اما ذهن کودک در آن لحظه فقط در جستوجوی این پاسخ است که واقعا مفهوم طلاق و جدایی چیست. جدایی پدر و مادر چرا باید او را از دیدار هر روز یکی از آنها محروم کند؟! چرا باید فقط بتواند با یکی از آنها زندگی کند؛ در صورتی که جدایی، تصمیم آنها بوده و نه او… چرا، چرا و چرا… و انبوه این سوالات بیجواب در ذهن کوچک و پاکش آنقدر سنگینی میکند که بیهیچ حرف و انتخابی محکم دست مادر را میگیرد، او را همراهی میکند و…
این تصویری است که هر روز در مراسم جدایی بسیاری از زوجها و والدین که فرزندانی هم در کنارشان هستند، رخ میدهد. بودن فرزندان تصمیم جدایی را سختتر میکند و شاید ماندن را هم.
آیا واقعا بهتر نیست تصویری که کودک از خانواده و الگوی یک خانواده در ذهن دارد شبیه افرادی نباشد که از جبر زمانه ساعاتی را در کنار هم میگذرانند، هرکس حرف خودش را میزند، کار خودش را میکند و در پایان همه چیز به کودک تحمیل میشود؛ پدر میگوید همه خلقیات بد او به مادرش رفته و مادر هم مدعی است مانند پدرش یکدنده است و بد اخلاق! و عاقبت هم قطعا مانند او خواهد شد و …
اینکه تصمیم به جدایی تصمیم درستی هست یا نه قطعا چیزی نیست که بشود به آن پاسخ کاملی داد. ولی اینکه در هر صورت نوک پیکان آسیبهای آن بیشتر از هرچیزی به سوی فرزندان طلاق است چیزی است که همگان بر آن اتفاق نظر دارند.
اما شاید یک پرسش مهم در این میان برای بسیاری از خانوادهها مساله باشد؛ بعد از جدایی چگونه باید با کودکان رفتار کرد تا کمترین آسیب را ببینند، در این خصوص با دکتر لیلا محمدی، روانشناس و مشاور به گفتوگو نشستیم که دیدگاههای او را در این رابطه میخوانید.
قبل از جدایی
والدین قبل از اینکه تصمیم به جدایی بگیرند باید به نکات مهمی توجه کنند و بدانند در طلاق چند چیز برای فرزندشان خیلی مهم است؛ سن او و جنسیتش؛ تعریف طلاق در خانواده و اینکه مثلا بچهها چه تعریفی از جدایی دارند و مراودهها و رفتارهای قبلی آنها به چه صورت بوده و در آینده قرار است بچهها کجا باشند؛ مثلا چند سال پیش یکی از والدین باشد و سپس پیش دیگری یا پیش خانوادههای هر یک از آنها.
طلاق در بخش اجتماعی هم تاثیراتی بر زندگی کودک در اجتماع دارد که معمولا آسیب آن برای دختران بیشتر است. زیرا هنگام ازدواج هم با مشکلات بیشتری مواجه میشوند. اما پسر بچهها نیز با توجه به اینکه نزد کدام یک از والدین میمانند دچار مشکلاتی میشوند .
بعد از جدایی
کودکان تعریفی برای طلاق و جدایی والدین خود ندارند و با توجه به اینکه احساس گناه و عذاب وجدان کم کم در آنها شکل میگیرد ؛بنابراین اغلب دعواها و مشاجرهها و طلاق والدین و رفتن یکی از آنها را به خودشان نسبت میدهند و فکر میکنند آنها باعث شدهاند این وضعیت پیش بیاید، بنابر این نخستین «طرحوارههای ترس» در آنها شکل میگیرد و احساس میکنند باید بهگونهای رفتار کنند که دیگر کسی را از دست ندهند و تنهایشان نگذارد.
به کودک چه بگوییم
هنگام جدایی باید به زبان ساده و متناسب با سن کودک برای او توضیح دهیم که چرا زندگی خانوادگیمان مانند قبل نمیتواند ادامه داشته باشد. توضیحات ما نباید طوری باشد که او را نگران و مضطرب کند؛ بلکه حتما باید با حضور هر دو والد انجام شود و هیچکدام از والدین نباید سعی در تخریب چهره مقابل داشته باشد.
پدر و مادر حتما باید به کودک بگویند همیشه او را دوست دارند و والد غایب هم همچنان فرزندش را دوست خواهد داشت و رفتن او هیچ ربطی به کودک ندارد. مادر یا پدری که خانه را ترک کرده حتما باید به طور مرتب به فرزندش یادآوری کند که همیشه از او حمایت خواهد کرد. به هیچ وجه از همسرتان و فامیل او از کودک پرس و جو یا بدگویی نکنید .
والدی که خانه را ترک کرده و مسئولیت اصلی نگهداری از فرزندش را به همسر سابقش داده نباید مداخلهگر باشد و بخواهد برای او تصمیمات اساسی بگیرد.
مثلا اگر والد حاضر نمیخواهد فرزندش را با مدرسه به اردو بفرستد این حق را دارد، والد غایب نمیتواند واسطه شود و دخالت کند. یعنی والد غایب نباید بدون هماهنگی با والد مراقب، برای کودک تصمیم مهمی بگیرد و با والد مراقب مخالفت یا با او لجبازی کند.
اگر قرار باشد دیدار کودک با والد غایب اینگونه باشد و به اختلافات بین آنها دامن بزند درست مانند آن است که کودک مورد آزار قرار گرفته باشد. زیرا کودک بخشی از والد خود را درونی کرده. بنابراین وقتی به آن والد درونی توهین میشود یا تحقیر؛ انگار چیزی در درون کودک منفی و نادیده گرفته میشود.
منبع: چاردیواری
لینک مرتبط: آیا خیانت همسران اولین عامل طلاق در ایران است؟
در هر ساعت 19طلاق ثبت می شود! تاسیس خانه های امن