به نظر شما وقتی پزشک میگوید که بیماری دچار مرگ مغزی شده چه معنایی دارد؟ در اینجا به برخی سوالات رایج دربارهی مرگ مغزی می پردازیم.
۱- آیا مرگ مغزی مشابه مرگ طبیعی است؟
بله. بسیاری از مردم فکر میکنند که مرگ زمانی رخ میدهد که قلب از تپش بایستد و عمل دم و بازدم در ریهها دیگر صورت نگیرد، اما دستگاههای تنفسی مربوطه میتوانند آن دسته از عملکردهایی را تقویت کنند که مغز دیگر قادر به انجام آنها نیست.
۲- آیا پزشکان معیار خاصی برای شناسایی مرگ مغزی در هر مورد دارند؟
معمولا مرگ مغزی به خاطر نوعی از آسیب عصبشناختی مخرب رخ میدهد که میتواند اشکال مختلفی داشته باشد از جمله صدمات ناشی از ضربهی مغزی، سکتهی مغزی به دلیل پارگی رگهای خونی در مغز و یا آنکه قلب از تپش بایستد و مغز بدون اکسیژن بماند.
۳- چه چیزی باعث میشود که پزشکان فکر کنند بیمار دچار مرگ مغزی شده و به کما نرفته است؟
معمولا واکنشهای ساقهی مغزی آخرین علائمی است که بررسی میشود. این واکنش ها شامل گشاد شدن مردمکها در زمانی است که نوری به چشم تابیده شود و یا سرفه کردن هنگام تحریک بافتهای صوتی است. زمانی که هیچ شواهدی دربارهی عملکرد مغزی یا واکنشهای آن وجود نداشته باشد و یا سایر عوامل مانند مصرف داروهای خاص یا فشار خون کم نشاندهندهی مرگ مغزی باشد در واقع زمانی است که باید گفت مرگ مغزی رخ داده است.
۴- معمولا پزشکان چطور تشخیص میدهند که بیماری دچار مرگ مغزی شده است؟
معمولا سنجش این کار چیز حدود ۲۰ دقیقه طول میکشد. در وهلهی اول پزشک سعی میکند طی یک حرکت سریع ببیند آیا بیمار به چیزی واکنش نشان میدهد، مثلا پوست او را محکم میکشد تا ببیند درد را حس میکند یا نه، سپس سعی میکند مطمئن شود که آیا ساقهی مغز، هیچ واکنشی انجام میدهد. در نهایت دستگاه اکسیژن را از بیمار جدا کرده و سعی میکند بفهمد که آیا بالا رفتن دیاکسید کربن در خون، باعث تحریک مغز میشود. بروز هر یک از این علائم نشانهی مرگ مغزی خواهد بود.
(منبع: mayoclinic)