دهید، میتوانید بخشی از این زمان باارزش را به شناخت خود اختصاص دهید و هویت وجودیتان را در غیاب عشق سابقتان در زندگی بشناسید.
با خودتان همانطور که رفتار کنید، که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند
اگر بعد از شکست در رابطۀ عشقی احساس بیارزش بودن بکنید، دلسرد و ناامید شوید و روحیهتان را ببازید، شاید شک کنید که آیا ممکن است فرد دیگری عاشقتان شود و ارزش ویژگیها، محاسن و خصوصیات منحصر به فردتان را بداند یا خیر ـ البته که پاسخ این سوال مثبت است و سرانجام روزی فردی شما را از صمیم قلب دوست خواهد داشت. به جای آن که به دنبال فرد دیگری باشد تا خصوصیاتی را که شما را دوستداشتنی و خاص میسازد، تایید کند، به خودتان در آئینه نگاه کنید و زندگی جدیدی را با خود واقعیتان شروع کنید. این که با خودتان همانگونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند، یعنی این که با عشق، دلسوزی، شکیبایی و توجه با خودتان رفتار کنید، یعنی این که لحظات و تجربیاتی را خلق کنید که بتوانید در آنها بدرخشید و به بهترین نسخه از خودتان تبدیل شوید.
در دام بازی سرزنش کردن گرفتار نشوید
وقتی به پایان یک رابطۀ عاشقانه میرسید، سعی میکنید با گرفتن انگشت اتهام به طرف خودتان یا طرف مقابل، فردی را برای سرزنش کردن پیدا کنید. وقتی طرف مقابل را سرزنش میکنید، وجودتان مملو از خشم میشود یا راهی برای توجیه اشتباهها و خطاهای خودتان پیدا میکنید. اما وقتی انگشت اتهام را به سمت خودتان میگیرید، لبریز از احساس شرم و گناه میشوید و شرمسار و متعجب از خودتان میپرسید که آیا فروپاشی این رابطه تقصیر خودتان بوده است. درهر حال هر کدام از این دیدگاهها باعث میشود که چشمتان را بر روی عاملهای اصلی فروپاشی رابطه ببندید و از این اتفاق تلخ درس عبرتی نگیرید که بتوانید از آن برای تقویت رابطههای فعلی و آتی استفاده کنید.
بهبود بعد از شکست عشقی یک فرایند خطی نیست
طیفی از احساسات مختلف را در پایان یک رابطۀ عاشقانه احساس میکنید، احساساتی که از سوگواری تا تسکین، از غم تا شادی و از خشم تا هیجان متغیر است. به موازات حرکت در امتداد این طیفها، یک روز خود را در آسمان هفتم میبینید، اما ناگهان وقتی یاد رابطۀ گذشته برایتان زنده میشود، حال خوشتان در لحظه جایش را به ناراحتی و ناامیدی شدید میدهد. در چنین لحظهای احساس میکنید که گویی تمام پیشرفت این مدت نقش بر آب شده است، اما این نگرانی صحت ندارد. فرایند بهبود بعد از شکست عشقی یک فرایند خطی نیست، بلکه بیشتر شبیه ترنی هوایی است که ما را به یکباره دستخوش احساسات متضاد میسازد.
احتمال برگشت وجود دارد، اگر به رابطه برگشتید، خودتان را سرزنش نکنید
شاید بعد از شکست عشقی قسم بخورید که یار بیوفایتان را هرگز دوباره نبینید و تمام یادگاریها و هدایایی را که شما را یاد او میاندازد، دور بریزید. بااین حال ممکن است شرایطی در زندگیتان پیش بیاید که فقط عشق سابقتان آن را درک کند یا تعطیلاتی بیاید که احساس کنید، حتماً باید احوال او را بپرسید و ببینید که مشغول چه کاری است. پیامهای متنی گاه و بیگاه به تماسهای تلفنی تبدیل میشود که راه را برای قرار در کافیشاپ باز میکند و در نهایت به قرارها و معاشرتهای پی در پی میانجامد. اینجا است که مشکلات قدیمی آسیب زننده پدیدار میشود و باعث میشود که به خاطر تلاش برای دوباره زنده کردن چیزی که باید در گذشته باقی میماند، دچار احساس سادهلوحی، گناه و شرمساری شوید. وقتی خودتان را به دلیل برگشت به رابطۀ قدیمی سرزنش میکنید، باید به خودتان یادآوری کنید که هر گام رو به عقب درس جدیدی را برای بهبود دادن زخم قلبتان به شما یاد میدهد، چرا که به این ترتیب فرصتی پیدا میکنید تا بدانید که بار بعد چطور باید عمل کنید.
