جایگاه پنهان کاری بین همسران کجاست؟ آیا شما هم رازی دارید که اگر افشا شود زندگی مشترک تان به خطر بیفتد؟ آیا فکر می کنید دروغ گویی جایی بین شما و همسرتان دارد؟ تفاوت دروغ گویی و پنهان سازی چیست؟
کافیست فقط نگاهی به دکه های روزنامه فروشی بیاندازید تا از جدیدترین دروغ های برملا شده در زندگی افراد پولدار و معروف باخبر شوید. چرا به این موضوعات علاقه داریم؟ آیا تاثیر مخفی کاری و دروغ را در روابط خودمان درک می کنیم؟
پنهان کاری
پنهان کاری به چیزی اطلاق می شود که بدون اطلاع افراد دیگر انجام شده یا صورت گرفته باشد. وقتی یکی از این افراد دیگر، همسر باشد، نه تنها شگفت زده می شویم که چرا این پنهان کاری وجود داشته، بلکه کنجکاو می شویم که حالا چه اتفاقی برای این رابطه می افتد و چه خطراتی وجود دارد.
تفکیک سازی در مقابل پنهان سازی
* به طور واقع گرایانه هیچ رابطه ای همیشه و درهرحالتی کاملا آشکار و افشا نیست.
*یکی از راههای حتمی تخریب یک رابطه و تضعیف عشق و احساس این است که توقع ارتباط مداوم و آشکارسازی همیشگی وجود داشته باشد و طرفین هیچ فضایی را برای فاصله از یکدیگر درنظر نگیرند. هیچ کس درباره کسی که هرگز او را به حال خود نمی گذارد، خیال پردازی نمی کند.
*زوج های موفق معمولا افراد مستقلی هستند که از وابسته بودن به هم احساس راحتی می کنند اما معنا و درک روشنی از خود و هویت شان دارند.
*اگر برای ناهار همبرگر می خورید، لزومی ندارد چنین ماجراهایی را به اطلاع طرف مقابل تان برسانید. این حقیقت که آن خانمی که در فلان جا دیده اید بسیار زیبا به نظر می رسد یا نفرت ناشناخته ای از روزهای تعطیل دارید، ممکن است مهم باشد یا نباشد.
این که درباره مردی که برای تان مزاحمت ایجاد کرده است، موضوع دیگری است. معیار این که آیا ممکن است کاری که می کنید یا وجود دارد، رابطه تان را به خطر خواهد بیاندازد این است که آیا لازم است آن را از همسرتان مخفی کنید یا خیر.
دلایل مخفی کاری
عقاید و تمایلات زیادی وجود دارد که یک همسر را وادار به نگه داشتن یک راز می کند. پنهان کاری ها بستگی دارند به ماهیت و اطمینان در رابطه و ویژگی های شخصیتی همسران.
*اگر در رابطه ای سلطه و توقع حاکم باشد، ترس از قضاوت یا خشم بابت هرچیزی، از بیرون رفتن با دوستان گرفته تا وقت گذراندن در فروشگاه ها ممکن است به صورت راز دربیاید.
*اگر یکی از همسران بابت رفتاری معتادگونه احساس شرمندگی کند یا به دلیل بدشانسی هایی چون از دست دادن شغل، خودش را سرزنش کند و یا حتی از جواب آزمایش اش بترسد احتمال رازداری و مخفی کاری اش زیاد است.
*اگر بیرون از رابطه، علاقه ای شکل بگیرد، خیالپردازی ، عشوه گری و یا آرزوکردن چیزی که در رابطه کنونی فرد وجود ندارد معمولا رازداری و پنهان کاری را دربر دارد. اغلب این خیال باطل وجود دارد که می توان رابطه پنهانی داشت و همزمان زندگی مشترک را هم حفظ کرد.
هرچند استدلال ها و منطق های متفاوتی در مورد مخفی کاری در یک رابطه و خطرهای احتمالی وجود دارد، اما مشکلی که رازداری و پنهان کاری ایجاد می کند، لطمه زدن به اعتبار و اطمینان نسبت به زوج و ایجاد مانع در تبادل افکارو مذاکره و یا عدم تفکیک احساسات و عواطف یا مسائل مختلف است. ماهیت یک رابطه پنهانی، با تعهد نسبت به شریک زندگی مغایرت دارد.
دلیل مخفی کاری همسران
وقتی افراد درگیر مخفی کاری و رازداری می شوند، معمولا برای حفظ راز درگیر دروغگویی هم می شوند
خود اندیشی در رازها
تشخیص نیاز واقعی به وجود فضایی جداگانه برای همسران ضروری است، تفکر درمورد دلیل این که دارید چیزی را از همسرتان پنهان می کنید ارزشمند است چون شما را به شناسایی نیاز واقعی به داشتن فضایی تفکیک شده می رساند.
