بهطور کلی سلولهای بنیادی خونساز در بدن به 2 دسته تقسیم
میشود؛ یک سلول بنیادی خونساز که به سمت ساخت لمفوسیتها میروند و دسته دوم سلولهای
بنیادی خونساز که به سمت ساخت میلوئیدها میروند که این سلولها تبدیل به گلبولهای
قرمز، سفید و پلاکتها میشوند. سلولهای دسته اول فقط لمفوسیتها را میسازند که آنها
به چند دسته تقسیم میشوند. منظور از سرطان خون این است که یک یا چند مرحله از مراحل
تشکیل سلولهای خونی دچار اختلال شوند به شکلی که تولید سلولهای خونی افزایش پیدا
کنند. بهطور مثال سلول «الف» باید تبدیل به سلول «ب» شود و پلهپله برود تا به سلول
کامل برسد. اگر این سلول در مرحله «الف» یا «ب» و «پ» بماند و متوقف شود، در خون تنها
از یک نوع سلول «الف» یا «ب» میبینید آن هم به تعداد بسیار زیاد و بقیه سلولها کمبود
پیدا میکنند، به این اختلال لوسمی حاد (سرطان خون) میگویند یعنی سلولها در همان
اوایل دوران بلوغ خود در یک مرحله متوقف میشوند و شروع به تولید مثل خود میکنند،
در نتیجه باعث میشود دیگر سلولها که میتوانستند خوب رشد کنند جای خود را از دست
بدهند و ثانیا در پی آن، کمبود بقیه سلولهای بالغ را در خون محیطی میبینند. کسی که
لوسمی حاد بگیرد در یک رده سلولی بیش از حد سلول خونی دارد بدون آنکه این سلولها
به محیط خونی برسند، ولی فرد در عین حال کمبود گلبول سفید طبیعی دارد. لوسمی حاد در
یک جمله یعنی تکثیر بیرویه سلولهای خونی در فضای مغز استخوان و ممانعت از رشد طبیعی
سلولها در فضای مغز استخوان.
نشانههای مرگبار
از پیامدهای لوسمی در طول زمان، کمخونی شدید فرد مبتلاست بهطوریکه
گلبولهای سفید طبیعی او کاهش مییابند و در نهایت اگر این وضع ادامه پیدا کند فرد
خواهد مرد. دیگر نشانههای بالینی آن، خستگی مفرط و بهعلت کمبود پلاکتها، خونریزی
از پوست و مخاط است.
همچنین فرد دچار عفونتهای مهلکی میشود که ظرف چند ساعت او
را از پا میاندازد. این علائم میتواند یکجا در یک فرد مشاهده شده یا تنها 2 مورد
آن مشاهده شود.
ضمنا سلولهای سرطانی وقتی تعدادشان در مغز استخوان زیاد شود،
میتواند به طحال و اجزای دیگر بدن بروند و نشانههای ناشی از درگیری آن اعضا را ایجاد
کنند مثلا باعث بزرگی طحال، کبد و بزرگی غدد لنفاوی شوند.