اگرچه شاید نام طلاق رسمی از طلاق عاطفی ترسناک تر به نظر بیاید اما تبعات روحی و روانی و حتی اجتماعی طلاق عاطفی نیز کمتر از طلاق رسمی نیست و چه بسا در بعضی موارد شدیدتر و بدتر نیز باشد.
دکتر علیرضا شریفی مشاور خانواده درباره طلاق عاطفی اظهار کرد: وقتی زن و شوهر به صورت رسمی با هم زیر یک سقف زندگی می کنند اما به نقطه ای می رسند که احساس می کنند تعلق خاطری به هم ندارند، روابطشان به شدت سرد می شود و زندگی شان از حالت همسری خارج شده و به هم اتاقی تبدیل می شود و همچنین شریک شادی و غم ها و نفر اول زندگی همدیگر نیستند از این پدیده تحت عنوان “طلاق عاطفی” یا “طلاق سکوت” یاد می شود.
وی افزود: انسان در همه دوره ها و سال هایی که زندگی می کند شرایط روحی و روانی یکسانی ندارد یعنی در دوره هایی از زندگی بخشی از افسردگی ها، اضطراب ها و اختلالات را تجربه می کند که اگر مستمر نباشند به صورت طبیعی در همه افراد وجود دارد اما وقتی به صورت مستمر در می آیند به اختلال تبدیل می شوند.
این روانشناس یادآور شد: منظور ما از طلاق عاطفی یک دوره بلند مدت است، خانواده هایی که به صورت کوتاه مدت چنین تجربه ای دارند را نمی توانیم تحت عنوان طلاق عاطفی یاد کنیم.
عوامل زمینه ساز ایجاد طلاق عاطفی
وی عوامل اصلی طلاق عاطفی را در پنج مورد دانست و بیان کرد: عادی شدن افراد برای یکدیگر؛ یعنی بعضی از افراد در بلند مدت تغییر خاصی از نظر ظاهر، روش و منش، تفریح و ارتباط با شریک زندگی خود ایجاد نمی کنند و مانند یک آب راکد می مانند و آب راکد قاعدتا می گندد. مورد دیگری که در بحث طلاق عاطفی اهمیت و نقش دارد عدم شناخت انسان ها نسبت به نقش خود در روابط زن و شوهری و نقشی که طرف مقابل دارد و ناتوانی در واقع بینانه نگاه کردن به نقش طرف مقابل است. یعنی ما گاهی برای همسر خود نقشی قائلیم که اساسا یک نقش غلطی است و یا همسر ما در توانش نیست که آن خواسته ها را که مقداری نا متعارف است برآورده کند، و بعد از این که چند بار تجربه شد که فرد در برآورده کردن این خواسته ها ناتوان است آرام آرام دچار طلاق عاطفی می شود.
این روانشناس اظهار داشت: عامل سوم و اثر گذار بر طلاق عاطفی نا آگاهی زن و شوهرها در مقوله پاسخ دهی به نیاز های جنسی همدیگر است. اطلاعات بسیاری از همسران به ویژه خانم ها در مورد مسائل جنسی و اهمیت این مسایل در قوام بخشی به روابط زن و مرد در خانواده بسیار پایین است و این اهمیت برای بعضی ها درست جا نیفتاده است.
شریفی عامل چهارم را مشکلات و رخدادهای بیرونی دانست و افزود: بعضی از مسائل و مشکلات وجود دارد که هیچ ربطی به فرد ندارد اما به او تحمیل می شود، مثل مشکلات اقتصادی و یا شوک هایی که از جامعه ممکن است به کانون خانواده وارد شود و باعث شود افراد تا حدی از هم فاصله گیرند.
وی عامل پنجم را نیز خواست های نامتعارف با فرهنگ بومی عنوان کرد و در این باره توضیح داد:مثلا خانمی با یک آقایی که کاملا زندگی سنتی دارد ازدواج کرده است. این خانم بر اساس اطلاعاتی که از قوم و خویش و سریال های تلویزیونی و اینترنت به دست می آورد توقع دارد که همسرش مثلا ولنتاین را بشناسد و در این روز به او هدیه دهد. در حالی که مرد سنتی ایرانی این موارد را نمی شناسند و به عنوان یک عیب به آن نگاه می کنند و چون خانم این توقعات و انتظارات را دارد باعث می شود که ارام ارام فرد زده شود و بر این حساب بگذارد که چون همسرش ولنتاین را برای او جشن نگرفته پس او را دوست ندارد پس وی نیز باید از دوستی خود کم کند، همسرش نیز این تغییرات را حس می کند و جدایی و دوری را باعث می شود.
