یک مطالعه در انگلستان نشان داده مردها بهطور میانگین روزانه 43 دقیقه را صرف خیره شدن به جنس مخالف میکنند که این میزان برابر با 259 ساعت یا تقریبا 11 روز در سال است. جمع این زمان در فاصله بین 18 تا 50 سالگی یک مرد میشود بیش از 11 ماه و 11 روز. یعنی یک مرد انگلیسی در این فاصله، قریب یک سال از عمرش را صرف کاری کرده که در فرهنگ ما اسمش «چشم چرانی» است.
لازم نیست فکرش را بکنیم که مردان ما چقدر با مردان انگلیسی مثلا، شباهت یا تفاوت دارند. آن قاعده معروف زنانه مشکل را حل میکند: «مردها سر وته یک کرباسند!»
همه شنیدهاند که مردان از راه چشم عاشق میشوند و زنان از راه گوش. این تعبیر عوامانهای است از یک عنوان، از فهرست بیپایان تفاوتهای میان زنان و مردان. واقعیت اثبات شده و گریزناپذیر این است که مردان در برابر جنس مخالف، ذاتا جستوجوگرند و چشم مهمترین ابزار جستوجوست.
اما هر وقت صحبت از خصوصیت ذاتی زنانه و مردانه میشود، آیا معنایش این است که ما در برابر این ویژگیهای ذاتی، تسلیمیم؟ آیا باید آنها را به هر شکلی باشد، پذیرفت و با آنها کنار آمد؟ مطلقا این طور نیست. مثال سادهاش گرسنگی است که غریزه ماست. اما آیا مجازیم با توجیه گرسنگی هر غذایی را بخوریم؟
دو بیتی مشهور باباطاهر را به یاد بیاورید: «ز دست دیده و دل هردو فریاد…». این، نه یک اصل عرفانی که اصلی انسان شناختی است: «نخواستن»، آرامش میآورد. آنچه اضطرابآور است، «خواستن» است، مخصوصا اگر بهدنبالش «نرسیدن» باشد. پس، آنچه در احکام شرعی و قواعد اخلاقی درباره مراقبت از نگاه، مخصوصا برای مردان آمده، ریشه در اصول انسان شناسی دارد.
با این حال، در زندگی زناشویی، ملاحظه تفاوتهای میان زنان و مردان، مهمترین اصل برای کنارآمدن با چالشهاست. اصل دوم چیست؟ مدارا. هیچ آدمی فرشته نیست. پس بدون مدارا و حتی اگر لازم است بخشش، هیچ زن و مردی نمیتوانند زیر یک سقف با سعادت زندگی کنند.