با نزدیک شدن به چهارشنبه سوری، در مدارس موضوع انشا در مورد چهارشنبه سوری خواهد بود. نوشتنانشا درباره چهارشنبه سوری سخت نیست. اگر نمی دانید چگونه انشا بنویسید، چند نمونه متن انشا درمورد چهارشنبه سوری را در اینجا بخوانید تا با نوشتن انشا درمورد چهارشنبه سوری آشنا شوید.
انشا درباره چهار شنبه سوری
در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشنهای آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری میباشد؛ در وهلهی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشنهای ایرانی میدانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشهای برای آن وجود ندارد، و عدهای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی میپندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است. آقای هاشم رضی پژوهشگر برجسته اوستا و گاثاهای زرتشت در کتاب گاهشماری و جشنهای ایران باستان بدرستی اشاره میکند که در اواسط سدة چهارم هجری از این جشن و چگونگی برپای و هنگام آن بوسیله ابوجعفر نَرْشًحی مورخ سده سوم آگاهیم که در زمان منصور بن نوح سامانی در میانه سده چهارم هجری این جشن برقرار بوده است و چنین آورده شده است که «… و چون امیر منصور بن نوح به مُلک نشست اندر ماهِ شوالیّه سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سراهای دیگر بار عمارت کردند و … آن گاه امیر سدید به سرای نشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری چنانکه عادات قدیم است، آتشی عظیم افروخته ، پـارههای آتش به جست و سقف و سرای درگـرفت و دیگر بـاره جملهسـرای بسوخت و …»
همانطور که ملاحظه میشود نکاتی چند در این سند تاریخی که بسیار با اهمیت میباشد وجود دارد از جمله اینکه در این سند تاریخی شب سوری ذکر شده است و از چهارشنبه سوری نامی برده نشده است دوم اینکه گفته شده برسم عادات قدیم ایرانیان و این نشان از برگزاری این جشن قبل از تسلط اعراب و اسلام بر ایران و کهن بودن آن میدهد و سوم اینکه آتش افروختند بطوریکه عمارت و سرای سلطان سوخته است. چهارم اینکه هنگام برگزاری آن ، که گفته شده هنوز سال تمام نشده است.
اما زمان و هنگام اجرای جشن سوری برپایه مستندات گاهشماری ، چهارشنبه نبوده است چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه ،آدینه و جمعه وجود نداشته است و هر سال به 12 ماه تقسیم میگشته است و هر ماه دستکم، بی کم و کاست 30 روز داشته است و هر روز هم برای خودش نامی داشته است و جهت حساب کبیسه پنج روز افزون را که سال شمسی 365 روز کسری بود به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایشها زرتشت بود مینامیدند و این پنج روز مجموعاً پنج خمسه، پنجة دزدیده و … مینامیدند.از جمله اظهارات آقای کوروش نیکنام موبد زرتشتی را که گفته است ما زرتشتیان در کوچه آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را ( به نیّیت فریضه دینی) زشت می شماریم و این مراسم مربوط به زمان بعد از اسلام و تسلط اعراب می باشد، می تواند دلیل بر خلط و انحراف این مراسم به نام چهار شنبه سوری با شب سوری آریایی باشد.
با این مقدمه میتوان مدعی شد که در یکی از چند شب آخر سال ایرانیان جشن سوری را که عادات و سنتی قدیم آنان بود، با آتش افروزی همگانی بر پا میکردند، اما چون تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند و بخوانند لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگذار نمیشده است و روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است، بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده و فراگیر برقرار بود، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشماری و فرهنگ تازیان ، چهارشنبه نحس و نامبارک و بدیمن محسوب میشده است از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و به این وسیله سعی داشتند که نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند. چنانکه جاحظ نویسنده مشهور عرب در رساله المحاسن و الاضداد آورده است «الأربعاء یوم ضنک و نحس» چهارشنبه روز شوم و نحس نزد اعراب بوده است. البته در چگونگی تطبیق جشن شب سوری با چهارشنبه سوری تازی، داستانها و دلایلی را ذکر نمودهاند که به ذکر یکی از آنها اکتفا میشود. یکی از دلایل آن این بوده است که مختار سردار شیعیِ معروف عرب همان کسی که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، هنگام آزاد شدن از زندان به خونخواهی شهدای کربلا قیام نموده و برای اینکه موافق و مخالف خود را از هم تمییز دهد اعلام نمود که شیعیان بربالای بامهای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمییز داده شود و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه سوری آخر سال، واز آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه آخر سال برپا کنند.
