دوره نوجوانی از بحرانیترین دورهها است، سن نوجوانی، زمان دلبستگیهای بزرگ و اندیشه دربارۀ آنها است. تأثیرات نیرومند احساسات مربوط به تمایلات جنسی، جای بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی را میگیرد، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشکارا منعکس میشود، معمولاً جوانان مهربان، دلسوز و دقیق که به تأثیرات و اضطرابات جنسی متمایل شده اند نسبت به اطرافیان، کینه جو، عصبانی و بی عاطفه میشوند، و این تحولات ممکن است در نتیجه عدم ارضای جنسی و فقدان اقدامات لازم از قبیل: ورزش، کار، گردش، یا سیری بیش از حد جنسی باشد، مسلم است که طبیعت نوجوانان دردوره بلوغ جنسی تغییر مییابد، آنها بیشتر عصبانی و سرکش میشوند و این تغییرات با ظهور میل جنسی اعم از امیال ارضا شده یا نشده در برخی از آنها آشکار است.
متخصصین اطفال آمریکا نوعی طبقهبندی کلّی را مطرح میکنند که برای ادامه مباحث ما در رابطه با دوره نوجوانی مفید است، به این صورت که به سنین 10 یا 11 تا 14 سالگی در دخترها و 12 تا 15 سالگی در پسرها ((اوائل نوجوانی)) و به 2 سال پس از آن ((اواسط نوجوانی)) و ادامه این سنین تا زمان شروع بزرگسالی را ((اواخر نوجوانی)) میگویند.
آغاز دوران بلوغ که با اوائل نوجوانی آغاز میشود، دوران دگرگونیهای عظیمی است. در این دوران نه تنها تغییرات جسمی مهمی در نوجوان پدید میآید، بلکه دگرگونیهای برجسته اجتماعی و روانی نیز در او ایجاد میشود.
بیشتر والدین از آشفتگی دوران بلوغ آگاهند و دوران بلوغ را با احساساتی متناقض به خاطر میآورند، مانند بهترین زمان یا بدترین زمان، سن دانایی یا سن نادانی، بهار امید یا زمستان ناامیدی، که این احساسات حاکی ازفراز و نشیبهای روح یک نوجوان دارد. او گاهی شاداب، خوشحال، سرزنده و گاهی پژمرده، اندوهگین و ساکت است.
منبع(سایت سیمرغ)