نارساخوانی یعنی عقب ماندگی؟
هرگونه اختلال در خواندن را «نارساخوانی» میگویند. در حقیقت به فردی نارسا خوان اطلاق می گردد که بدون علت مشخص جسمانی، عاطفی و یا فرهنگی تفاوت قابل ملاحظه ای بین سطح هوشی و عمومی و توانایی او در خواندن مشاهده می شود. این اختلال که در کودکان شایع است با شواهدی مانند عقبماندگی ذهنی یا مشکلات مغزی همراه نیست. به عبارتی دیگر این کودکان، از لحاظ جسمی و روانی تفاوتی با سایر کودکان ندارند، بلکه این اصطلاح اغلب برای کودکانی بهکار میرود که علیرغم هوش طبیعی، توانایی خواندن ندارند.
انواع مختلف نارساخوانی
نارساخوانها کودکانی هستند که با واژهها آشنایی دارند و در مکالمه از آنها استفاده میکنند، اما توانایی درک و شناسایی نشانههای نوشتاری یا چاپی را ندارند. برخی نیز هر چند توانایی خواندن دارند، اما درک صحیحی از مفهوم واژه موردنظر ندارند. در کل، روانشناسان نارساخوانها را به دسته عمده «نارساخوان بینایی» و «نارساخوان شنوایی» تقسیم میکنند.
نارساخوان بینایی
مایکل باست و جانسون عقیده دارند که «نارساخوانان بینایی» اختلالاتی در ادراک و حافظه بینایی دارند. این افراد بهطور معمول در جهتیابی ،تمیز اندازه و شکل، تشخیص کلمه بهعنوان یک کل و پردازش بینایی و تجسم فضایی دچار دشواری هستند، لذا نمیتوانند حروف و کلمات را از یکدیگر تمیز دهند، یا از روی کلمات آنها را کپی کنند.
نارساخوان شنوایی
کودکان دارای اختلال «نارساخوانی شنوایی» میتوانند محرکهای بینایی را تشخیص دهند، اما نمیتوانند بین حروف و صدای آنها ارتباط مناسب برقرار کنند. این گروه بهطور معمول در تشخیص صداهای گفتاری، ترکیب صداها، نامگذاری، پردازش شنیداری، توالی حافظه شنیداری، هیجی یا ترکیب صداها برای خواندن کل کلمه مشکل دارند. تحقیقات نشان داده است که فرایند شنوایی در کودکان نارساخوان، کندتر از کودکان عادی است و این کودکان به زمان بیشتری برای فرابری آگاهیها از طریق شنوایی و بینایی نیاز دارند.
مشکلات و علائم کودکان نارساخوان
این گروه از دانشآموزان در مقایسه با همسالان عادی خود در بهخاطرسپاری متون خواندنی، ضعیف عمل میکنند. همچنین در انجام تکالیف خود بهصورت مستقل مشکل داشته و در اغلب موارد به راهنماییهای دیگران نیاز دارند. به علاوه در یادگیری صدای حروف و ترکیب صداها با مشکل مواجهاند. دامنه محدودی از واژگان مشکل دیگری است که در این میان وجود دارد، با مشاهده گفتار و نوشتههای این گروه از دانشآموزان میتوان به محدود بودن دامنه واژگان آنها پی برد. خواندن این کودکان گاهی با حدس و گمان و پیش بینی آن ها درباره کلمات پیش رو صورت می گیرد. یعنی ممکن است آن چه درباره یک کلمه می دانند را برای تلفظ کلمه بعدی به کار ببرند زیرا معمولا آگاهی واج شناختی آن ها محدود است. آگاهی واج شناختی یعنی درک این که زبان از حروف یا واج های مختلف تشکیل شده و هر کلمه چند واج دارد. چنین کودکی در خواندن کند و ناروان است و حرکات برگشتی چشم وجود دارد. از وسط کلمات می خواند؛ اگرچه حروف را می شناسد، اما برخی کلمات را به صورت آئینه وار یا معکوس می خواند. اختلال در دیکته، هجی کردن و نوشتن و ریاضیات، عدم توانایی نوشتن عقاید خود در قالب بیان نوشتاری و… از دیگر مشکلاتی است که ممکن است در کنار این مشکل وجود داشته باشد. کودکان مبتلا به دیس لکسی در حافظه کوتاه مدت مشکل دارند، در صورتیکه حافظه درازمدت خوبی دارند. یکی از مهمترین مشکلات این کودکان این است که حروف و کلمه های مختلف نظیر “ب و پ” “ج و چ” “ع و غ” و “س و ش” را با یکدیگر اشتباه می گیرند و تقریبا از ادراک دیداری عاجزند. در تشخیص صداهای واکی ناتوان هستند. مثلا نمی توانند از میان فهرستی از کلمات که با صدای بلند خوانده می شود کلمه ای را که با صدای ن شروع شده را بشناسند.
فهرستی از عمده ترین علائم و مشکلات همراه با نارساخوان
1- اشتباه در رعایت کردن جهات
2- اختلال در نوشتن و هجی کردن دیکته و تأخیر زبانی
3- اختلال در تمایز انگشتان
4- ضعف در انبار حافظه
5- ناهنجاری مربوط به برتری طرفی و غالبیت مغز
6- عوامل مربوط به مادر و زمان تولد
7- اختلال در عملکرد حرکتی و سیستم عصبی
8- ناتوانی خانوادگی یا ارثی
مشکلات روانی ناشی از نارساخوانی
این کودکان به دلیل مشکل در اعمال مربوط به خواندن باعث اضطراب در آن ها می شود و شکست های مستمر در خواندن و دلسردی ناشی از آن باعث می شود احساس حقارت و شرمندگی کنند و بعد از گذشت زمان گوشه گیر و پرخاشگر شوند و در سایر زمینه های نیز نتوانند استعداد خود را نشان بدهند. این کودکان عمدتا تحت فشار از سوی معلمان، والدین و جامعه هستند چرا که در سنین کودکی، نارساخوانی آن ها را به کم دقتی و بازیگوشی و یا عدم تلاش برای بهتر خواندن نسبت می دهند. این است که معمولا به عنوان شاگرد تنبل کلاس شناخته شده و از سوی همسالان مورد تمسخر قرار می گیرند. به همین دلیل رفته رفته اعتماد به نفس و روابط اجتماعی خود را هم از دست می دهند و ممکن است به یک فرد منزوی تبدیل شوند. بنابراین مشکلات دیگری هم به نارسا خوانی اضافه شده و آن را تشدید می کند. برای کودکان نارساخوان، علاوه بر درمان های مربوط به نارساخوانی و تمرینات مربوط به آن، مداخلات روانپزشکی و روانشناختی هم نیاز است. حمایت های خانواده و دوستان می تواند به عنوان تشویق برای آنان محسوب شدهد و در پیشرفتشان نقش مهمی ایفا کند.