پنجشنبه هفته پیش روز غمناکی برای بسیاری از افراد بود، روزی که سوپراستار پاپ «پرینس» بعد از کشمکش با آنفولانزا جان خود را از دست داد. در شرایطی که مقامات هنوز مطمئن نیستند که علت مرگ او دقیقا چه بوده است، گزارشی دربارهی مرگ او این مسئله را تأیید کرد که او چندین هفته بیمار بود، در حدی که مجبور شد به خاطر از دست دادن بنیه، تورِ «پیانو و یک میکروفن» را لغو کند.
پرینس قبلا هم با بیماری دست و پنجه نرم کرده بود. در سال ۲۰۰۹ ، به PBS گفت که وقتی بچه بوده دچار صرع میشده و سرتاسر عمرش، مفاصل راناش مشکلدار بوده است. شهرت پرینس به خاطر سبک منحصر به فرد، حرکات جالب و گیرا و ظاهر پر زرق و برق و خیره کنندهاش بود اما آیا هیچیک از اینها متأثر از اختلال دوران کودکیاش بود؟
خود پرینس یک بار گفته بود که شخصیت رنگارنگاش روی صحنه راهی برای جبران و خنثیسازی اثر بیماریاش بوده است. بنابراین تعجبی ندارد وقتی که خبرنگار اسلِیت٬ کتی والدمن، به این مسئله اشاره کرد که ترانههای او اغلب برانگیزاننده و احضارگر صحنههای وهمآلودند و شما را به موضع متفاوتی از آگاهی دعوت میکنند. برخی متخصصان و بیماران معتقدند که صرع میتواند باعث تسریع جریانهای خلاقانهای در مغز شود، یعنی جایی که این اختلال مزمن از آنجا نشأت میگیرد.
از ویژگیهای این اختلال، جریانهای الکتریکی غیرعادی است که میتواند منجر به تشنج و تغییر حرکت، رفتار، احساس و آگهی شود؛ این تشنجها اغلب بیدلیل و متناوب هستند. در شرایطی که اغلب اختلالات خلق و خو با خلاقیت مرتبط است، صرع را در قالب منبع بسیاری از احساسات تخیلی هنرمندان مشهور میدانند.
تشنج میتواند بسیار قوی باشد به طوری که منجر به بروز توهم و تصورات باطل و احساس شدید ترس، خشم و حتی لذت شود.
یک نظریهی اساسی این است که توهمات و تصورات باطل زمانی ایجاد میشود که در ارتباط بین لُب قدامی و غشای حسی اختلال و مشکلی ایجاد شود. گفته میشود که توهمها و تصورات باطل اغلب در افرادی که دچار شیزوفرنی بوده یا مصرف کننده LSD هستند رخ میدهد اما تحقیقات اخیر نشان داده که تقریبا از هر سه نفر، دو نفر دچار توهمات خوشخیم هستند. برای افرادی که در زمینهی هنری فعالیت میکنند، این احساسات میتواند منبع الهام باشد.
بازیگر و کمدین معروف دَن میشل دچار صرع میشد و میگفت که تشنجهایش با توهم همراه است. خودش در نشریهی گاردین اینطور نوشته بود: «تشنج، به ذهنم شوک وارد میکرد… و اغلب به من ایدههای عجیب، تصاویر واضح و پویا، کلماتی که ارتباطی نامأنوس با هم داشتند میداد – انگار که کسی جعبهی اسباب بازی ذهنم را خالی کرده و تکههای لگوی ذهنم را به هم وصل کرده و چیزی ساخته بود که تا آن موقع هیچکس ندیده بود.»
از دیگر هنرمندان بسیار با استعداد، ادگار آلن پو و ونسان ون گوگ بودند که از صرع در لُب گیجگاهی رنج میبردند، در واقع نوعی صرع که در آن جریانهای غیرعادی در ناحیهای از مغز آغاز میشود که با حافظهی تصویری، درک مطلب و ارتباط عاطفی مرتبط است. بعد از شدید شدن این نوع بیماری٬ برخی از افراد قابلیتهای بصری هنرشان افزایش مییابد. با این حال اگر فردی بخواهد تشنجهای صرعی خود را با دارو کنترل کند، خلاقیتاش کاهش خواهد یافت.
میشل دربارهی تصمیم خود به استفاده از دارو چنین نوشت: «آن ایدههای بزرگ دیگر پایان یافت. ارتباطهای عالی و رنگی که باعث میشد کارهای متفاوتی ارائه دهم به وضوح قطع شد. شاید این قفل ذهنی نویسندگی باشد٬ اما فکر میکنم هر چه هست تاثیر داروهاست».
احتمال این مسئله خیلی زیاد است که پرینس بهطور ناآگاهانه از بیماریاش الهام میگرفت،. متأسفانه صرع نقش عمدهای در مرگ او داشت؛ فراموش نکنید که آن دسته از افراد که از بیماریهای عصبشناختی رنج میبرند با ابتلا به آنفولانزا، خطر مرگ در آنها بیشتر خواهد شد.
منبع: medicaldaily