سه دسته از خانواده ها
شریفی خانواده ها را به سه دسته بالنده، گسسته و آشفته تقسیم کرد و گفت: خانواده بالنده خانواده ای است که تمام مطلوبات یک زندگی معمول و متعارف را دارند، خانواده آشفته کسانی هستند که حالت طلاق عاطفی در آنها رخ داده و خانواده گسسته هم کسانی هستند که دچار طلاق رسمی شدند.
60 درصد خانواده های ایرانی آشفته اند
وی یادآور شد: از هر پنج ازدواج در کل کشور یک مورد دچار طلاق رسمی می شوند، 20 درصد خانواده های ما خانواده های بالنده اند و حدود 60 درصد از خانواده های ایرانی متاسفانه خانواده های آشفته اند یعنی خانواده هایی هستند که طلاق رسمی در آنها صورت نمی گیرد اما در بلند مدت مشکل پیدا می کنند که بخش بزرگی از خانواده های آشفته مشکل اصلی شان طلاق عاطفی است.
تبعات طلاق عاطفی در یک نگاه
این روانشناس تبعات طلاق عاطفی برای زن و مرد را اینگونه عنوان کرد:
ـ وقتی خانواده دچار طلاق عاطفی شود مرد و زن دچار اختلالات روحی و روانی می شوند و مهمترین این اختلالات عبارت است از افسردگی، اضطراب، خشم ، پرخاشگری، وسواس فکری و وسواس عملی.
ـ زن و مردی که دچار طلاق عاطفی شده اند از آنجا که نیازهایشان در درون خانواده قابل پاسخ دهی نیست برخی از آنها متاسفانه به روابط موازی کشیده می شوند یعنی افراد ضمن اینکه به صورت قانونی با فردی به عنوان همسر زندگی می کنند بر خلاف شئونات فرهنگی، ارزشی، اخلاقی، عقیدتی و شرعی ممکن است بر سر راه شخص دیگری قرار گیرند و بخشی از روابط خود را خارج از فضای منزل و خانواده تعریف کنند و این یکی از آسیب هایی است که متاسفانه در جامعه ما رو به رشد است.
این مورد یکی از بزرگترین تبعات طلاق عاطفی است، به همین دلیل است که ما در حوزه روانشناسی اجتماعی و خانواده همیشه روی این نکته تاکید داریم که بهتر است اگر واقعا زن و شوهری دچار مشکل اند از هم جدا شوند تا بر اساس طلاق عاطفی با هم زندگی کنند. ما به هیچ وجه برای طلاق توصیه ای نداریم و امید مطلوبمان این است که روابط انسان ها روابط بسیار خوبی باشد اما اگر قرار است زندگی بر اساس جبر به سمتی پیش رود که انسان ها رفتارهای خلاف عقل، شرع، عرف و قانون انجام دهند توصیه مان این است که بهتر است این افراد به سمت دیگری روند.
ـ ناتوانی زن و شوهر در تربیت درست فرزندان؛ خانواده ای که دچار طلاق عاطفی است این پدیده فقط بین زن و مرد نیست بلکه بین پدر و مادر و فرزندان نیز هست که این برای آینده فرزندان سم است و باعث می شود آنها در آینده دچار خود درگیری شوند.
ـ پدیده طلاق عاطفی به عنوان یک الگوی منفی برای جوانان در شرف ازدواج است و وقتی جوانان آشفتگی زندگی این نوع افراد را می بینند می هراسند و راحت تن به ازدواج نمی دهند.
چگونه از طلاق عاطفی دور شویم؟
این روانشناس برای رها شدن از پدیده طلاق عاطفی توصیه کرد: ابتدا افرا باید ویژگی های طلاق عاطفی را بشناسند و بدانند که طلاق عاطفی چیست، و همچنین بدانند که در دوره هایی از زندگی افراد خود به خود نشانه هایی از طلاق عاطفی به سراغشان می آید و نباید فکر کنند که اگر چنین شد فاجعه ای رخ داده و بلافاصله باید زندگی را از بین برد.
شریفی اظهار داشت: افرادی که دچار طلاق عاطفی هستند به طور نسبی حتما به نزد یک مشاور خانواده مراجعه کنند چون بسیاری از طلاق های عاطفی نتیجه ندانستن و نداشتن مهارت های زندگی اجتماعی است. اگر این مهارت ها در افراد افزایش پیدا کند خیلی کمک می کند به که فرد دچار طلاق عاطفی نشود. کسانی که دچار این سبک طلاق شدند از تجربه کسانی که این دوران را طی کردند استفاده کنند و این دوران بحرانی را پشت سر بگذارند. .(شفقنا)