برای گرایش به خرافه، باید زمینهها یا حتی تنها یک زمینه عدم
آگاهی وجود داشته باشد. درحقیقت، به میزانی که ما آگاهتر میشویم، کشش و تمایل کمتری هم به پذیرش افکار خرافی
پیدا میکنیم؛
درمقابل، زمانی که آگاهی ما نسبت به موضوعی کمتر است، تمایلمان هم به پذیرش باورهای غیر
منطقی درباره آن بیشتر
میشود.
بنابراین اصولا خرافهپرستی
را بیشتر میان عوام و مردم نا آگاه میبینیم. اما درعینحال، افرادی هم هستند که با
وجود آگاهی و تحصیلات عالی، باز هم به خرافه تمایل دارند. در مورد این افراد باید
گفت که آنها
جزو اقشار تلقینپذیر
جامعهاند.
در یک نگاه کلی نیز میتوان
اینطور
نتیجه گرفت که بیشترین
توزیع خرافهپرستی
در بین گروههایی
از جامعه است که بیشترین دغدغه را دارند. جوان ها
به دلیل شرایط سنی و تنوع امکان انتخاب در مسیرهایی که پیش رو دارند، آسیب
پذیرترین قشر جامعه دراین رابطه هستند.
همانطور
که اشاره شد، یکی از دلایل روی آوردن به خرافات، اضطرابهای درونی است. وقتی که دچار
اضطراب میشویم
به هم ریخته و نا آرام هستیم و همین ناآرامی ما را به انجام کاری برای رسیدن به
آرامش وادار میکند.
یکی از راههای
آگاهانه رسیدن به آرامش، استفاده از ریلکسیشن (رها کردن تمام ماهیچههای بدن بهحالت طاقباز و تمرکز) است.
ریلکسیشن به ما کمک میکنند
که هرچه زودتر و درحقیقیت قبل از اینکه
دربند باورهای غیر واقعی گرفتار شویم به آرامش برسیم. ورزش و گفت وگو
با روانشناس، از دیگر ترفندهاییاند
که با به کار گرفتن آنها
میتوان
در مقابل خرافات ایستادگی کرد.
یکی دیگر از موارد شایع که ریشه در اعماق وجود بسیاری از مردمان
دارد، تفال «فال خوب زدن» و تطیر «فال بد زدن» است. اصولا مواردی که به فال بد
گرفته میشوند
در ذات خودشان اثری ندارند، اما همین چیزی که به فال بد گرفته میشود، در اثر تلقین میتواند روحیه انسان را سست کند و
تاثیر ناخودآگاه خود را بگذارد. درحقیقت
فال «خوب و بد» چیزی نیست، جز همین تلقینهای روانی. بهعنوان مثال، ممکن است کسانی که
به نحسی روز سیزده فروردین معتقدند، اگر روز سیزده بیرون بروند و تصادفا در آن روز
اتفاقی برایشان بیافتد،سریعا آنرا
به نحس بودن عدد سیزده ربط بدهند و به باورهای نا آگاهانه خود معتقدتر شوند.
امام صادق (ع) در این مورد فرمودهاند:
«تطیر و فال بد زدن چیزی است که اگر سخت بگیری بر تو سخت میگیرد و اگر آسان بگیری بر تو
آسان میگیرد
و اگر اعتنا نکنی، میبینی
که چیزی نیست.»
فال نیک و بد هرچند که اثر طبیعی ندارد، اما میتواند اثر روانی داشته باشد.
فال نیک غالبا زمینه امیدواری را فراهم میکند ولی فال بد، یاس و ناامیدی بهدنبال دارد.