سندرم خفگی در ازدواج!

faateme1366
ازدواج در طول تاریخ دستخوش تکامل شده است. در قرن هجدهم، عشق را مقوله‌ای جدا از ازدواج می‌دیدند و حتی معتقد بودند بهتر است انسان یک بار عشق را تجربه و بعد از آن به صورت منطقی ازدواج کند. «با اینکه انقلاب صنعتی در قرن هجدهم شکل گرفت اما تاثیرش روی فرهنگ به بیشترین شکل در قرن نوزدهم نمود پیداکرد. ساخته شدن خانه‌های مدرن‌تر و کاهش دشواری کارهای منزل به‌دلیل اختراع وسایل پیشرفته، نقش «خانه‌داری» را در زن‌ها کمرنگ کرد و از آنها انتظار رفت که بیشتر نقش سانتی‌مانتال یک معشوق را بازی کنند»

البته در این دوره منظور از عشق، هیجانی است که پس از ازدواج شکل می‌گرفته و بیشتر ازدواج‌ها براساس «معیارها» انجام می‌شده است. در نیمه دوم قرن بیستم اهمیت عشق بسیار بیشتر از گذشته شد و پدیده «ازدواج عاشقانه» ظهور پیدا کرد. در 2 دهه‌ای که از قرن بیست و یکم گذشته، ازدواج عاشقانه هم دستخوش تکامل شده و انسان‌ها دنبال چیزی بیشتر از عشق در ازدواج هستند.

     آنچه از نظر اهمیت، گوی سبقت را از «عشق» می‌برد، مساله «خودشکوفایی» است. انسان‌های معاصر میلی سیری‌ناپذیر به شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهایشان دارند و اجازه نمی‌دهند عشق راهشان را سد کند. روز به روز نیاز انسان‌ها به خلوت شخصی بیشتر می‌شود و عشق را به‌عنوان بستری برای شکوفایی هر چه بیشتر خود می‌بینند. این تکامل در ازدواج را می‌توان با هرم مازلو تحلیل کرد. آبراهام مازلو، سلسله‌مراتب نیازهای انسانی را در یک مدل هرمی‌شکل ارائه کرد. کف هرم نیازهای پایه‌ای را شامل می‌شود و هر چه به قله هرم نزدیک می‌شویم این نیازها به‌تدریج عالی‌تر می‌شوند.

     نیازهای هرم مازلو به ترتیب عبارتند از:

     – نیازهای زیستی؛

     – نیاز به امنیت؛

     – عشق و احساس تعلق؛

     اعتماد به‌نفس؛ و

     خودشکوفایی.

     هر انسانی در طول زندگی خود از این هرم بالا می‌رود و براساس پختگی و رشدش می‌تواند در جایگاه بالاتری از آن قرار بگیرد. بسیاری از انسان‌ها در سطوح پایین هرم باقی می‌مانند و هرگز «خودشکوفایی» را به‌عنوان یک «نیاز» نمی‌بینند. از این الگو می‌توان برای تحلیل تکامل یک جامعه هم استفاده کرد. هر چقدر جوامع پیشرفته‌تر شوند، سطح نیاز‌هایشان عالی‌تر می‌شود

     حال به بحث اصلی که تکامل ازدواج بود، برگردیم. اگر با هرم مازلو به پدیده ازدواج نگاه کنیم، متوجه می‌شویم ابتدا انسان‌ها برای به دست آوردن سرپناه و تامین نیازهای معیشتی، تشکیل خانواده و بچه‌دار شدن ازدواج می‌کردند. به‌تدریج نیاز‌های دیگری در ازدواج شکل گرفت که یکی از مهم‌ترین آنها عشق ورزیدن بود. پس از آن انسان‌ها دنبال مورد دیگری در ازدواج گشتند و آن بالا بردن اعتماد به‌نفس و در نهایت رسیدن به خودشکوفایی است اما داستان تکامل ازدواج به این سادگی‌ها هم نیست.

     اگر هرم مازلو را به یک کوه تشبیه کنیم، در ارتفاعات این کوه اکسیژن کم است و با «پدیده خفگی» روبرو می‌شویم. پدیده خفگی در ازدواج یکی از نظریه‌هایی است که به بن‌بست رسیدن ازدواج‌های معاصر را به خوبی تحلیل می‌کند. انتظاری که امروزه زنان و مردان جوان از ازدواج دارند، قابل‌مقایسه با گذشته نیست.

     پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما معیار‌های ساده‌تری برای انتخاب همسر داشتند زیرا انتظارشان از یک همسر چیز زیادی نبود. آنها نمی‌خواستند در چالش‌های زندگی و تصمیم‌های بزرگ با همسرشان همفکری کنند. از طرفی، خودشان هم به تنهایی انتظار زیادی از خودشان نداشتند. به هر آنچه بودند و داشتند، تقریبا قانع بودند و کمتر پیش می‌آمد میل به «خودشکوفایی» را به صورتی که امروزه دیده می‌شود، تجربه کنند. حتی عشق شورانگیز هم کمتر بینشان دیده می‌شد و اگر عشقی هم بود، یک عشق از تب و تاب افتاده و «همراهی‌کننده» بود. به همه این دلایل انتظار زیادی از همسر نداشتند اما امروزه دختران و پسران جوان انتظارهای زیادی از ازدواج دارند. آنها از هرم مازلو بالا رفته‌اند و انتظار عشق ورزیدن و خودشکوفایی از یک رابطه دارند.

     این در حالی است که جوان‌های امروز در سرتاسر دنیا با 2 مشکل اصلی دست و پنجه نرم می‌کنند؛ کمبود وقت و زیاد بودن استرس. به‌دلیل مهم شدن «نفس اجتماعی» به تعبیر اریک فروم و پررنگ شدن مناسبات شغلی و حرفه‌ای، انسان‌ها، به‌ویژه مردان، زمان زیادی را خارج از خانه هستند. کم نیستند مردانی که زودتر از ساعت 10 شب به خانه نمی‌آیند و صبح زود هم خانه را ترک می‌کنند.

     از طرف دیگر، سطح استرس جوان‌ها به شکل معنی‌داری بیشتر از گذشته است. کمبود وقت و بالا بودن استرس باعث کمبود اکسیژن در ارتفاعات عشق و خودشکوفایی هرم مازلو می‌شود. به نظر می‌رسد افرادی که جاه‌طلب هستند و میل به خودشکوفایی بالاتری دارند، بیشتر در عشق دچار احساس خفگی می‌شوند. برای جلوگیری از احساس خفگی در عشق 2 راهکار وجود دارد؛ بالا بردن هرچه بیشتر مهارت‌های ارتباطی برای مقابله با ارتفاع‌زدگی در ازدواج، یا کاهش ارتفاع از راه کم کردن انتظارات از یک رابطه خوب. برای داشتن یک رابطه خوب عاشقانه لازم است از هر دوی این راهکارها به جای خود استفاده کنیم؛ تا جایی که می‌توانیم مهارت‌های ارتباطی‌مان را بالا ببریم و هر جایی که به بن‌بست برخوردیم، انتظارمان را از رابطه کم کنیم.

دکتر حافظ باجُغلی

روان‌پزشک و عضو کمیته بهداشت و سلامت جنسی انجمن روان‌پزشکان ایران

منبع: هفته نامه سلامت

با این 8 مرد اصلا ازدواج نکنید!

همه چیز در مورد ازدواج مجدد!

با خواستگار خسیس ازدواج کنیم؟!

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