مرگ مغزی کامل؛ معیار محکمی برای مرگ

maryam01
مرگ مغزی کامل به توقف کامل و غیر‌قابل برگشت عملکرد تمام بخش‌های مغز گفته می‌شود که در حال حاضر در تمام قوانین و آئین‌ها در قالب یک معیار محکم و مستدل مبنی بر مرگ انسان شناخته شده است. اما در طی پانزده سال اخیر، برخی فلاسفه و عصب‌شناسان بحث‌هایی مطرح کرده و این معیار را به چالش کشیده‌اند. بحث رایجی که درباره‌ی وجود یک معیار محکم و مستدل مبنی بر مرگ مغزی مطرح می‌شود این است که چون مغز فرد عضوی است که تکامل می‌یابد، بنابراین می‌توان گفت که نخستین بخش هماهنگ‌کننده‌ی تمام بافت‌ها و اعضای بدن در قالب یک دستگاه محسوب می‌شود. وقتی عملکرد تمام بخش‌های مغز متوقف می‌شود، چیزی که به جا می‌ماند دیگر یک دستگاه واحد نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از بافت‌ها و اعضاء خواهد بود.

مرگ مغزی کامل به توقف کامل و غیر‌قابل برگشت عملکرد تمام بخش‌های مغز گفته می‌شود که در حال حاضر در تمام قوانین و آئین‌ها در قالب یک معیار محکم و مستدل مبنی بر مرگ انسان شناخته شده است. اما در طی پانزده سال اخیر، برخی فلاسفه و عصب‌شناسان بحث‌هایی مطرح کرده و این معیار را به چالش کشیده‌اند.
بحث رایجی که درباره‌ی وجود یک معیار محکم و مستدل مبنی بر مرگ مغزی مطرح می‌شود این است که چون مغز فرد عضوی است که تکامل می‌یابد، بنابراین می‌توان گفت که نخستین بخش هماهنگ‌کننده‌ی تمام بافت‌ها و اعضای بدن در قالب یک دستگاه محسوب می‌شود. وقتی عملکرد تمام بخش‌های مغز متوقف می‌شود، چیزی که به جا می‌ماند دیگر یک دستگاه واحد نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از بافت‌ها و اعضاء خواهد بود.
آن دسته از افرادی که می‌پندارند عملکرد مغزی برای عملکرد یکپارچه و منظم این دستگاه مورد نیاز است معمولا چنین می‌پندارند که عملا بعد از مرگ مغزی فرد، چیزی جز مجموعه‌ای از اعضای تکه‌تکه و از هم فروپاشیده باقی نمی‌ماند. با این حال شواهد نشان می‌دهد وضعیت فردی که دچار مرگ کامل مغزی می‌شود با وضعیت فردی که قبلا دچار مرگ مغزی شده کاملا فرق دارد. از طرفی این مسئله هم درست نیست که فرد را بعد از مرگ مغزی، یک سیستم یا دستگاه انسانی کامل بپنداریم.
باید گفت که یک فرد زنده بعد از مرگ مغزی به یک اندام ناقص زنده شبیه است و دیگر انسان نیست. از آنجایی که انسان ماهیتا حیوانی با قدرت عقلانی است، بنابراین می‌توان گفت هر چیزی که به طور کامل فاقد ظرفیت عملکرد عقلانی باشد، دیگر انسان نخواهد بود و از آنجایی که عملکرد عقلانی، پیشفرضِ آگاهیِ حسی است، هر آن چیزی که به طور کلی فاقد این عملکرد حسی باشد هم فاقد عملکرد عقلانی و منطقی بوده و در نتیجه دیگر به آن انسان گفته نمی‌شود. از آنجایی که انسان جزو دسته‌ی پستانداران است، یک مغز یا ظرفیت تکامل مغزی، به خاطر داشتن ظرفیت عملکرد حسی بسیار لازم و ضروری خواهد بود. بنابراین هر ماهیتی که فاقد مغز و ظرفیت تکامل مغزی باشد، دیگر انسان نیست.
(منبع: mayoclinic)

آیا مرگ مغزی با مرگ طبیعی تفاوت دارد؟

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ
نظرات
محمد

محمد

1396-05-03 - 03:49 پاسخ

با این استدلال کسی که در فاصله 45 دقیقه میمیرد و بعدا بر اثر شوک الکتریکی بع د از 45 دقیقه زنده میشود در این فاصله زمانی وقبل از اختراع دستگاه شوک اگر اقدام به بیرون کشیدن کلیه کبد و...میشده چگونه قضاوت میشود؟