جام جم:مهمترین علت به وجود آمدن خانواده تک سرپرست، طلاق یا
مرگ همسر است. طلاق برای حداقل یکی از زوجین انتخابی است، اما در مرگ یکی از همسران
هیچ انتخابی وجود ندارد. طلاق، لزوما بچهها را برای ابد از دیدن والدشان محروم نمیکند.
اما مرگ این امکان را برای همیشه از میان میبرد.
مادر یا پدری که همسر خود را از دست میدهد، به یک والد تنها
تبدیل شده و معمولا با ورود به این وضعیت، متحمل ضربهای روانی میشود. زن یا مرد،
همسر خود را از دست میدهد و بچهها یکی از والدین خود را و این فقدان برای آنها بسیار
ناخوشایند است.
والد تنها باید در یک زمان، هم با غم و فقدان خود کنار بیاید،
هم مسوولیتهای جدیدی را به عهده بگیرد، هم با تغییر نقش و شرایط خود تطابق یابد و
هم به مراقبت از فرزندان ادامه دهد و آنها را در سازگاری با تغییرات پیش آمده کمک کند.
والد تنها، علاوه بر همه این کارها باید با تعصبات منفی جامعه
نیز مواجه شود؛ چرا که عقیده رایج در جامعه این است که خانواده تک والدی، خانوادهای
است شکست خورده و والد تنها نمیتواند مراقبتهای کافی را از فرزند یا فرزندان خود
به عمل آورد.
پس بچهها در این خانوادهها حتما مسالهدار خواهند شد. در حقیقت
این تعصب اجتماعی میتواند هم غلط باشد و هم درست. غلط است چرا که اگر والد تنها بخواهد
این فکر کلیشهای را باور کند، حتما نسبت به تواناییهای خود شک خواهد کرد و اعتماد
به نفس خود را از دست خواهد داد.
از سوی دیگر این تعصبات اجتماعی درست است، چرا که وقتی هر دو
والد در خانه حضور دارند، میتوانند به کمک هم از بچهها مراقبت کنند و با هم به جنگ
مسوولیتهای دشوار بروند؛ البته بسیاری از پدران و مادران به تنهایی نیز در کار مراقبت
و تربیت بچههای خود موفق میشوند، اما والد تنها برای موفق شدن لازم است به برخی مهارتهای
اساسی آشنا باشد که در ذیل به مهمترین آنها میپردازیم.
سازگاری با تغییرات پیش آمده
همان طور که گفته شد، طلاق یا مرگ همسر، دلایل عمده پدید آمدن
خانوادههای تک سرپرست هستند. در نتیجه این تغییرات، مادر یا پدر در موقعیتی قرار میگیرد
که باید به تنهایی مسوولیت تربیت و مراقبت از فرزندان را به عهده بگیرد.
در این شرایط او (پدر یا مادر) باید نقش مراقبتکننده و تربیتکننده
را ایفا کنند و نقش قبلی او ناگهان به طور قابل توجهی تغییر میکند. در اینجا مساله
مهم این است که چگونه میتوان از پس این تغییرات برآمد.
اولین دسته تطابق که معمولا دردناکترین آنها به شمار میآید،
این است که والد تنها باید از نظر عاطفی، از روابط قدیمی خود که اکنون آنها را از دست
داده است، دست بردارد. شکستن مناسبات عاطفی نیز به زمان نیاز دارد.
دست برداشتن از گذشته یعنی پذیرفتن و رها کردن، گام دوم نیز
کنار آمدن با شرایط جدید است. والد تنها در پاسخ به فقدان باید با کودکان خود همدلی
کند و اجازه دهد کودکان با بیان غم و اندوه، خود را از این احساسات تخلیه کنند.
همچنین والد تنها باید با قاطعیت اما به نرمی، واقعیت جدید را
برای بچهها جا بیندازد و درباره این تغییرات و شیوه رویارویی با آنها با فرزندان خود
صحبت کند، اما اگر والد تنها قادر به انجام این مراحل نیست باید از یک مشاور خانواده
کمک بگیرد.