در سالهای اخیر نیز، نگاه و تمایل جهانی بیانگر حرکت در جهت انجام مطالعات بینرشتهای و طرحریزی تحقیقات نوین در جهت استفاده حداکثری از دانش بشری برای بهبود و ارتقای سلامت بوده است. به نظر میرسد محققین پیشرو در سالهای آینده، کسانی خواهند بود که از مرزهای غیرواقعی بین رشتهها عبور کرده و همکاری با محققین سایر علوم را گسترش میدهند. در این میان همگام با کشورهای توسعهیافته و پیشگامان علوم نوین، در ایران نیز این ارتباط هدفمند بین پژوهشگران علوم پایه و متخصصین علوم بالینی ایجادشده و خوشبختانه در حال گسترش است. در ارتباط با علوم بینایی، ایده ایجاد ارگانی با اهداف ذکر شده از سال 1387 مطرح شد و با هماهنگی انجمن چشمپزشکی و مراکز تحقیقات چشمپزشکی و تعدادی از اساتید علوم پایه در سالهای اخیر شکل گرفت و وسعت یافت.
سلولهای بنیادی، درمانی برای نابینایی مطلق
علیاکبر صابر مقدم، متخصص چشمپزشکی و فلوشیپ استرابیسم و اکولوپلاستیک در گفتوگو با «سپید» درباره ارتباط بین چشمپزشکی و علوم پایه میگوید: «رشتههای مربوط به ساخت مواد، سلولهای بنیادی و بیوشیمی نیز با چشمپزشکی ارتباط پیدا میکنند. چشم سالم و بیماریهای مربوط به چشم به این رشتهها نیاز دارند و توجهها را به ریشههای این بیماریها جلب میکنند. مانند مسائل ژنتیکی و مسائل مولکولی. آنچه که آینده علم چشمپزشکی را تشکیل میدهد، بحث پزشکی شخصی است. اینکه موجودات مشابه یکدیگر نبوده و هر فرد فرمول ژنتیکی دارد و برخی مولکولها در بدن فرد وجود دارد که ممکن است در بدن فرد دیگر وجود نداشته باشد. تفاوتهای سلولی و مولکولی بین افراد وجود دارد و همین مسئله نیز منشا ظهور بیماریها میشود. برای مثال اگر دو فرد دچار دیابت شوند، ممکن است این بیماری در هر فرد به شکل متمایزی ظهور پیدا کند. ممکن است در فردی مثلا به سمت نارسایی کلیه برود و در فرد دیگر باوجود ابتلای ۲۰ ساله به دیابت، همچنان مشکلات مراحل نهایی برای او ظاهر نشود.» صابر مقدم بابیان اینکه هر چه درک یک پزشک از فیزیولوژی بیماری بیشتر باشد، بهتر میتواند بیماری را تشخیص داده و به بیمار خود کمک کند، میگوید: «هر چه که پزشکها نسبت به علوم پایه آگاهی بیشتری داشته باشند، میتوانند پژوهشهایی در سطوح بالاتر و عمیقتر داشته باشند. هدف iravo (تحقیقات چشمپزشکی و علوم بینایی ایران) نیز ایجاد ارتباط بین بالین و علوم پایه است. برای مثال سلولهای بنیادی افقهای بسیاری را پیش چشمپزشکان بازکرده است. امیدهایی برای درمان بسیاری از بیماریهایی که تابهحال لاعلاج بهحساب میآمدهاند، مانند دژنراتیو قرنیه که اختلالی است که فرد با آن به دنیا میآید و به دلیل مشکلات ژنتیکی بخشی از چشم تشکیل نمیشود یا لایههایی تشکیل میشود که خیلی سریع به سمت تخریب میروند، ایجادشده است. یک مثال ساده آن بیمارانی هستند که شبکوری دارند. در این بیماران یا لایههایی از شبکیه تشکیل نمیشود یا به سرعت تخریب میشود. اگر بتوانیم سلول بنیادی را جایگزین کنیم و سلولهای بنیادی بتوانند این لایه را برای ما ایجاد کنند، کما اینکه در سطح محدود در دنیا انجامشده است و توانستهاند آن لایهای که نقص دارد را با جابهجایی و تزریق سلولهای بنیادی تا حدود زیادی تولید کنند، حداقل میتوان از نابینایی مطلق جلوگیری کرد. امیدواریم که سلولهای بنیادی پیشرفت کنند و برای بیمارانی که تاکنون جزء نابینایان جامعه محسوب شده و از کودکی از خط بریل استفاده میکردهاند، دریچهای از امید باز کنند. همکاران علوم پایه ما در آزمایشگاه به خوبی میتوانند سلولهای بنیادی را به سلولهای موردنیاز تمایز دهند، اما مشکلی که وجود دارد، این است که چگونه این سلولها را باید وارد بدن کنیم؟ چون قطعاً در بدن فاکتورهای دیگری نیز موثر است. بالاخره هر فردی ژنتیکی دارد که اجازه نمیدهد که ما هر آنچه را که مایل هستیم در بدن او انجام دهیم. بااینحال افق این علم با توجه به پیشرفتهایی که داشته، بسیار امیدوارکننده است.»