بیگمان فلسفه انطباق جشن سوری با چهارشنبه سوری و اینکه جشن سوری ایرانی چگونه نحوست و شومی چهارشنبه سوری را از بین میبرد، میتواند این باشد که آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتیها ، بدیها و همة آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن میباشند؛
به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید میگردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمیدارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعة سالنو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه میتوانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است واز شادی آفریدهی اهورا مزدا و سوگ، اندوه و غم آفریدهی اهریمن نام برده شده است؛ مانند: «خدای بزرگ است ، اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید » استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است».
آقای هاشم رضی تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمیداند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجة کوچک یا نخستین شب از دهشب و روز فروردگان قراردارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجة«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است.
یکی از واجبات و سنتهای معمول آتش افروختن بر سر بامها و در کوی و برزن بوده است جشن دهروز فروردگان مطابق با هر جشن دیگر، با افروختن آتش و نیایشهای ویژهای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد ودر روشنی و فروغ اتش به خانههای خود در آیند، البته در پشت بام در کنار آتش خوراکهای ویژهای نیز میگذاشتند.
جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاء آریاییها و به ویژه مردم ایرانزمین به فروهرها یعنی ارواح پاکنیاکان.
که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زردتشت پیدا کرد چنانکه در فروردین یشت پاره 49 آمده « فروهرهای نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند».
« آتش را میستایم که آفریدهی پاک اهورا مزدا میباشد» پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن ان توسط اهورامزدا بوده و خودِاتش به منظور یاری و استمداد جُستن ستایش نمیشده است.
شب سوری بیگمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است؛ در دوران ساسانیان واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یکِ» پسوند صفت میباشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که ان را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ، شَوِْ سور میگویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی میباشد.
بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها میباشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بامها؛هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد؛ اهدای آجیلِ مشکلگشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتان است ،و مراسم فال کوزه و کجاوه بازی و شال اندازی و … میان مردم آذربایجان و …، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.
انشا درباره چهار شنبه سوری
یکی از جشنهای سنتی ایرانی که در شب آخرین چهارشنبه سال برگزار میشود چهارشنبه سوری نام دارد. واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفتهاست و سوری که به معنی سرخ است ساخته شدهاست. آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در واقع این جمله نشانگر یک تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر شما خواهان آن هستید که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلات شما را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به شما بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان (بجز زرتشتیان) رواج دارد.امروزه در شهرهای سراسر جهان که جمعیت ایرانیان در آنها زیاد است، آتشبازی و انفجار ترقهها و فشفشهها نیز متداول است. در سالهای اخیر، رسانههای ایران توجه بیشتری به خطرات احتمالی ناشی از این مواد نشان میدهند.البته مراسمی که امروزه برپا میشود به طوری کلی متفاوت با آن روزگار است چون از نظر زرتشتیان آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن به نوعی بیاحترامی به آن نماد تلقی میشود. جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است. از نظر زرتشتیان پریدن از روی آتش بیحرمتی به آتش است. کورش نیکنام، موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند. او در این باره می گوید: “ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، بهزیر افکنده و آنها را میشکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین میساختند. که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میگردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست. فال گوش یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند. در رسم قاشق زنی دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند.شالاندازی از دیگر مراسم شب سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کردهاست. پس از خاموشی آتش و کوزهشکستن و فالگوشی و گرهگشایی و قاشقزنی جوانان نوبت به شالاندازی میرسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر میساختند. آنگاه از راه پلکان خانهها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل میکنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست میگرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان میسازند. صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال میریزند و گرهای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه میسازند که هدیه سوری آمادهاست. آنگاه شالانداز شال را بالا میکشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال. اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، اگر شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کسرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواریها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است.نویسندگان و نظریهپردازانی نیز بودهاند که جشنهای چهارشنبه سوری و نوروز را آیینی ناپسند و مذموم میدانستند. برخی روحانیون پس از انقلاب سال ۵۷ سعی در زدودن این جشنها از تقویم ایران کردند. در اسفند ماه سال ۱۳۸۸، خامنه ای در پاسخ به سوالی در خصوص مراسم چهارشنبه سوری این مراسم را «مستلزم ضرر و فساد» دانست و خواستار اجتناب ازآن شد. مرتضی مطهری چهارشنبه سوری را از آن «احمقها» میدانست. مکارم شیرازی نیز چهارشنبه سوری را حرام دانست و گفت:چهارشنبه سوری یک سنت خرافی است، نباید سنت خرافی را احیا کنیم و از همه اینها گذشته اسراف در مال است و نباید اسراف در مال کرد.رسانههای دولتی در سالهای اخیر تبلیغات فراوانی برای خودداری از برگزاری آیینهای چهارشنبهسوری انجام میدهند.
عسلی
با عرض سلام خدمت عرض می کنم خیلی خوب 5ستاره هم کمشه
عسلی
با عرض سلام خدمت عرض می کنم خیلی خوب 5ستاره هم کمشه