کمتوجهی به گریهی کودک عواقب سنگینی برای آیندهی او و خانوادهاش به بار میآورد، به همین دلیل بهتر است راه درست برخورد کردن با گریهی کودکتان را یاد بگیرید.
۱-نخستین تلاش کودک برای ارتباط برقرار کردن بیکلام بدون استفاده از کلمات است. آنها نمیتوانند احساس شادی و خشمشان را با کلمات بیان کنند، اما میتوانند لبخند بزنند و گریه کنند. اگر تنها به لبخندشان پاسخ داده شود و گریهشان نادیده گرفته شود این پیام دردآور را دریافت میکنند که تنها به هنگام شادی دوست داشته میشوند. کودکانی که این پیام را برای سالها دریافت میکنند نمیتوانند به درستی عشق بورزند و دوست داشته شوند.
۲- اگر تلاش کودک برای ناراحتی و خشم بهطور مداوم نادیده گرفته شود، این کودک یاد نخواهد گرفت که چگونه اینگونه احساساتش را با کلمات بیان کند. به گریهی کودکان باید درست و مثبت پاسخ داد تا کودک یاد بگیرد که تمام احساسات پذیرفتنی هستند. اگر احساسات پذیرفته نشوند، و گریه مورد بیتوجهی یا تنبیه قرار گیرد، او یاد میگیرد که گریه و اندوه، صرفنظراز چگونگی ابرازشان پذیرفتنی نیستند و بعدها حتا با کلماتی که یاد میگیرد نیز قادر به بیان اندوه و خشم نخواهد بود. یک کودک تنها قادر است با راههایی ارتباط برقرار کند که در همان زمان برای او فراهم است؛ و یا تنها قادر به انجام کارههایی است که شانس یادگیریشان را دارد. تمام بچهها بسته به سن، تجربه و شرایط موجود سعی میکنند بهترین شان را انجام دهند. مطمئنا تنبیه کودکان برای کاری فراتر از توانشان منصفانه نیست!
۳- اگر والدین تنها و تنها به رفتارهای «خوب» پاسخ دهند، بعدها او رفتارها و احساسات «بد» را از دیگران و حتا خودش پنهان میکند. او ممکن است در بزرگسالی عواطف «بد» را پنهان کند و قادر به ارتباط با تمام دامنههای احساسات انسانی نباشد. در واقع بزرگسالان بسیاری هستند که بیان خشم، اندوه و یا دیگر احساسات «بد» را نمیتوانند به روشهای درست بیان کنند.
۴- اگر احساس خشم در اوایل کودکی بیان نشود به آسانی از بین نمیرود. سرخورده گشته و طی سالها انباشته میشود، تا زمانی که کودک قادر نخواهد بود بیشتر از آن را تحمل کند، در نتیجه کافی است ترسِ تنبیه فیزیکی را از دست بدهد. زمانیکه ظرفیت نگه دارندهی خشم سرریز شود، والدین متعجب و بهتزده خواهند شد. آنان صدها یا هزاران دقایق محرومسازی را که در طی سالها این ظرفیت را پر میکرده، فراموش میکنند. اصل روانشناسی که «محروم سازی به پرخاشگری منتهی میشود» هرگز به روشنی در هیچ مرحلهای جز پایان نوجوانی آشکارا قابل مشاهده نیست. به والدین باید کمک شود تا بیاموزند زمانیکه به گریهی کودک بیتوجهی میکنند چگونه این سردرگمی سبب القای احساس «نادیده گرفتن» به کودک میشود، یا زمانیکه تلاش او برای بیان نیازها واحساساتش نادیده گرفته یا مورد تنبیه قرار میگیرد خود را تنها و بیپشتیبان احساس میکند.
۵- همهی ما پس از تولد میپنداشتیم که تمام عواطفمان برحق است. اما کمکم این عقیده را از دست دادیم و پیبردیم که تنها جنبهی «خوب» ما پاسخهای مثبت دریافت میکند. این یک تراژدی بزرگ است، زیرا دیگر زمانی است که ما خودمان و دیگران را صرفنظر از اشتباهات پذیرفتهایم و میتوانیم روابط دوستانهی واقعی داشته باشیم. مهم نیست که چقدر چارهاندیشی داشتهایم یا اندیشیده باشیم، اگر در دوران کودکی عمیقا دوست داشته و پذیرفته نشویم، ممکن است هرگز یاد نگیریم چگونه احساسات دیگران را درک و یا به روش منطقی با دیگران ارتباط برقرار کنیم. زندگیمان چقدر آسان میشد اگر هنگام تولد عشق مطلق دریافت میکردیم!
(منبع: ایندیپندنت)
مطلب مرتبط:
به این دلایل نباید گریه کودکتان را بیجواب بگذارید-قسمت دوم
گریه کردن نوزادان معانی مختلفی دارد