بسیاری از بچهها عادت دارند که بیش از حد به والدین خود بچسبند. تحقیقات نشان میدهد چسبیدن کودک به والدین نشانه خوبی است؛ این مسئله نشان میدهد که کودک به والدین خود اعتماد کرده و آنها را پناهگاه خود میداند و در واقع والدین هم همین را میخواهند. با این حال، چسبیدن زیاد کودک میتواند باعث درماندگی پدر و مادر شود. بزرگ کردن یک نوجوان یا جوان تجربه دشواری است، اما کنترل و تحت نظر داشتن یک کودک که در هیچ حالتی شما را ترک نمیکند به مراتب دشوارتر است. به ناگهان تعاملهای روزانه که قبلا مقوله سادهای بود، به مسئلهای سرشار از تشویش تبدیل میشود.
۱.منبع را شناسایی کنید
مطمئنا چسبیدن کودک به شما میتواند بیدلیل رخ دهد، اما اگر این حرکت کاملا غیرمنتظره رخ داد، احتمالا میتوانید در این شرایط منبع آن را شناسایی کنید.
اما بزرگترین عامل منفی در این میان چیست؟ تحولات و تغییرات. و در شرایطی که تحولات مختلف و مشخصی در کار باشد– مثلا به دنیا آمدن یک خواهر یا برادر جدید یا رفتن به یک خانه جدید – به خاطر داشته باشید که مسئلهای که ممکن است برایتان کوچک به نظر برسد، برای بچهتان مشکل بزرگی خواهد بود.
تحولات ساده و پیش پا افتاده که منجر به حرکات نوظهور چسبندگی بچه میشود عبارتند از: عوض کردن مهدکودک یا مدرسه، داشتن پدر و مادری که همیشه در خانه بوده و به جز محل کار، به جای دیگری نمیروند، و یا پیوستن به یک گروه بازی یا فعالیت جدید. تغییر در روال روزمره به خاطر بیماری یا سفر هم میتواند باعث شود که بچه بیشتر به والدینش بچسبد. به علاوه، تجربههای تکاندهنده مانند طوفان، آتشسوزی و یا فرار از سگ ترسناک همسایه هم میتواند از عوامل مسبب این مشکل باشد.
۲.با کودکتان صحبت کنید
زمانی که متوجه شدید کودکتان عادت کرده مدام به شما بچسبد، باید سعی کنید درباره این مسئله با او صحبت کنید. به هیچ وجه احساسات یا ترسهای او را نادیده نگیرید و با شفقت و محبت با او صحبت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که اگر بترسد و به پدر یا مادر نیاز داشته باشد مشکلی پیش نخواهد آمد. سعی کنید از طریق احساساتش، راهکارهایی پیشنهاد بدهید تا به او کمک کند. برای مثال، اگر از این میترسد که به مهد کودک جدیدی برود، در ارتباط با برنامه روزانه با او صحبت کرده و به او بگویید که دقیقا چه زمانی به دنبالش میروید.
۳.توجه به برنامههای روزانه
اگر دچار شک شدید، سعی کنید تا حد امکان به سراغ کارها و برنامههای کودکتان بروید. به عبارت دیگر، اگر دنیای کودکتان تغییر کرده، از این مسئله مطمئن شوید که تمام چیزهای دیگر قابل پیشبینی هستند. خصوصا اگر این تغییرات مربوط به تغییرات بزرگ زندگی است، این مسئله باعث میشود تا بتوانید احساس تشویش او را کمرنگ کنید تا بداند که بسیاری از چیزها مثل قبل بوده و تغییری نیافته است.
۴.راغب و مشتاق باشید
وقتی یک کودک به ناگهان تبدیل به هیولای چسبندهای میشود و این خودش نشانهای از رابطهای سالم است، نکته مهم اینجاست که به هیچ وجه او را تنبیه نکنید یا شدیدا به او ضدحال نزنید. این مسئله میتواند برای والدینی که بچههایشان تقریبا رفتار مستقل و آزادی دارند دشوار باشد، اما بهتر است نسبت به رفتارهایی که طی آن کودک زیاد به شما نمیچسبد، سختگیری به خرج ندهید و در عین حال سعی کنید محدودیتهای سفت و سخت هم برایش قائل شوید.
۵.ایجاد محدودیتها
در شرایطی که به وضوح دوست دارید کودکتان درک کند که نیاز به پدر و مادر، کاملا عادی بوده و یا تشویش داشتن نسبت به تغییرات و یا ترسیدن به خاطر ریسکِ قرار گرفتن در یک موقعیت جدید امری طبیعی است، باید سعی کنید محدودیتهایی هم برای او قائل شوید. بهتر است از این مسئله اطمینان حاصل کنید و به کودکتان بگویید که محدودیت چیست. در برخی مواقع برای والدین زمانی که کودک چسبنده خود را به مهدکودک میسپارند، «جیم شدن» کار سادهتری خواهد بود. متأسفانه، این مسئله میتواند باعث شود که رفتار کودک بدتر از قبل شود؛ چرا که موقعیت فعلی برای او، غیرقابل پیشبینیتر از قبل شده است. سعی کنید مثلا تایمر ساعت را روی پنج دقیقه تنظیم کنید و وقتی زنگ خورد، به او بفهمانید که وقت آن است که بروید.
۶.به استقلال او احترام بگذارید
وقتی این رفتار کودکتان فروکش کرد، به رفتارهای او در قبال داشتن شخصیتی مستقل احترام بگذارید و او را به این کار تشویق کرده و اصلا تنبیهاش نکنید. هیچوقت ترسها و احساساتش را به سخره نگیرد و بگذارید خیالش از این مسئله راحت شود که بی چون و چرا دوستش دارید.
منبع: parenting
اشتباهات رایج والدین در تربیت فرزندان