بهعنوان مثال «ازدواج»، «فرزندآوری» و «مسافرت» را کنار سایر شرایط استرسزا قرار داده است. این جدول به ما دید وسیعتری میدهد که حتی پیشامدهای خوب هم میتوانند اثر استرسآور داشته باشند. این نوع نگاه کمک زیادی به ما در فهمیدن مراجعانمان و آنچه برایشان اضطرابآور است، میکند. در این جدول
«مرگ همسر» و پس از آن «طلاق» بهعنوان استرسآورترین شرایط زندگی در دنیا معرفی شدهاند. هفته گذشته برای دانشجویان روانشناسی در مالدیو این جدول را تدریس میکردم که با نگاههای تعجبآمیز و باورنکردنی آنها روبرو شدم. وقتی با آنها بیشتر صحبت کردم، متوجه شدم به نظر آنها «مرگ همسر» و «طلاق» هر چند اضطرابآور هستند اما به هیچ روی جایشان نمیتواند در بالای جدول باشد.
در مورد مرگ همسر آنها معتقد بودند بهدلیل اینکه خانواده در مالدیو مفهوم گستردهتری نسبت به کشورهای غربی دارد پس از مرگ همسر حمایت عاطفی خانواده همچنان برقرار میماند بنابراین نمیتواند بالاترین امتیاز استرسزایی را داشته باشد. یکی از دلیلهایی که مرگ همسر در کشورهای غربی بهعنوان استرسآورترین شرایط زندگی شناختهشده، میتواند نبود حمایتهای خانوادگی باشد و اینکه آنها پس از مرگ همسر یکباره تنها میشوند.
در مورد مشکل طلاق متاسفانه باید گفت در کشور مالدیو به مسالهای عادی تبدیل شده است. با اینکه مالدیو کشوری کوچک و تنها کشور دنیاست که مردم آن صددرصد مسلمان هستند، بر اساس رکوردهای جهانی گینس بالاترین آمار طلاق در دنیا را دارد. بعد از آن کشورهای بلاروس و آمریکا قرار میگیرند.
بر اساس یک مطالعه زنان مالدیوی وقتی به سن 50 سالگی میرسند به طور متوسط 4 بار طلاق را تجربه کردهاند. از طرفی، روابط خارج زناشویی در این کشور شیوع بسیار بالایی دارد. همه اینها باعث شده معنای نمادین طلاق برای آنها به اندازه آنچه ما در ایران میبینیم، استرسآور نباشد.
تحلیل شیوع بسیار بالای طلاق در این کشور برای من مساله جالبی است. یکی از دلیلهای آن آسان بودن طلاق در این کشور است. اگر مردی تصمیم به طلاق بگیرد فقط کافی است جلوی 2 شاهد اعلام کند از این به بعد من همسر این فرد نیستم، اما اگر زنی بخواهد طلاق بگیرد باید به دادگاه مراجعه کند. در این گونه موارد هم شرایط قانونی طلاق، آنچنان سخت و دست و پاگیر نیست.
دلیل دیگر میتواند ازدواج در سن پایین بهدلیل فشار خانواده و اجتماع باشد. داشتن رابطه جنسی بدون ازدواج در این کشور از نظر فرهنگی و مذهبی پذیرفته نیست. به همین دلیل جوانها خیلی زود ازدواج میکنند. از طرف دیگر، یکی از مشکلهای اصلی مردم جزیرهنشین مالدیو مساله کمبود زمین است.
تعداد زیادی از زوجهای جوان بهدلیل نداشتن خانه شخصی در خانه پدریشان زندگی میکنند. خانههایی که معمولا آپارتمانی و کوچک هستند و فضای خصوصی برای صحبت کردن در مورد سادهترین مشکلهای زناشویی را ندارند. یکی از معضلات دیگر اجتماعی مالدیو شیوع فراوان جرم و قاچاق موادمخدر است. این افراد معمولا پرخاشگری و خشونتهای خانگی دارند که یکی از عمدهترین دلایل طلاق است.
مساله دیگر نابسامانیهای سیاسی است. مالدیو کشوری است که رئیسجمهور قبلیاش در زندان است و رئیسجمهور فعلیاش ماه گذشته ترور شده و مرتب درگیریهای سیاسی دارد. براساس نظریههای مربوط به تعهد در ازدواج، نابسامانیهای سیاسی و اجتماعی ارتباط مستقیمی با از دست رفتن تعهد در خانواده دارد زیرا ازدواج یک سرمایهگذاری عمیق روانی است و انسانها معمولا در شرایط آرام و باثبات دست به هرگونه سرمایهگذاری از جمله سرمایهگذاری عاطفی میزنند.
بهدلیل نزدیکیهای فرهنگی که بین ما و آنها وجود دارد، تحلیل شیوع بالای طلاق در مالدیو میتواند به ما در شناخت بهتر و کاهش آسیبهای اجتماعی در جامعه خودمان کمک زیادی کند.
با همه این توصیفها ممکن است «ریزورت»ها و جزیرههای تفریحی مالدیو بهشت گردشگران در سرتاسر دنیا باشد اما واقعیتی که در زندگی روزمره مردمش وجود دارد و از چشم گردشگران پنهان است، هیچ نشانی از بهشت ندارد.
منبع: هفته نامه سلامت
لینک مرتبط: آیا طلاق پایان راه است؟
دهه هفتادی ها بیشترین مشتریان طلاق!