در ادامهی قسمت اول به شما میگوییم بهترین روش برای گفتن این مسئله به فرزندانتان که به سرطان مبتلا شدهاید چیست.
سعی کنید عادات خانوادگی را حفظ کنید
بعد از تشخیص سرطان، حفظ کارها و عادتهای مرسوم در خانواده اهمیت فراوانی پیدا میکند، فرقی نمیکند که به معنای سرِ ساعت خوابیدن برای بچههایی باشد که کمی سنشان بالاتر یا زمانِ خاموشی برای بچههای جوان باشد. زمان کافی برای خوابیدن، سر ساعت غذا خوردن و ایجاد فرصتهایی برای بچهها جهت شرکت در فعالیتهای فیزیکی، همه و همه باعث میشود تا بهتر خود را با محیط وقف دهند. از طرفی این مسئله تغییر بزرگی در نگرش و دیدگاه آنها ایجاد خواهد کرد.
مناسبتهای کوچک را فراموش نکنید
در بحبوحه درمان سرطان، اغلب مناسبتهای بزرگ (مثل تولد، فارغالتحصیلی و غیره) را به یاد داریم، اما برخی مواقع مناسبتهای کوچکی هم هستند که به همان اندازه برای بچهها بزرگ خواهد بود. مثلا وقتی او کارنامه میگیرد، یا عکسهایی که قبل از مهمانی گرفته است، بازی فوتبال یا مسابقه ژیمناستیک همه و همه رویدادهای مهمی برای او هستند.
معمولا دوستانی که سنشان بالاتر است میپرسند که چه کمکی میتوانند به او بکنند. از آنها بخواهید که اگر میتوانند فرزندتان را به یک مسابقه برده یا با او در رویداد مهم در مدرسه شرکت داشته باشند که خودتان نمیتوانید بروید. از آنها بخواهید تا چند عکس هم بگیرند و بعد کنار فرزندتان بنشینید و به او بگویید که چقدر به او افتخار میکنید.
برایش خاطرهساز باشید
بدون در نظر گرفتن این مسئله که آیا بدون داشتن اطلاعات کافی دچار سرطان شدهاید، یا آنکه سرطانتان قابل درمان است یا اینکه تا پیش از این هرگز دچار سرطان شده بودید یا نه، سعی کنید با فرزندتان خاطرات خوبی بسازید چرا که این کار به او کمک خواهد کرد تا عشق شما را تا پایان عمر در دل خود داشته باشد. مثلا یک کار جدید شروع کنید. عکس بگیرید. روزنامهها را نگه دارید. سرطان نمیتواند باعث شود تا از خاطراتتان دور بیافتید.
سؤالات رایجی که بچهها ممکن است درباره سرطان بپرسند
شاید سؤالات زیادی باشد که جوابی برای آنها نداشته باشید، اما از گفتنِ «نمیدانم» نترسید. برخی از سؤالات رایج که ممکن است بچهها بپرسند عبارتند از:
-قرار است بمیری؟
-من هم وقتی بزرگ شدم سرطان میگیرم؟
-موهایت میریزد؟
-باید به دوستانم بگویم؟
-اگر تو نتوانی از من مراقبت کنی چه کسی میتواند؟
-چرا سرطان گرفتی؟
-اگر اتفاقی برای تو بیافتد، چه بلایی سر من میآید؟
-سرطانت کِی خوب میشود؟
اگر دیدید که فرزندتان با شرایط به خوبی کنار نیامده، سعی کنید حتما از طریق پزشک به او کمک کنید. در این مواقع توصیه میشود او را پیش روانشناس کودک یا رواندرمانگر خانواده ببرید که در این زمینه تجربه دارند. نشانههای شایع مشکلاتی از این دست شامل ساکت بودن و در خود فرو رفتن و به شکل شگفتآوری بیشفعالی است. از طرفی ممکن است آنها در مدسه دچار مشکلات تمرکز بر روی درس شده یا در کلاس رفتار ناشایستی از خود نشان دهند. اینها نشانههای این است که آنها هنوز با شرایط کنار نیامده و نیاز به کمک دارند. به خاطر داشته باشید که آنها دوست دارند احساسات خود را به همه نشان دهند، با این حال در این وضعیت حتما به راهنمایی یک فرد متخصص نیاز است تا بتوانند با شرایط کنار بیایند.
میتوانید به فرزندتان نگویید که دچار سرطان شدهاید
برخی از والدین ترجیح میدهند به فرزندشان نگویند که دچار سرطان شدهاند. این تصمیم شخصی است و البته نباید بدون تحقیق و تفکر چنین تصمیمی گرفت.
بچهها موجودات باهوش و اهل شهودی هستند و با کوچکترین سرنخی میتوانند بفهمند که یک جای کار میلنگد. اگر بچهها بفهمند که چیزی را از آنها پنهان میکنید، احساس عدم امنیت خواهند داشت.
اگر وضعیت سلامت شما بدتر شود چطور؟
چطور میخواهید به فرزندتان توضیح دهید که ناگهان مریضی شما شدید شده است؟ البته این مسئله زمان کمی میبرد تا آنها بتواند با این شرایط و تغییراتی که به سرعت در خانواده رخ داده کنار بیایند. در نهایت در این سناریو، نگفتنِ اینکه دچار سرطان شدهاید به فرزندتان میتواند خسارت عاطفی و احساسی بیشتری به آنها وارد کند. اگر نمیتوانید این مسئله را به فرزندتان بگوئید، از یک دوستِ قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانوادهتان بخواهید این کار را انجام دهد.
منبع: parenting
چطور به فرزندتان بگویید به یک بیماری سخت مبتلا هستید؟