باور شماره 1
نخستین باور اشتباه درباره شادمانی این است که فکر میکنیم شادی را
باید پیدا کنیم چون فکر میکنیم شادی جایی دور از دسترس ما قرار دارد و ما خود را
باید به آنجا یا آن مکان برسانیم به شرطی که همه چیز خوب پیش برود مثلاً با عشق
واقعیمان ازدواج کنیم، شغل رویایی مان را صاحب شویم یا خانهای مجلل بخریم. وقتتان
را با انتظار کشیدن هدر ندهید اگر امروز شاد نیستید باید بدانید که دلیل این موضوع
به نداشتن کنترل در زندگیتان برمیگردد پس باید کنترل امور را در دست بگیرید و
خودتان وارد عمل شوید تا بتوانید فردایی شادتر را برای خود بسازید. اگر بخواهیم 40
درصد شادمانی را در زندگیمان داشته باشیم که مربوط به فعالیتهای ارادی مااست
باید بدانیم که نیاز داریم استراتژیهای درستی برای بالا بردن کیفیت زندگی مان
داشته باشیم.
باور شماره 2
یکی دیگر از باورهای اشتباه این است که اگر شرایط مان تا حدودی تغییر
کند زندگیمان نیز تغییر کرده و شادتر خواهیم بود این یک تله فکری است و اینگونه
میتوان آن را توصیف کرد «من انسان شادی میشوم اگر…» یا «من فقط هنگامی شادتر
خواهم بود که…» بیشتر ما چنین طرز فکری داریم و فکر میکنیم شادمانی گذشته مان
درگرو شرایطی بوده که هرگز نمیتوانیم آن را دوباره به دست بیاوریم. مطمئناً این
شرایط به زمانی بر میگردد که ما خیلی آماده نبودیم بنابراین باید این را بدانیم
عوامل شادی در گذشته و آینده ما همواره هست. این ما هستیم که باید از آنها بخوبی
بهره ببریم. در پژوهشها نیز اثبات شده است که تغییر در شرایط هر اندازه هم مثبت
باشد تأثیر ناچیزی بر بهزیستی مان خواهد داشت.
باور شماره 3
شما شادی را یا دارید یا ندارید. این باور که ما افرادی شاد یا غمگین
متولد میشویم، بسیار فراگیر است بسیاری از ما بهویژه آنهایی که خیلی شاد نیستند
باور داریم که ناراحتیمان ژنتیکی است و در مورد آن کاری از دستمان برنمیآید.
اما تحقیقات دانشمندان اثبات کرده است که ما میتوانیم بر عوامل ژنتیکی غلبه کنیم.
یکی از بزرگترین اشتباهات ما در تلاش برای شاد کردن این است که بسیاری از ما با
امیدی واهی و اشتباه بر تغییر شرایط تمرکز میکنیم و انتظار داریم این تغییرات
شادمانی را برایمان به ارمغان بیاورد. متأسفانه این افراد با رسیدن به این خواستهها
تنها شادمانی زودگذری را تجربه میکنند.
منبع: سایت بیتوته