جدای از پافشاری بر یکسری
باورهای قدیمی و سنتی، یک سری از بیماریها هم هستند که انسان را مستعد خرافهپرستی کرده و زمینه تمایل و
باور او را به خرافات بیشتر میکنند.
یکی از این بیماریها
وسواس فکری و هجوم افکار است. در اثر این بیماری، وقتی که ما در معرض فشارهای ذهنی
قرار میگیریم،
مدام دنبال یافتن پاسخ چراهایی هستیم که
در ذهنمان
شکل میگیرند
و چون نمییابیم،
به خرافات روی میآوریم.
گاهی هم گرایش به خرافات، از اضطرابهای
درونی ناشی میشود
و فرد برای اینکه
این اضطرابها
را آرام کند به تبیینهای
غیرواقعی یا همان خرافات روی میآورد.
بیماری هایی مثل دیلوژن و هالوسینیشن (بهترتیب یعنی هذیان و توهم
بینایی) هم از جمله بیماریهایی
هستند که باعث گرایش به خرافهپرستی
میشوند.
هالوسینیشن یا همان توهم بینایی که از گذشتههای دور به نام بختک در میان
مردم رواج داشته، درحقیقت نوعی بیماری ژنتیک است که بیمار در اثر ابتلا به آن،
هجمی را میبیند
که از دید دیگران پنهان است یا چیزهایی میشنود که کسی قادر به شنیدن آنها نیست؛ از آنجا هم که نسبت به این بیماری
هیچ آگاهیای ندارد، برای تببین آن به خرافات گرایش پیدا میکند.