الو دکتر-چند هفته پیش عکس‌های یک پسر با تعدادی دختر و زن جوان در شبکه‌های اجتماعی به‌خصوص تلگرام پخش شد و در زمانی بسیار کوتاه آنچنان در فضای مجازی دست به دست شد که کمتر کسی را می‌توان یافت که از ماجرای این پسر و جنجال عجیبش بی‌خبر باشد. ماجرای پسری که به گفته خودش کارگر ساده یک بنگاه املاک است و در یک خانه استیجاری زندگی می‌کند اما میل به زندگی دون ژوان وار او را گرفتار مصیبتی کرده که حالا‌حالاها باید به‌خاطرش آب خنک بخورد. با ما همراه باشید و تحلیل‌های دکتر حسین باهر رفتارشناس و جامعه‌شناس را درباه پسر پرحاشیه تلگرام از‌دست ندهید.
این روزها دون ژوان بودن برای برخی جوانان جذاب شده! چرا کار این پسر به اینجا کشید؟
مسائل زیادی می‌تواند وجود داشته باشد. یکی مسئله کمیت نابرابر دخترها و پسرهاست. هرقدر هم بگوییم که تعداد دخترها و پسرها مساوی است من بر‌اساس تعداد مراجعانم می‌گویم که تعداد دخترخانم‌ها خیلی بیشتر از پسرهاست. این یک مسئله است. مسئله دوم مشکلات اقتصادی است. پسر اگر به لحاظ مالی تامین باشد خرج می‌کند و اگر پول نداشته باشد درباره ثروت خیالی‌اش خالی‌بندی می‌کند که پولدار است. سومین مسئله بی‌بند‌وباری طرفین است. وقتی شرایط طوری می‌شود که یک دختر به خودش اجازه می‌دهد چند دوست پسر داشته باشد و یک پسر می‌تواند چند دوست دختر داشته باشد شروع بحران است. به مرور این موضوع عادی می‌شود و مشکلات زیادی را به بار می‌آورد. خانه مجردی یک شروع بود. ازدواج سفید شروع دیگر بود و مسائل دیگر از این دست باعث می‌شود که یک نفر مثل این آقا از آب گل‌آلود ماهی بگیرد. به‌نظر من دو مشکل وجود دارد؛ اول اینکه خود دخترها مقصر هستند که خودشان را دست‌کم گرفتند. البته نه همه آنها برخی دخترها وقتی فردی را با تیپی می‌بینند که قابل‌قبول است، وارد رابطه می‌شوند. متاسفانه این ناهنجاری درست مثل سرطانی است که اگر به‌موقع به آن رسیدگی نکنیم به نقاط دیگر هم سرایت می‌کند. شروع این ماجرا هم از نظر من از اقتصاد است. وقتی کار نباشد، درآمد نباشد وقتی معیارها نزد مردم مادی شود هر چند دختر و پسر منتظر شوند و امکان ازدواج‌شان فراهم نشود به قول آقای روحانی وقتی زور و زر و تزویر یک جا جمع شود مثلث انفجار ماحصلش می‌شود. بی‌پولی و بیکاری و خالی‌بندی هم در این ماجرا می‌شود سه راس مثلثی که انفجار با خود به‌همراه می‌آورد.
در خبرها آمده بود که مسئله سرقت تلفن همراه این پسر و انتشار عکس‌هایش توسط افراد سودجو توسط پلیس رد شده. اگر اصل را بر این بگذاریم که او این عکس‌ها را منتشر کرده باشد چه ناهنجاری در او موجب به وجود آمدن چنین وضعیتی شده؟
برای پاسخ دادن به این سوال باید این فرد را بررسی کرد. مطالعه کرد و دید چه جور آدمی بوده، چه خانواده‌ای داشته، در چه شرایطی زندگی کرده و چه کمبودهایی را در زندگی تجربه کرده است. افرادی که با او عکس گرفتند چه کسانی بودند. چرا با او مراوده داشتند و در چه موقعیتی با او عکس گرفتند. چقدر خودخواسته عکس گرفتند. چقدر مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. اگر هر کسی به ما گفت بیا با ما عکس بینداز ما عکس می‌اندازیم. نگاه می‌کنیم ببینیم با چه کسی طرف هستیم. همه اینها مسائلی است که باید بررسی کرد. یک نفر اشتباه می‌کند، دو نفر اشتباه می‌کند؛ چطور می‌شود که 15-14دختر این اشتباه را تکرار می‌کنند. اینها باید بررسی و ریشه‌یابی شود که چرا یک اشتباه توسط افراد مختلف تکرار شده است. علاوه بر این تصور می‌کنم پسر هم دچار خود کم‌بینی بوده است. غالبا افرادی که در زندگی احساس کمبود دارند دست به چنین کارهایی می‌زنند.
دون ژوان بودن از کی افتخار شد؟ اصلا چطور افتخار شد؟
اگر افتخار شده تقصیر دخترهاست. روی همین صندلی که نشستید چند وقت پیش دخترخانمی نشسته بود که می‌گفت با 7پسر آشنا بوده و از میان آنها مردی که کنار دستش نشسته بود را برای ازدواج انتخاب کرده است. او به‌صورت همزمان با 7پسر آشنا شده بود و در جلسه مشاوره می‌گفت انتخابم این آقاست و می‌خواهم با او ازدواج کنم. مرد همراه او هم خیلی در خود فرو رفته بود و می‌گفت من می‌خواهم با او ازدواج کنم اما مطمئن نیستم که آخرین مرد زندگی او باشم. دختر‌خانم هم استدلالش این بود که وقتی از میان 7نفر من تصمیم گرفتم با تو ازدواج کنم خودش بهترین دلیل است که انتخاب من تو هستی. این صورت‌مسئله بود و آنها از من مشاوره می‌خواستند. به‌نظر من قبح ماجرا کلا برای برخی جوانان ریخته است. قبلا قباحت در بروز خیلی مسائل و مشکلات جلوگیری می‌کرد، اما امروز قباحت به وقاحت تبدیل شده یعنی برای برخی دختران و پسران که گروه اندکی هستند این‌گونه رفتار باب شده. حتی صحبت کردن از چنین موقعیتی وقیح است. در حیوانات هم این رفتار را سراغ نداریم و آنها از یک اصل درست پیروی می‌کنند. خب این رفتار اگر خدای نکرده بین جوانان شایع شود خیلی‌خیلی اتفاق بد و زننده‌ای است.
ادامه این مطلب خواندنی را می توانید در شماره 147 مجله سیب سبز که هم اکنون روی کیوسک است بخوانید.