بخشش بزرگترین هدیهای است که میتوانید به خودتان بدهید
بخشش واقعی یکی از بزرگترین هدایایی است که میتوانید به خودتان بدهید، چون بخشش به این معنا است که میتوانید گذشتۀ آزاردهندهای را که ممکن است خوشبختی اکنون را به خطر بیاندازید، رها کنید. وقتی خود را برای خطاها و اشتباهاتتان میبخشید، در واقع این اجازه را به خود میدهید که انسانیت خود را قبول کنید. به این ترتیب متوجه میشوید که زندگی ادامه دارد و فردا روز دیگری برای یاد گرفتن درسی کاملاً جدید است. چنانچه دیگران را ببخشید، قدرت انباشته شده در ذهن و قلبتان را آزاد میکنید. البته منظورمان این نیست، سعی کنید فردی را که به شما آزار رسانده است، به بهترین دوستتان تبدیل کنید. بااین حال بهتر است اجازه بدهید که خشم، آزردگی و ناامیدی درونتان به چیزی روشنتر، درخشانتر و معنادارتر تبدیل شود تا درد دیگر آزارتان ندهد. (برگرفته از سایت ویتامین عشق)
مشغولیتهای شاد فوقالعاده است، تاجایی که دیگر خوب و مفید نباشد
وقتی یک رابطۀ عاشقانه به پایان میرسد، طبیعی است که خودتان را در کار، امور خانه یا تفریحات مختلف غرق کنید. بعد از وارد شدن ضربۀ عاطفی اجتماعیتر میشوید و سعی میکنید فعالیتها، تجربیات و افراد جدیدی را پیدا کنید که جای خالی عشق سابقتان را پر کند. در چنین لحظات دشواری شاد و هیجانزده به جستجوی علائق جدید برمیآیید و از ماجراجوییهای جدید استقبال میکنید. اما اگر با درد ناشی از شکست عشقی دست و پنجه نرم نکنید، این مشغولیتهای شاد احساس ناراحتی و آزردگیتان را زیر خود دفن میکنند، تا آن که این احساسات ناخوشایند و فروخفته یک روز به سطح میرسد و شما را در باتلاق ناامیدی فرومیبرد. بنابراین در عین حال که باید کارهایی را انجام دهید که حالتان را بهتر میکند، باید درد قلب زخم خوردهتان را هم پردازش کنید و با آن کنار بیایید.
خوبیها را هم به خاطر بیاورید، فقط به بدیها و زشتیها فکر نکنید
فکر کردن دربارۀ یک رابطۀ شکست خورده غالباً فقط چگونگی به پایان رسیدن رابطه را به یادمان میآورد و ماجرای شروع رابطه را از خاطرمان میبرد یا این که باعث میشود فقط بر روی ویژگیهای منفی طرف مقابل متمرکز شویم و محاسنش را نادیده بگیریم. حتی گاهی اوقات که نکتۀ مثبتی را دربارۀ عشق سابقتان میگویید، یک جملۀ وابسته را به این تعریفتان اضافه میکنید: “امیر خیلی خلاقه، ولی شنوندۀ افتضاحیه.” متمرکز شدن بر روی ویژگیهای منفی دیگری نشان میدهد که هنوز خشم و آزردگی ناشی از شکست عشقی رهایتان نکرده است. اما به یاد آوردن محاسن عشق سابقتان این امکان را برایتان فراهم میکند تا دیدگاه سالمتری دربارۀ رابطه پیدا کنید. همچنین یادآوری خوبیهای طرف مقابل و دست برداشتن از احساسات منفی علامت این است که شکت عشقی را واقعاً به گذشته سپردهاید و آمادهاید تا آیندۀ روشنی را برای خودتان بسازید.
بذرافشان
عالی بود ولی چند بار شکست خوردم دیگه نمیخوام ب کسی اعتماد کنم اذیت میشم از هرچی مرد بدم میاد حالا سن من 40 سال رسیده روپای خودم ایستادم نیازی بکسی ندارم،کار میکنم ازصبح تاشب،شب تا صبح.روحیه م خسته ست،فرار از فکر کردن کار کردن انتخاب کردم.
افشین از تهران
به نطر من بایکی که به نطرت خوبه زندگی رو با عشق تجربه کن
Neda
بسیار عالی بود،اگر با خانواده اون فرد هنوز ارتباط داشته باشیم چی،چکاری برای فراموشی باید کرد؟
اصغر محمودی
نظر من درباره ی شکست عشقی این است که سیک بخورید