خشکی چشم، دلیل شایع مراجعه به چشمپزشک
علیرضا فروتن، جراح و متخصص بیماریهای چشم در گفتوگو با «سپید» خشکی چشم را یکی از بیماریهای شایع چشم دانسته و میگوید: «مسئلهای که در حوزه چشمپزشکی بسیار شایع بوده، خشکی چشم است. خشکی چشم یکی از دلایل عمده مراجعه بیماران به کلینیکهای چشمپزشکی است. اگر پزشکها اهمیت خاصی به این مسئله دهند و بیماران نیز به توصیههای پزشک توجه جدی داشته باشند، میتواند به کاهش این بیماری کمک کند. خشکی چشم پدیدهای بسیار شایع است و در همه سنین ممکن است، اتفاق بیافتد، اما در میانسالی بیشتر میشود. ما در کشوری نیمهخشک به سر میبریم و هوای محیط ما نسبتاً خشک است و در شهرهای بزرگ مسئله آلودگی نیز مطرح است و مزید بر علت میشود. مسائل شغلی، عادتهای کاری، کار با مانیتور، کامپیوتر و قرار گرفتن در محیطهای باز میتواند، تاثیرگذار باشد، مضاف بر اینکه استفاده از برخی از داروها میتواند مسئله خشکی چشم را تشدید کند.» وی میافزاید: «بیمارانی که به دیابت یا روماتیسم مبتلا هستند، زمینه خشکی چشم در آنها بیش از دیگران وجود دارد و پزشکان عمومی و متخصصان داخلی باید به مسئله خشکی چشم در این افراد توجه داشته باشند. یکی از علائم آزاردهنده فرد مبتلا به روماتیسم ممکن است، مسئله خشکی چشم باشد. حتی قبل از اینکه علائم مفصلی در این بیمار ظاهر شود، ممکن است علائم خشکی چشم در این بیماران دیده شود. خشکی چشم در بیماران مبتلا به دیابت نیز شایع است. برخی از داروهایی که بیماران استفاده میکنند، میتوانند موجب کاهش آب بدن شود، مانند بیمارانی که فشارخون دارند و دیورتیک مصرف میکنند. این داروها آب بدن را کاهش داده و موجب خشکی چشم میشود. خوابآورها، آرامبخشها و داروهای اعصاب میتوانند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم موجب خشکی چشم شود. استفاده از کنتاکت لنزها نیز خشکی چشم را تشدید میکنند. امروزه کار با کامپیوتر و مانیتورها بسیار رایج است و افراد ساعتهای طولانی به مانیتور نگاه میکنند و کمتر پلک میزنند.» فروتن درباره عوارض و خطرات خشکی چشم میگوید: «از عوارض و خطرات خشکی چشم میتوان به تاثیر آن بر دید چشم اشاره کرد. اگر خشکی چشم در بیماری ایجادشده و به غدد اشکی آسیب وارد کند، ممکن است، دائمی و نیازمند درمانهای خاص شود. اما با برخی از تمهیدات ساده میتوان خشکی چشم را تا حدی کاهش داد. آشنایی با داروهایی که خشکی چشم را تشدید میکند از اهمیت بالایی برخوردار است. افرادی که ساعتهای طولانی با مانیتور کار میکنند، باید تلاش کنند که به پلک زدن عادت کنند. عادت کنند که خودآگاه پلک بزنند و قطرههای اشک مصنوعی نیز وجود دارد که میتوانند از آنها استفاده کنند. مصرف مایعات کافی نیز تاثیرگذار است. افرادی که دچار خشکی چشم هستند در محیطهای باز باید از عینکهایی استفاده کنند که خشکی چشم آنها را کاهش دهد. عینکهایی که چشم را کاملاً میپوشاند و مانع از این میشود که اشک کمی هم که وجود دارد تبخیر شود، میتواند کمککننده باشد.»
