بی شک آرزوی هر مادر یا پدری توانایی در برقراری
روابط پر عشق و محبت و البته بی قید و شرط با فرزندانشان است .اما متاسفانه گهگاه
والدین به شکل ناهشیارانه تحت تاثیر عواملی قرار می گیرند و محبت خود را به شکل کامل
به فرزندانشان ابراز نمیکنند.
ازجمله عوامل ناهشیارانه در محدودیت ابراز
علاقه والدین به کودکان ترتیب تولد کودکان است . برای مثال اکثر والدین محبت
بیشتری را به فرزندان اول یا اخر خود ابراز میکنند تا فرزندان وسط.این مسئله به
حدی شایع است که حتی در فرهنگ ایرانی هم جای باز کرده و به عزیز بودن فرزند ارشد و
یااهمیت ته تغاری بودن (فرزند آخر بودن) اشاره میشود.
عامل دیگر جنسیت فرزندان است. برخی والدین
تمایل به داشتن فرزندی با جنسیت خاص دارند.مثلا تمایل دارند فرزندشان مذکر باشد.
چنین والدینی در صورت داشتن فرزند دختر و پسر عمده ی عشق و توجه خود را معطوف به
فرزند مذکر خود میکنند و در واقع جنسیت فرزندشان به عنوان عاملی برای عشق ورزی و
یا عدم عشق ورزی تلقی میشود
از دیگر عوامل محدودیت عشق ورزی والدین به
کودکان عدم تطابق سلایق کودکان و والدین است. همه ی ما شاهد کودکانی بوده ایم که
از سوی والدین مجبور به انجام کارها و رفتارهایی شده اند که با علایقشان همپوشی
نداشته اما در عوض والدین از آنها راضی بوده و مرتب انها را تحسین میکنند . در
مقابل کودکانی که تابع سلایق شخصی خود هستند و علائق مورد انتظار والدین را دنبال
نمیکنند کمتر مورد تحسین و ابراز محبت والدینشان قرار میگیرند
سلامت جسمانی و بیماری نیز به عنوان یک
کاتالیزور رفتاری برای والدین عمل میکند,والدینی که فرزندی سالم و فرزندی
بیمار(دارای نقص عضو با اختلال حرکتی) دارند عمده توجه خود را معطوف به فرزند
معلول یا کم توان خود کرده و توجه عاطفی بسیار کمتری به فرزند سالم خود میکنند
.غافل از انکه عدم توجه عاطفی به فرزندان زمینه ساز آسیب های روانی آتی خواهد بود .
برخی والدین به فرزندی که از لحاظ ظاهری
شباهت بیشتری به خودشان یا یکی از اقوام درجه یکشان دارد محبت و توجه عمیقتری نشان
میدهند و یا نسبت به فرزندی که به اقوام همسرشان شباهت دارد گاردی پر از بی توجهی
و بی محبتی دارند
ابراز عشق و محبت نسبت به فرزندان از
مهمترین اصول فرزند پروری محسوب میشود . شاید با کمی دقت در
رفتار و روابطمان با کودکانمان بتوانیم این روابط را بهبود بخشیده و از برقرای
ارتباط صمیمانه با فرزندانمان لذت ببریم