مننژیت داشت تمام بدن هریسون را ویران میکرد و تنها کاری که والدیناش میتوانستند بکنند تماشای آن لحظات دردناک بود. او تنها سه هفته بود که به دنیا آمده بود و پزشکان تلاش میکردند تا زندگیاش را نجات دهند. اما ناگهان به والدینش خبر دادند که پسرشان دارد میمیرد. آنها هریسون را به بیمارستانی بردند تا در آرامش بمیرد و موافقت کردند تا دیگر به دستگاه وصل نباشد. اما به جای مرگ، به طرز معجرهآسایی شاهد زنده ماندن هریسون بودند.
پزشکان به والدین هریسون گفته بودند که عدم عملکرد مغزی او به معنای آن است که هیچوقت نمیتواند راه برود٬ حرف بزند و حتی نمیتوان به او غذا داد. در همان روزها و بعد از مصرف آنتیبیوتیک، باز حالش وخیمتر شد و پزشکان به والدینش گفتند که او خواهد مرد. اما حالا بعد از گذشت سه سال٬ این بچه به مانند تمام بچههای هم سن و سالش٬ خیلی چیزها را در زندگی تجربه میکند.
هریسون اِلمر حالا سه سال دارد و از یک گوش ناشنوا است و در نیمهی راست بدنش، دچار فلج جزئی است. والدینش میگویند: هنوز باورمان نمیشود که او میتواند راه برود و حرف بزند؛ وقتی هریسون را از دستگاه جدا کردند٬ هیچوقت تصور نمیکردیم که بتواند دوباره نفس بکشد؛ واقعا برایمان مثل معجزه بود که دیدیم زنده مانده است.
خانم سامانتا بیکر مادر هریسون میگوید: من همیشه میدانستم که مننژیت بیماری خطرناک و حادی است اما واقعا از تمام علائم آن اطلاع نداشتم. مننژیت خیلی سریع در بدن نفوذ میکند و من باید به تمام والدین هشدار دهم تا مراقب باشند به محض دیدن هرگونه علائمی از آن، بلافاصله فرزندشان را به بیماستان منتقل کنند.
(منبع: dailymail)
کودکی که استخوانهایش حتا در آغوش مادرش هم میشکند
این یعنی قدرت خدای یکتا و بلند مرتبه