افسردگی یکی از شایعترین اشکال بیماری روانی در جهان محسوب میشود که هنوز به طور گستردهای به خوبی شناسایی نشده است. شاید یکی از علتهایش این باشد که به سختی میتوان بین دورههای متناوب حزن و اندوهی که هر کسی ممکن است تجربه کند و احساس عمیقتر و شدیدتر این غم که در افسردگی بالینی خود را نشان میدهد، تمایز قائل شد.
اختلال افسردگی اساسی
یکی از شایعترین انواع افسردگی، اختلال افسردگی اساسی است که ۷ درصد از افراد بزرگسال در آمریکا در سال جاری به آن دچار شدهاند. اگر در اکثر روزها یا بیشتر زمانها دچار علائم آن باشید پزشک میتواند این نوع افسردگی را تشخیص دهد. این علائم اغلب شامل کمبود علاقه در قبال چیزهایی است که برای لذت بردن از آنها استفاده میکنید؛ همراه با احساس غم، گناه یا بیارزش بودن. اگر این افسردگی درمان نشود، میتواند به بروز افکار مربوط به خودکشی و حتی تلاش برای انجام آن منتهی شود.
اختلال افسردگی مداوم
افسردگی از نوع افسردهخویی اغلب زمانی رخ میدهد که علائم افسردگی، مزمن شود. اگرچه این علائم میتواند بسیار شبیه اختلال افسردگی اساسی باشد، آن دسته از افرادی که دچار تغییرات دائمی این نوع افسردگی هستند، علائمی با شدت کمتر دارند اما دوره آنها طولانیتر است – گاهی اوقات حدود دو سال یا بیشتر طول میکشد. پزشکان هنوز درمان دقیقی برای این نوع افسردگی نیافتهاند اما گفته میشود که عامل آن تا حد زیادی به خانواده برمیگردد. برخی داروها هم برای این نوع افسردگی تأثیرگذارند اما شاید در طولانیمدت جواب دهند یا تأثیر آنها نسبت به اختلال افسردگی اساسی کمتر باشد.
اختلال دوقطبی
اغلب این نوع اختلال را با افسردگی اساسی اشتباه میگیرند. این بیماری متشکل از دو دوره متمایز اخلاقی است: یکی از آنها بسیار شبیه اختلال اساسی است که در آن بیمار احساس تنبلی و بیحالی، بیتفاوتی و بیانگیزگی دارد و آن دیگری که آن را روانشیدایی مینامند که با انرژی بسیار زیاد و احساس سرخوشی همراه است. این خلق و خوها تنها برای چند ساعت ادامه دارند و ممکن است در آن دوره برای چند ماه طول بکشد.
در اغلب موارد، بیماران نخستین علائم را زمانی میبینند که دورههای افسردهساز بروز میکند. در این دوره، اگر پزشک نتواند سابقه دقیق و جامعی از رفتار و خلق و خوی بیمار طی صحبت با او به دست آورد، ممکن است به اشتباه بیماری او را در قالب افسردگی تشخیص دهد. داروهایی مانند لیتیوم – داروی شایعی برای تثبیت خلق و خو، میتواند به بیماران کمک کند تا خلق و خویشان را کنترل کنند.
افسردگی روانی
این نوع افسردگی، شکل منحصر بهفردی از افسردگی است که با روانپریشی همراه است. از بین افرادی که دچار اشکال مختلف افسردگی میشوند، حدود ۱۴ تا ۵۰ درصد از آنها از علائم روانی آن رنج میبرند که شامل تصورات باطل، پارانویا و یا توهم است.
برخلاف سایر بیماریهای روانی که با روانپریشی نمود پیدا میکنند مانند روانگسیختگی، افسردگی روانی به طور خاص منجر به روانپریشی همراه با رگههایی از افسردگی خواهد شد. برای مثال، فرد ممکن است به طور خاص صداهایی بشنود که به او میگوید آدم بیمصرف و بیارزشی است؛ در حالیکه کسی که دچار روانپریشی مرتبط با سایر بیماریها شده باشد احساس میکند که یک همزاد دارد که او را میبیند.
افسردگی بعد از زایمان
این نوع افسردگی روی حدود ۱۵ درصد از زنان بعد از زایمان تأثیر میگذارد و آنها را دچار اَشکال حاد افسردگی میکند که تا چند هفته بعد از زایمان با آنها همراه است. این نوع افسردگی میتواند منجر به بروز علائم کلاسیکی شود اما از شایعترین علائم آن میتوان به حالت غم و مشکلات خواب اشاره کرد. افسردگی بعد از زایمان در هر دو شکل میتواند بروز کند – احساس افسردگی خفیف بعد از زایمان و اشکال حاد آن. در اکثر موارد حاد، زنان احساس میکنند که قادر به مراقبت از کودک نیستند و یا فکر میکنند که ممکن است به او آسیب وارد شود. در این موارد، حتما به کمک متخصص نیاز است.
اختلال عاطفی فصلی
این اختلال چیزی فراتر از احساس غم و افسردگی است؛ چرا که آب و هوا برایتان ناخوشایند خواهد بود. آن دسته از افرادی که دچار این نوع افسردگی میشوند اغلب در دوره خاصی از سال علائم آن را تجربه میکنند: علائمی که در پائیز آغاز شده و تا زمستان ادامه مییابد یا در کل علاوه بر سایر علائم افسردگی، در این دوره از سال سطح انرژیشان پائین است. با تغییر فصل و وارد شدن به فصل گرم، خلق و خوی آنها هم بهتر میشود. این نوع اختلال ممکن است در هر کسی بروز کند؛ اما اغلب در افرادی شایعتر است که در نواحیای زندگی میکنند که در زمستان ساعات کمی نور خورشید را میبینند.
منبع: medicaldaily
نقش امگا۳ در درمان اختلال دوقطبی