به طوری که امروزه می دانیم مغز یک کودک دو ساله و ظرفیت و توانش، مساوی بزرگسالی اوست. یعنی تفاوت چندانی بین یک چنین موجودی و بزرگسالی اش نیست.
نکتۀ مهم این است وقتی که کودک به دنیا می آید، حدود سی درصد وزن بدنش، مغز است و حال آنکه در انسان بزرگسال، معمولاً این نسبت پنج درصد است.
در یک فرد بزرگسال، معمولاً 20% انرژی فیزیکی و روانی، صرف مغز می شود، اما در جنین و در رویان و در آغاز کودکی تقریباً، 100 درصد انرژی روانی ، صرف مغز خواهد شد. به همین علت است که دورانی اساسی و مهم می باشد به طوری که اگر اصولی رعایت نشود، به عنوان دوران بحرانی در مغز انسان و در زندگی انسان فراهم می شود.
نکته ای که در اینجا اهمیت دارد این است که مغز کودک تا حدود 5 سالگی، هر دو طرف آن هماهنگ و با هم در ع زمینه ها درگیر هستند. حال آنکه اهسته آهسته از یک طرف قسمت هایی از مغز، فعالیت های بیشتری را در سمت راست و یا چپ انتخاب می کنند و یا اصولاً کارها در چارچوب نوعی تقسیم کار در مغز قرار می گیرد که به نظر می رسد در برخی از افراد سمت چپ و در گروه دیگری سمت راست فعال تر است.
نکتۀ جالب این است که بعد از 5 سالگی، بیشتر مردان وقتی که چپ مغز یا راست مغز هستند، قسمت های اصلی و اساسی زندگی را برای ارزیابی، قضاوت و تصمیم گیری و تصمیم به جهت اعمال و رفتار، به سمت راست و چپ منتقل می کنند. در حالی که خانم ها در شرایطی که از یک طرفِ مغز مانند مردان بهره می گیرند، سمت دیگر را هم، همچنان فعال نگه می دارند.
اما این ماجرا، نه تنها در بزرگسالی بلکه به نظر می رسد که از حدود 7 هفتگی، دگرگونی در دختر و پسر در شکم مادر پیدا می شود و از حدود چهار ماهگی اثرات خودش را نشان می دهد.
به این معنا که در پایان دوره ای که رویان یا جنین هفت یا هشت هفته ای در شکم مادر هست، هورمون مردانۀ تستوسترون ترشح می شود. این هورمون که برای رشد همه جانبۀ زن و یا دختر مفید است، به نظر می رسد که آسیبی به سیستم عصبی و یا سلسله اعصاب و مغز پسر بچه در شکم مادر وارد می کند و در حقیقت نوعی آسیب از همان جا آغاز می شود و رشد و دگرگونی های مناسب و هماهنگ را با اِشکال و اختلال همراه می کند.
تا آنجایی که دختر بچه از 4 ماهگی به بعد تفاوت های آشکاری را در شکم مادر نسبت به پسر بچه در فعالیت های مغزی و حوادث مرتبط به آن انجام می دهد.
قسمت لب یا آرواره یا به نوعی قسمت های آغازین دهان، مورد استفادۀ بیشتر دختر بچه ها قرار می گیرد. حتی دختر بچه ها زودتر از پسر بچه ها از حدود 5-4 ماهگی با مکیدن شست خود در شکم مادر، زمینۀ فعالیت و ارتباطات حسی و به دنبال آن احساسی را در مغز خودشان موجب می شوند.
از چهار ماهگی به بعد تفاوت کاملاً بارز و اشکاری در فعالیت های پسر و دختر در همۀ زمینه ها، به ویژه در قسمتی که به رشد مغز و مخصوصاً به قسمت مربوط به دهان کودک و لب او هست، اتفاق می افتد.
این وضعیت تا آنجا تشدید می شود که دختر بچه وقتی که به دنیا می آید، از یک طرف از بهرۀ هوشی بالاتری برخوردار است به طوری که آمارها نشان می دهد ما با بهرۀ هوشی دختری که باهوش تر از پسر است در همۀ جوامع و فرهنگ ها روبه رو هستیم و این فاصله تقریباً تا 20 یا 22 سالگی همچنان حفظ می شود.
از طرف دیگر زمینه های حسی دختر بچه و بعداً دختر و یا زن به مراتب دقیق تر و ظریف تر از مرد است. به طوری که در شناخت رنگ ها، اگر مردان 50 یا 100 رنگ را می توانند تشخیص دهند، زنان 400 تا 500 رنگ را تشخیص می دهند. همچنین اگر طعم غذا مطرح است، معلوم است که از نظر حسی، توانایی خانم ها در همۀ زمینه های حسی بیشتر است.
اما تنها در مورد حس نیست که این فاصله و تفاوت از 4 ماهگی آغاز می شود و ادامه پیدا می کند، بلکه از نظر توانایی تخیل و استفاده از همۀ مغز به جهت تخیل و تصور سازنده و مفید، زنان برتری دارند.
همچنین علاوه بر افزایش بهرۀ هوشی یا بیشتر بودن بهرۀ هوشی و تخیل و حس، نتیجۀ آن که در هفت سال اول، خودش را نشان می دهد، یعنی حالات احساسی و عاطفی، در خانم ها بیشتر است.
بنابراین شما با دختر بچه، حتی در هفت سالگی که روبه رو هستید، هم از نظر حسی، هم از نظر تخیل، هم از نظر هوشی و هم از نظر احساسی و عاطفی، مراحل رشد بیشتری را می بینید که سبب همراهی بیشترِ رشد فیزیکی می شود. به طوری که تقریباً در همۀ جهان دختران حدود دو سال زودتر از پسران به بلوغ می رسند و آمادگی رابطه با دیگران را بیشتر و بهتر خواهند داشت.
منبع: فرارو