این اختلال باعث میشود که مغز نتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی بهدرستی عمل کند و برای یادگیری چگونگی ارتباط و تعامل با دیگران بهطور اجتماعی مزاحم کودک میشود. کودکان مبتلا به درخودماندگی مشکلات متعدد شناختی- هیجانی و اجتماعی دارند. این کودکان محدودیتهایی در زمینههای اجتماعی و ارتباطی را تجربه میکنند. این کودکان مشکلات و نقایصی در لبخند اجتماعی دارند و علاقه و گرایش ناچیزی به چهره انسانها نشان میدهند و معمولا نسبت به برقراری تماس جسمی ناخوشایند هستند. علاوه بر این نقص در ارتباط کلامی و محدودیت در بازیهای مشارکتی از جمله دیگر محدودیتها و نقایص این کودکان است. باید اضافه کرد که مهارتهای ارتباطی الگوی ارتباطی گفت و شنود، همنوایی و حتی مهارتهای غیرکلامی را در بر میگیرد و بهطورکلی مهارت برقراری ارتباط به شیوه صحیح بهخصوص در روابط با والدین برای این کودکان اهمیت فراوانی دارد.
مهارتهای ارتباطی بر ردوبدلکردن عواطف مناسب، علایق مشترک و استفاده از تعاملات مثبت تأثیرگذار است.
مشکلات ارتباطی در کودکان درخودمانده از مهمترین اختلالات در روابط محسوب میشود. برنامهها و مداخلههای درمانی مختلفی برای رفع مشکلات ارتباطی کودکان درخودمانده پیشنهاد و اجرا میشود که از نظر وسعت، اهداف و تنوع حوزههای مختلف و برنامههای جامع مؤثر هستند. اغلب مداخلههای درمانی نظامدار و رسمی هستند و میتوانند در درمان مشکلات ارتباطی این کودکان مؤثر واقع شوند. یکی از پژوهشهای اثربخش درباره این کودکان دو مداخله درمانی – روش رفتاردرمانی و روش گفتاردرمانی – است که در آن بهبود مهارتهای ارتباطی آنها بررسی میشود. رفتاردرمانی مجموعهای از فنون، بهکارگیری اصول مفهومی خاص و بهکارگیری سبک شناختی را دربر میگیرد. رفتاردرمانی روشهای متعددی را دربر میگیرد؛ یکی از این روشها درمان مبتنی بر پاسخهای محوری است. این روش که مبتنی بر رفتاردرمانی است برای کودکان دارای اُتیسم طراحی شده و از جدیدترین روشهای دنیاست. بهطوریکه در کمتر از زمان پیشبینی شده، کودکانی که تا مدتها بیکلام بوده یا کلمات کاربردی و معنیدار نمیگفتند به کلام آمده و از کلمات، بهشکل کاربردی استفاده کردند. همچنین کودکانی که نقایص جدی کلامی و تعاملی داشتند از پیشرفت چشمگیری در حوزه تعامل و کلام برخوردار شدند. در این روش توجه زیادی به حوزه انگیزش و هیجان در کودک شده، بهطوریکه خودانگیختگی و سپس خودآغازگری در مرکز توجه درمانگر قرار میگیرد.
این روش بسیار فراگیر و مداخلهگرانه است؛ بهطوریکه تعامل مناسبی با والدین کودک در دستور کار قرار دارد و توصیه میشود در هر جلسه یکی از والدین کودک در جلسات درمانی حضور داشته و با تکنیکهای درمانی آشنا شوند و سپس در پایان هر جلسه، مشاوره کوتاهی با والدین یا همراه کودک انجام شده و دستورالعملهای لازم به او داده میشود. از مزیتهای این روش آن است که اولا کودک در این روش شاد است و محیط درمانی را دوست دارد، بههمیندلیل بهجای مقاومت در برابر روش درمانی تلاش میکند برای لذتبردن هرچهبیشتر از محیط بازی و هیجانی که برایش تدارک دیده شده، با درمانگر تعامل و همکاری کرده و بهتدریج بدون آنکه احساس کند دارد با او کار آموزشی انجام میشود، در مسیر پیشرفت آموزشی قرار میگیرد.
مزیت دوم این روش آن است که والدین و بهویژه مادر کودک در جریان درمان بهکارگیری میشود و بهتدریج در جریان پیشرفت کار قرار میگیرد. از آنجا که بسیاری از مادران کودکان اتیستیک بهسمت فرسودگی و نهایتا افسردگی روانی میروند، این روش باعث میشود که روحیه مادران تقویت شده و با پیشرفت تدریجی کودکان وضعیت روانی مادران نیز بهبود یابد. از سوی دیگر مادران یا والدین با یادگیری تدریجی روش درمانی، میآموزند که نقش خود را بهدرستی ایفا کنند و این در توانمندسازی آنان و ارتقای استقلال و اعتمادبهنفسشان بسیار مؤثر است. مزیت سوم این روش آن است که نهتنها در محیط کلینیک بلکه در محیط خانه، مهدکودک، پارک، مدرسه و دیگر محیطها می توان آن را اجرا کرد و اساسا در برنامه کاردرمانی پیشبینی شده که تکنیکها به محیطهای مختلف تعمیم مییابد، میتواند تأثیر بیشتری روی اختلالات رفتاری کودک داشته باشد.
رفتاردرمانی پاسخمحور و گفتاردرمانی آهنگین باعث افزایش در بهبود رشد مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده گروههای آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. همچنین مشخص شده که بین تأثیر رفتاردرمانی پاسخمحور و گفتاردرمانی آهنگین بر بهبود رشد مهارتهای ارتباطی تفاوت وجود دارد و در این میان رفتاردرمانی پاسخمحور نسبت به داروهای گفتاردرمانی آهنگین در افزایش بهبود رشد مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده مؤثرتر است.