آیا خودتان را اجبارا با توقعات و تقاضاهای سخت و انعطاف ناپذیر تطبیق می دهید؟ آیا به خاطر ترس پنهان می شوید؟ آیا خشم تان را بروز می دهید؟ آیا توجهی را که از سوی همسرتان نمی گیرید، در این رابطه پنهان دریافت می کنید؟
رازها را باید مانند گفت و شنودهای ناگفته با خود یا با دیگری مورد بررسی دوباره قرار داد، نه این که نادیده شان گرفت، چون اگر به آنها توجه نکنید، باعث ایجاد بن بست و از بین رفتن رابطه خواهند شد.
دروغ ها
دروغ یعنی اظهار نادرست به شخص دیگر به قصد این که او باور کند که درست است. وقتی افراد درگیر مخفی کاری و رازداری می شوند، معمولا برای حفظ راز درگیر دروغگویی هم می شوند. دروغ گفتن به شریک زندگی، اعتماد و صمیمیت را غیرممکن می سازد.
اساس حقیقت
یکی از ابعاد دردناک فهمیدن این که همسرتان به شما دروغ گفته است این است که خودتان را بابت باورکردنش سرزنش می کنید. در واقعیت، وقتی افراد در یک رابطه قرار دارند، احتمال این که شریک شان را راستگو بدانند بیشتر است تا این که فکر کنند فریب شان می دهد. اساسا باور این که کسی که دوستش دارید ممکن است فریب تان داده باشد، از نظر احساسی و ادراکی ناسازگار و متنافر است و نمی توانید آگاهانه این موضوع را واقعا بپذیرید.
نهان سازی
اگر از همسران بپرسید حالا که فهمیده اند همسرشان به آنها دروغ گفته است چه احساسی دارند، به شما خواهند گفت که پنهان کاری از خود آن رفتاری که مخفی مانده است بدتر بوده است.
مانند رازها، بیشتر دروغگویی ها ناشی از ترس و پیش گمانی هستند، نه تجسمی منطقی از این که اگر همسرشان درمورد رفتارشان(مثلا تصادف جزئی، رابطه آنلاینی، یا استفاده از پورن) بداند چه واکنشی نشان خواهد داد. در نتیجه همسران در چرخه معیوب دروغگویی- افشاسازی گرفتار خواهند شد.
همسری که مورد خیانت واقع شده به دلیل مخفی کاری موضع تهاجمی گرفته و همسر دروغگو هم در موضع تدافعی قرار می گیرد. مثلا: “می دانستم که این کار را خواهی کرد!”
مسائل واقعی و یا حتی بحث های اساسی هرگز حل و فصل نخواهند شد و آزردگی، انتقام، و خشم همیشه گی رشد می کند. در نتیجه فرصت فهم، پشیمانی، اعتماد و تمرین با یکدیگر هم از دست داده می شود.
خط و مشی درستکاری
یک کارشناس ازدواج، در تلاش مستمرش برای کمک به زوج ها جهت بهترین بودن شان در زندگی مشترک، تحقیق و تجربه بالینی انجام داد تا نشان دهد که تعهد به درستکاری در مسائل کوچک و بزرگ، پیمانی واقعا پیشگیرانه برای همسران بوده و تا حدود بسیار زیادی احتمال خیانت را کاهش می دهد چون ازدواج بر پایه ی اعتماد و امنیت در افشاسازی شکل گرفته است. باید فضایی برای بیان آزادانه رنجش و ناراحتی، تنهایی و یا ناامیدی وجود داشته باشد تا مخفیانه تخلیه نشود.
یک روان شناس در کتابش، خط و مشی درستکاری فعل و انفعالی را توصیه می کند. وقتی این موضوع مطرح می شود که آیا همسرتان حساب بانکی بازکرده است یا نه، یا برای بچه دار شدن برنامه ریزی کرده، حقیقت اهمیت پیدا می کند چون اساس، اعتماد و احترام پاینده است. امنیت داشتن برای افشاسازی، درستکاری را که چارچوب رابطه است تقویت می نماید.
نباید امکانی برای پنهان کاری بوجود بیاید
در یک ازدواج ، مشکلی که در رابطه با پنهان کاری ها و دروغ ها وجود دارد این است که برازنده و درخور نیستند. عجیب است که یکی از بدترین رازهایی که در زندگی مشترک حفظ می شود، عشق و قدردانی از یکی از همسران توسط آن دیگری است. شهامت پرده برداری از رازهای مثبت چیزی است که باید بر آن مسلط بود چون بهترین تضمین عشق و وفاداری است که یک زوج می توانند پیدایش کنند.
منبع: جام نیوز
لینک مرتبط: اینکه در زندگی مشترک سیاست داشته باشیم خوب است یا بد؟