دیگران هم نقش اول داستان زندگی خودشان هستند و سرشان به زندگی خودشان گرم است. یکی از خطاهای شناختی رایج این است که ما در تخمین ارزیابی دیگران نسبت به خودمان زیادهروی میکنیم.
تصورمان این است که همه رفتارهایمان و حتی آنچه در ذهنمان میگذرد از دیگران پوشیده نیست. به همین دلیل واهی زندگیمان را بر مبنای خواست دیگران بنا میکنیم. این خطای شناختی به اینجا ختم نمیشود؛ وقتی عاشق میشویم و هویت معشوق را با خودمان گره میزنیم، این خطای شناختی را به معشوق هم سرایت میدهیم.
فکر میکنیم همه عالم نشستهاند که رفتارها و پندارهای معشوق ما را ارزیابی کنند. اینجاست که به او حساس میشویم و بیجهت نسبت به معشوقمان احساس غرور یا شرم میکنیم. اینها احساسهای دست اول و اصیل ما نسبت به معشوق نیستند بلکه برآمده از این توهم هستند که من و معشوقم در مرکز توجه همگان هستیم.
آن رفتاری از معشوق را که خیال میکنیم دیگران میپسندند، دوست داریم و از رفتارهایی که تصور میکنیم خوشایند دیگران نیست، احساس شرم خواهیم کرد. در اینجاست که میتوانم با صراحت بگویم این عشق مانند خانهای روی آب است و ریشه در توهمات واهی دارد.
اریک فروم معتقد است بسیاری از فکرها و حتی احساسهای ما اصیل و خودانگیخته نیستند. یعنی ما تصور میکنیم احساسهای خودمان هستند اما اگر نیک بنگریم، متوجه میشویم بیشتر آنها فکرها و احساسهای دیگران بودهاند که به ما القا شده و در ذهنمان شکل گرفتهاند.
حتی احساس عاشقانهای که در خلوت نسبت به معشوق داریم، ممکن است خودانگیخته و از دل برآمده نباشد. مولانا معتقد است فخر و ننگ انسانها بر مبنای خیالاتشان است، خیالاتی که ریشه در خطاهای شناختی ما دارد.
همیشه لازم است احساسهای خود را نسبت به معشوق، صادقانه مورد سنجش قرار دهیم. تنها آنچه که بیواسطه نسبت به معشوق احساس میکنیم، واقعی است. 2 انسان عاشق باید یاد بگیرند با احساسهای دست اول خودشان روراست باشند و اجازه ندهند خواستها و نیازهای دیگران در ذهنشان مقش ببندد.
عشق اصیل بر مبنای احساسهای خودانگیخته و دست اول شکل میگیرد. عشقی که بر مبنای احساسهای راستین نباشد، خیلی زود نابود میشود.
منبع: هفته نامه سلامت
لینک مرتبط: با نامزد خجالتی خود بعد از عرووسی چه کار کنیم؟! (قسمت اول)
با نامزد خجالتی خود بعد از عرووسی چه کار کنیم؟! (قسمت دوم)