اعتیاد زنان در ایران از دو الگوی
متفاوت تبعیت میکند که
شایعترین الگو
که حدود دوسوم موارد آن را تشکیل میدهد،
ناشی از اعتیاد همسران است که یا توسط همسر برای کاهش سرزنش و فشار صورت گرفته یا
همسر فرد معتاد با زمینه انتقامگیری از همسر به این کار دست میزند. موارد دیگر، غفلت اطرافیان و آگاهنبودن آنان از مواد جدید است، چرا که آنان
اعتیاد را با خماری و خمودگی یک فرد معتاد تعبیر کردهاند. همچنین مهارت نداشتن در رد درخواستهای غیرمعقول و نهگفتن به آن، نبود اعتماد به نفس و نبود برنامهریزی و انگیزه کافی برای زندگی و فرار لحظهای از مشکلات و کمبودهای عاطفی در شروع و تداوم مصرف موثر است. در
الگوی دیگر مصرف که به قولی بیشتر در طبقه مرفه و سطح اجتماعی بالاتر شایع است ،
مصرف ریشه در کنجکاوی و تفنن دارد و در بستری از ناآگاهی و باورهای نادرست است. به
طوریکه اعتیاد
به مواد خطرناکی مانند شیشه در بین خانمهای خانهدار
هم دیده شده است. زنانی که حتی سابقه مصرف دخانیات هم نداشتهاند با توجیهاتی مانند
لاغری، به خطرناکترین ماده
اعتیادآور عصر حاضر مبتلا میشوند.
اینها مواد
مخدری هستند که بیشتر در طبقات متوسط و مرفه شایعاند.