اشخاصی که به انحرافات جنسی مبتلا میشوند، افرادی هستند که
از لحاظ هوش و استعداد و کارآیی مغز از سایر افراد عادی چیزی کم ندارند، منتهی
موانعی که در مسیر تکامل بلوغ روانی و جنسی آنها وجود داشته، باعث شده است که آنها
با بعضی صفات و خصیصههای غیر عادی آلوده شوند.
بنابراین برای مبارزه با انحرافات جنسی و پیشگیری از آنها،
استفاده از اصول علم اصلاح نژاد بشر الزامآور نیست، بلکه روش پدر و مادر در
چگونگی تربیت فرزندان و آگاهترشدن آنها نسبت به بهداشت روانی کودک، میتواند هم
از به وجود آمدن منحرفین جنسی جلوگیری کند، و هم این که از تعداد افراد مبتلا به
انحرافات جنسی بکاهد و سلامت اجتماع را تأمین کند.
چون بیشتر انحرافات جنسی، معلول فشارهای روانی ناشی از دورۀ
کودکی است میتوان گفت هر روشی که برای درمان افراد مبتلا به انحرافات جنسی اتخاذ
میشود، باید مبتنی بر تصعید عقدهها و پریشانیهای روانی و آثار و نتایج آنها
باشد. بنابراین میتوان یقین داشت که استعمال مواد دارویی آرامبخش و استعمال روشهایی
که دارای آثار موقت و زودگذرند، اگر چه ممکن است هیجان بیمار را آرام کند و یک
دگرگونی فوی در رفتار او به وجود آورد، اما نمیتوانند ریشههای انحراف و آثار و
نتایج ناشی از آن را از بین ببرند.
منبع:
مسایل جنسی و
زناشویی
ترجمه وتألیف دکتر فرخ سیف بهزاد