لطفا ابتدای مطلب را در راه عشق داخل تلههای فریبنده ازدواج نیافتید! (قسمت اول) بخوانید
تله ششم : شناخت ناقص
با کسی قرار ازدواج گذاشتهاید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط هستید، اما ارتباط شما محدود به کافیشاپ رفتن آخر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی است. بگذارید خیالتان را راحت کنیم: اگر 20 سال هم آخر هفتهها با این فرد بیرون بروید و هر روز ساعتها با او تلفنی صحبت کنید، باز هم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!
وقتی با یک نفر ازدواج میکنیم، در واقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگیاش، خانوادهاش، گذشتهاش، آیندهاش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کردهایم؛ در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپی» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناختهاید، یا با شخصیت مجازی او (که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شدهاید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمیآید. ما زمانی میتوانیم به شناخت کاملتر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیتهای مختلف رو به رو شده باشیم.
تله هفتم : بحران روحی
در رابطهای شکست خوردهاید، هنوز زخمهایی که از ارتباط ناموفق قبلی خوردهاید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگیتان برنگشتهاید: حال شما و نیاز شما به یک همدم قابل درک است، اما این حالت اصلا فرصت مناسبی برای تصمیمگیری در مورد ازدواج نیست.
بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود: ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد.
در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست. ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی میآید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کردیم.
تله هشتم : سرخوشی و هیجان
در عروسی دخترخالهتان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شدهاید که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید.
احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر میکنید شادی وصفناپذیری را در خود احساس میکنید. احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطهتان جدی نشده، دست نگه دارید. چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفتهاید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار میدهد. اسم این حالت «جوزدگی» است. در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» میشویم و کارهایی میکنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم.
وقتی در میهمانی به ما خوش میگذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار میافتد. اشتباه بزرگی است که به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخابهای هیجانی بعد از مدتی از چشممان میافتند.
تله نهم : چشم و هم چشمی
متاسفانه چشم و هم چشمی همیشه چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات میبندد و امکان درست دیدن را از ما میگیرد. اگر احساس میکنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.
از کجا میفهمیم که تصمیمگیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟ از این جا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودمان با مورد ازدواج کسی هستیم که حسادت ما را برانگیخته و این خیال رهایمان نمیکند که ازدواج بافلان آدم چطور میتواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند.
توصیه میشود برای این جبران و رو کم کنی، راههای دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید.
منبع: مجله خانه بخت
لینک مرتبط: تا به حال به این فکر کرده اید که چرا جوانان ازدواج نمی کنند؟
آیا میتوان شخصیت همسر را پس از ازدواج تغییر داد؟