افسردگی زمستانی چه نشانه هایی دارد؟

zahra
«افسردگی زمستانی»، قبل از هرچیزی یک افسردگی است. یعنی کسی‌که به افسردگی زمستانی مبتلا می‌شود، همه نشانه‌های افسردگی را دارد، منتها همیشه آن را در فصل‌های پاییز و زمستان نشان می‌دهد

«افسردگی زمستانی»، قبل از هرچیزی یک افسردگی است. یعنی کسیکه به افسردگی زمستانی مبتلا میشود، همه نشانههای افسردگی را دارد، منتها
همیشه آن را در فصل
های
پاییز و زمستان نشان می
دهد
و نه فصل
های
دیگر. البته معمولا روانشناس
ها
به این نوع افسردگی می
گویند
«افسردگی فصلی» (
SAD) . البته یادتان باشد که این نشانهها، فقط باید به آب و هوای
زمستان ربط داشته باشند و نه بی
کاری
فصلی یا چیز دیگری که معمولا در زمستان رخ می
دهد. به هرحال قبل از این که
برویم سراغ فصلی بودن افسردگی، باید خود افسردگی را بشناسیم. افسردگی، غمگینی
عصرهای جمعه نیست. می
توان
گفت افسرده که لااقل 2 هفته تمام، 5 نشانه از نشانه
های زیر را داشته باشد:

اندوه: اولین نشانه را معمولا همه به معنای افسردگی میدانند. احساس غمگینی و پوچی در
اکثر اوقات روز و در بیشتر روزهای مدت افسردگی، اولین نشانه افسردگی است، اما همه
آن نیست.

لذت نبردن از زندگی: کسی که افسرده است، از فعالیتهایی که قبلا لذت می برده، دیگر
لذت نمی
برد.
او تقریبا به همه
چیز
بی
میل
می
شود.
افسردگی مثل شمشیری است که اول فعالیت
هایی
که قبلا هم چندان لذتی برای یک شخص نداشته
اند را از ته میزند و کمکم
جلو می
آید
و حتی مهم
ترین
علاقه یک آدم را هم از او می
گیرد.

بیاشتهایی
یا پراشتهایی: فرد افسرده، اشتهایش را بدجور از دست می
دهد یا برعکس، خیلی پر اشتها میشود. جالب است که کسانی که
افسردگی فصلی دارند، تمایل زیادی به مصرف کربوهیدرات
ها (مخصوصا شکلات) هم پیدا میکنند.

کم خوابی یا پرخوابی: بر خلاف تصوری که اغلب مردم دارند، افسردهها الزاما هم آدمهای
پرخواب و تنبلی نیستند، خیلی از آنها اتفاقا دچار کم
خوابی میشوند. البته کسانی که افسردگی
فصلی دارند، بیشتر دوست دارند به خواب زمستانه بروند و تا اول بهار بیدار نشوند!

کاهش یا افزایش وزن:  کسیکه اشتهایش کم و زیاد شود و
خوابش مثل همیشه نباشد، یا وزنش را از دست می
دهد یا اضافه وزن پیدا میکند. در افسردگی فصلی، اضافهوزن بیشتر رخ میدهد.

 کندی در حرکت و تفکر: افسردهها یواش میشوند! یعنی چه فعالیتهای یدی و چه کارهای فکریشان را کندتر انجام میدهند. حتی حرف زدن افسردهها هم از قبل کندتر میشود. حافظهشان دیرتر کار میکند، محاسبهها را دیرتر میفهمند و خلاصه اینکه باتری وجودشان ضعیف میشود.

احساس خستگی: افسردهها
معمولا احساس خستگی می
کنند
و حس  می
کنند برای کاری که قبلا در
کمترین زمان ممکن انجام می
دادند،
اصلا انرژی ندارند.

احساس بیارزشی:  افسردهها  احساس بیارزشی میکنند. آنها زندگیشان را بیمعنا میبینند.   آنها بیدلیل و با دلیل احساس گناه میکنند؛ اما نکته اینجاست که حتی اگر خطایی از آنها
سر زده باشد، احساس گناه
شان
اصلا تناسبی با گناه
شان
ندارد. مبتلایان به افسردگی احساس بلاتکلیفی می
کنند، نمیدانند چطور تصمیم بگیرند، ماندهاند بین هزار راهی و آخرش هیچکدام را هم انتخاب نمیکنند.

فکر و اقدام به خودکشی: این نشانه، از همه سهمگینتر است. مبتلایان به افسردگی،
ممکن است فکرهایی در مورد خودکشی داشته باشند، ممکن است برای این فکرها نقشه کشیده
باشند، ممکن است حتی نقشه
شان
را عملی کرده باشند و ممکن است نقشه
شان
به نتیجه رسیده باشد.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