جراحی پلاستیک چشم برای سرطانهای اطراف چشم
فرزاد پاکدل، عضو هیئتعلمی گروه پلاستیک و ترمیمی چشم بیمارستان فارابی در گفتوگو با «سپید» درباره رشته جراحی پلاستیک چشم، میگوید: «رشته جراحی پلاستیک چشم درواقع قسمتی از رشته چشمپزشکی است که درزمینه سیستم درناژ اشک، خروج اشک از چشم، پلکها، پیشانی و ناحیه پایین و میانی صورت و همچنین ساختمان استخوان اطراف چشم و تومورهای اطراف چشم کار میکند. بهصورت کلی جراحی پلاستیک چشم دو شاخه کلی دارد، یکی مربوط به زیبایی که با زیبایی صورت و چشم سروکار دارد و شاخه دیگر نیز بیماریهای این نواحی است. مانند ریزش اشک، عفونتهای اطراف چشم، تومورها و شکستگیهای اطراف چشم. شاخه زیبایی خود نیز به دو بخش تقسیم میشود. بخشی مربوط به جراحی برای زیباسازی که روی صورت، پلک و چشم انجام میشود و قسمتی هم مربوط بهکارهای غیر جراحی است. جراحیها مانند انواع لیفتینگ، بازسازیها و تغییر دادن شکل استخوان و… و قسمت غیر جراحی که بسیاری نیز با آنها آشنا هستند مانند تزریق ژل، بوتاکس، چربی و…در اطراف چشم و صورت. شاید وقتی از صورت صحبت میشود به نظر برسد که بیارتباط با چشم است اما نباید فراموش کنیم که حیطه چشم که پلک، ابرو، پیشانی و ناحیه پایین چشم است، همگی با یکدیگر در تعامل هستند. برای مثال نمیتوان درباره زیباسازی پلک صحبت کرد، بدون اینکه به زیباسازی ابرو و پیشانی توجه داشت یا فردی که به فرض ضایعهای روی قسمت میانی صورت خود دارد، که روی پلک نیز تاثیر گذاشته، مجبوریم که همگی را با هم تصحیح کنیم.»
پاکدل با تاکید بر اینکه بخشی از رشته جراحی پلاستیک چشم جنبه درمانی دارد، میگوید: «بخشی مربوط به سرطانهای اطراف چشم است، مانند سرطانهایی که پشت کره چشم ایجاد میشود. مانند تودههای غده اشکی که غده در حدقه استخوانی قرار دارد، تومورهایی که از عصب چشمی منشا میگیرد، یا تومورهایی که از عضله یا چربی به وجود میآید. همچنین بیماریهای التهابی این ناحیه مانند افرادی که دچار مشکلات تیروئید هستند و چشم آنها بیرونزدگی پیداکرده و حجم پشت چشم آنها افزایش پیدا میکند و نیاز است که روی بافتهای همبند یا sofآنها کار شود.» وی میافزاید: «یکی از موارد ساده و شایعی که ما با آن در جراحی پلاستیک چشم روبهرو هستیم بیماران تیروئیدی هستند. پسازآنکه این بیماری بهدرستی تشخیص داده شد و مورد درمانهای مختلف قرار گرفت، ممکن است شما با فردی روبهرو شوید که پلکهای او بازشده است و حالت خیرگی و بیرونزدگی دارد. این افراد نیز چون اغلب افراد جوان و میانسال هستند، با مشکل روبهرو میشوند و نیاز دارند که به بهترین نحو آنها را به حالت عادی برگرداند. یکی از علتهایی که موجب ایجاد رشته جراحی پلاستیک چشم شده، نیاز به جراحیهای بسیار ظریف در این ناحیه بوده که موجب ایجاد این زیر تخصص شده است.»
منبع: روزنامه سپید
درمان بیماریهای خطرناک چشم با لیزر جدید
رضا
بیماری لاعلاج ۲۴- یک بیمار لاعلاج اگر بر مسیر بیماری و حالات و صفات و افکار و در رفتارش نظر کند اعتراف می کند که بیماری با وی چنان کرده است که پیامبر هم نمی توانست چنین کاری با او کند.و لذا شکر بر بیماری از جمله واجب ترین شکرهاست که بیمار را به رضوان الهی می رساند و در صف اولیای خدا قرار می دهد. ۲۵- بسیاری از بیماران لاعلاج در مقام رضا از دنیا می روند و مستقیم بسوی خدا می روند. بیماری در همه احوال تقرب الی الله را موجب می شود. هر امری را حقی است و حق بیماریها نیز صبر است و تأمل و درون گرایی و انزواست. ناحق ترین کار رجوع به پزشک و داروست.