“من یک بیمار پیوند قلب هستم. روزی خواهد رسید که قلب من به هزار دلیل دانسته یا ندانسته از کار خواهد افتاد، در آن روز چشمانم را به کسی دهید که باز هم بتواند طلوع آفتاب را ببیند، قلبم را به کسی دهید که جز دردهای پیاپی چیزی به یاد ندارد. اگر این کار را کنید من زنده می مانم، ای عزیز جان بخش من آسوده بخواب که من امانتدار خوبی هستم.” این سخنان حسین غفوری، نوجوان پیوند قبلی است؛ او 15 سال بیشتر نداشت که با یک سرماخوردگی ساده در لیست انتظار پیوند قلب قرار گرفت و حالا کمتر از پنج ماه از عمل پیوندش میگذرد.
حسین غفوری در مجمع ملی سلامت که اوایل هفته جاری برگزار شد، روبروی رییس جمهوری ایستاد و این جملات را چنان با صلابت بر زبان راند که انسان یقین میکرد ندایی از دورن او را به آرامش دعوت میکند.
حسین که این روزها دوباره آرامش به او و خانواده اش بازگشته، یکی از صدها نوجوانی است که بخشی از روزهای شیرین کودکی اش را در رنج بیماری گذراند. روزهایی که میتوانست بدود، بازی کند و کودکی کند. اما یک روز صبح بعد از یک سرماخوردگی ساده با نفسهایی به شماره افتاده به پزشک مراجعه میکند و میفهمد که برای زندگی دوباره تنها سه ماه فرصت دارد. دو ماه بعد قلبی برای حسین پیدا و به او پیوند شد. اما اگر این فرصت سه ماهه به اتمام میرسید و قلبی برای اهدا پیدا نمیشد، چه؟
مادر حسین در این باره میگوید: “وقتی احساس کنی سلامتی فرزندت در خطر است دیگر هیچ چیز با ارزشی در دنیایت وجود ندارد. روزهایی که فهمیدیم حسین به علت یک ویروس، نیازمند پیوند قلب شده، دیگر روزهای خوشمان به پایان رسید و همه خانواده تحتالشعاع این مساله قرار گرفتیم. اما هنگامی که یک روز صبح تماس گرفتند و گفتند که قلبی برای حسین پیدا شده بار دیگر امید به خانه ما برگشت.”
او با اشاره به اینکه هیچگاه منتظر مرگ کسی نبوده، می گوید: ما با آنکه نمیدانیم فرد اهداکننده چه کسی و در چه سن و سالی بوده، اما همیشه برایش آرزوی آمرزش و رحمت می کنیم که جان پسرمان را نجات داد.
حالا هم بیمارستان قلب شهید رجایی تهران پر است از کودکانی که آینده شان در گرو اهدای یک قلب است. قلب هایی که امروز به علت نبود آگاهی کافی و عدم فرهنگ سازی مناسب به زیر خاک میروند و هر روز چندین بیمار نیازمند را با خود به زیر خاک میکشند.
باید توجه کرد که سالانه بین 2500 تا 3000 بیمار نیازمند عضو پیوندی جان خود را از دست می دهند و این درحالیست که ارگانهای حیاتی 8000 فرد مرگ مغزی که حدود نیمی از آنها قابل اهداست به زیر خاک میرود. اما چه کسی می داند چند درصد این افراد قبل از این اتفاق به مساله مرگ مغزی فکر کردند؟ چند درصد آنها دوست داشتند که کارت اهدای عضو بگیرند اما عجل مهلتشان نداد؟ چه تعداد تصمیم داشتند همین فردا با خانواده خود در این زمینه صحبت کنند اما نشد؟ و چه فرصت هایی برای زندگی بخشیدن به کودکانی که نقشه ها برای آینده داشتند و پدران و مادرانی که شمع روشن یک خانه بودند از دست رفت.
در این زمینه دکتر کتایون نجفی زاده، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان با اشاره به آمار اهدای عضو در ایران میگوید: با اهدای عضو هر فرد مرگ مغزی یک تا هشت انسان میتواند از مرگ حتمی نجات یابد و یک تا 53 نفر هم با این کار از معلولیت نجات پیدا میکنند. با این حال روزانه حدود 10 نفر به علت نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست می دهند، درحالی که اگر خانوادههای افراد مرگ مغزی راضی به اهدای عضو عزیزشان شوند، ما هیچ بیمار نیازمند پیوند اعضا که به علت نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست بدهد، در کشور نخواهیم داشت.
وی با اشاره به لزوم فرهنگ سازی در این زمینه ادامه میدهد: شاید اگر هر فرد در زمان حیات خود از نیت قلبیاش در این زمینه با خانواده صحبت کند، بتواند کمک بسیاری به آنها در این شرایط سخت کرده باشد.
بنابر اعلام روابط عمومی انجمن اهدای عضو ایرانیان، نجفیزاده با اشاره به ثبت نام کارت اهدای عضو میگوید: راههای مختلفی برای ثبت نام کارت اهدای عضو اعم از حضوری و غیرحضوری برای آگاه کردن خانواده از نیت قلبیمان در این زمینه و کمک به آنها در شرایط سخت وجود دارد. یکی از آسان ترین راهها برای دریافت این کارت، ثبت نام در سامانه مرکزی www.ehda.center است که فرد می تواند به صورت آنلاین کارت را دریافت و به ترویج این فرهنگ در کشورمان کمک کند.
باید بدانیم که اهدای عضو تنها اهدای قلب، ریه، کبد و… نیست، اهدای عضو اهدای زندگی به یک خانواده است که روزهاست طعم خوش آرامش را نچشیدهاند. اهدای عضو اهدای زندگی به کودکی است که شاید فردا بتواند با تحقق رویاهای خود به جهانی خدمت کند، اهدای عضو جان بخشیدن به پدر و مادری است که ستون اصلی یک خانوادهاند. حسین غفوری امروز زنده است، قلبش میتپد و میخواهد در آینده پزشک شود؛ زندگی با بخشش ماست که جریان دارد…
هر 2.5 ساعت یک نفر بدلیل نرسیدن عضو پیوندی فوت می کند