یکی از پیچیدهترین سوالهایی که جوامع امروز هنوز نتوانستهاند به آن پاسخ کافی بدهند، این است: چرا خانمها و آقایانی که با بررسی همهجانبه و تفاهم کامل و اکثرا عاشقانه زندگی مشترک را شروع میکنند، پس از چند سال به یکنواختی رابطه و نوعی بیتفاوتی میرسند؟ بر سر آنهایی که با شیفتگی و دلدادگی آغاز زندگی خود را جشن میگیرند، چه میآید که رو در روی هم میایستند و حاضر نمیشوند یک قدم به نفع طرف مقابل عقب بنشینند؟ چرا گاهی از هم دلزده میشوند و به جای اینکه پایههای عاطفی پیوندشان محکمتر شود، سستتر میشود؟ ولی تنها اندکی از همسران استثنا هستند و میتوانند تا پایان با یکدیگر در تفاهم کامل و توام با عشق به سر برند بهطوری که اغلب پس از فوت یکی آن دیگری طاقت نمیآورد و او هم به سرای باقی میپیوندد. در این مقاله به این سوال پاسخ کامل داده خواهد شد. کشف این راز خیلی از گفتهها و نگفتهها را بیان میکند.
متاسفانه اختلاف همسرانی که بهدلیل دلدادگی ازدواج کردهاند، زودتر از افرادی شروع میشود که با آشنایی قبلی یا به خاطر فامیل بودن پیمان زناشویی بستهاند. به ظاهر باید عکس قضیه صادق باشد، اما حقیقت امر چنین است زیرا خانم و آقایی که بر پایه احساس ازدواج میکنند، کمتر مصلحت را در نظر میگیرند. آنها پس از ازدواج و فروکش تب عشقشان تازه متوجه ایراد طرف مقابل میشوند زیرا اکنون دیگر نگاه مبالغهآمیز ندارند و یکدیگر را بالاتر از معیارهای حقیقی نمیبینند.
زن و شوهری جوانی که با عاشقی و دلدادگی ازدواج میکنند، برای حفظ و تداوم عشق خود باید بسیار ازخودگذشتگی نشان دهند. در سایه چنین تلاشی است که نهال عشقشان بارور میشود و به درختی تنومند تبدیل خواهدشد. اختلافهای جزیی مانند علف هرزی است که پای نهال عشق میروید و مانع تغذیه کافی آن از خاک اطرافش میشود. حال اگر اختلافها ادامه پیدا کند و مثل علفی هرز دور نهال عشق بپیچد و از آن تغذیه کند، پس از چند سال این نهال به چه شکل درخواهد آمد؟
فروید، روانشناس میگوید: «عشق چیزی جز تمایلات شهوانی نیست.» البته عدهای اصولا عشق را قبول ندارند و معتقدند عشق مساوی است با:
الف: غریزه جفت؛ یعنی همان حرف اریک فروم که میگفت: «انسان از لحظهای که بهدنیا میآید تا آن دمی که از دنیا میرود هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خود است.«
ب: تایید و تصویب؛ یعنی انسانها چه خانم، چه آقا علاقهمندند که از سوی جنس مکمل یا همان جنس مخالف تایید شوند و در حقیقت، حرف آلفرد آدلر را تکرار میکنند زیرا آدلر گفته: «انسان رابطهگراست و نیاز به حشر و نشر دارد، بنابراین دنبال کسی میگردد که او را تایید کند.»
ج: تمایل جنسی؛ یعنی یکی از ارکان عشق عبارت است از میل جنسی که البته آن هم نیاز طبیعی هر انسانی است ولی متاسفانه در بسیاری از جوامع اصلا اسمی از آن نمیآورند و آن را تابو میپندارند؛ در نتیجه به راحتی از آن میگذرند ولی بعدها وقتی همسران با هم زندگی میکنند یک رکن جدید به آن میل غریزی و طبیعی اضافه میشود که در واقع همان عادت است و بعضی افراد اسم این عادت را به اشتباه عشق میگذارند.
متاسفانه فروید بین مهر اصیل و عشق و محبت از یک طرف و تمایلات شهوانی از طرف دیگر فرقی قائل نشده است. فکر میکنم بهتر است این کجسلیقگی حضرت فروید را نادیده بگیریم.
امروزه بیشتر روانشناسان معتقدند عشق واکنشی آموختنی و احساسی فراگرفتنی است. یعنی هر آدمی عشق را با توجه به آموختهها، باورها، ایدهها، عقیدهها، شرطیها و محدودیتهایش میشناسد و سپس تجربه میکند، بنابراین محیط رشد آدمی تاثیر عمیقی بر عشقورزیاش دارد. انسانهای سراسر جهان با عشق یکسان برخورد نمیکنند، اما همه بر این باورند اگر دوست داشتن شدت یابد به مرحله عشق میرسد. حافظ فرق عشق، هوس و تمایلات شهوانی را اینگونه بیان کرده است:
عشقبازی کار بازی نیست، ای دل سر بباز
زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
10 شرط حفظ عشق و علاقه
حالا ببینیم پس از این مقدمه طولانی، چه مشخصات و علائمی بیانگر این است که همسران یکدیگر را دوست دارند و سپس بررسی بیشتری کنیم تا دریابیم که این افراد چه خطمشیای را انتخاب کردهاند که در تفاهم مطلق یا نسبی هستند. باید یادمان باشد هیچ موفقیتی رایگان بهدست نمیآید، پس به تکامل و تعالی رساندن عشق بهایی دارد. هر زن و شوهری این بها را پرداختند نهتنها هر 2 شاد و سرزنده خواهند بود، بلکه فرزندان برومندی هم خواهند داشت.
1.قدرشناسی: خانم و آقا باید قدرشناس یکدیگر باشند. یعنی خانم باید همسرش را بالفعل درک کند و خود را جای او، مسوولیتها و دلمشغولیهایش بگذارد و آقا هم باید به ارزش کار همسرش چه بیرون از خانه کار میکند و چه خانهدار است، بها بدهد و هرگز به همسرش که خانهدار است نگوید کارهای خانه جزیی هستند. قدرشناسی همسران از یکدیگر باعث دلگرمی به زندگی مشترک میشود.
2. مهرورزی: ابراز عشق و محبت باید کلامی باشد؛ یعنی حتما به زبان جاری شود بهخصوص آقایانی که در این مورد خسیساند باید بدانند که ویروس عشق در گوش خانمان است، پس به نجواهای عاشقانه بها میدهند. مهربانی و ابراز محبت خرجی ندارد ولی بار عاطفیاش بسیار زیاد است.
نبیاکرم(ص) در 14 قرن پیش فرموده: «آقایی که به همسرش میگوید دوستت دارم یک عمر در خاطر آن خانم باقی میماند.«
3. حامی و پشتیبان: وقتی خانم و آقایی به یکدیگر ثابت کنند که همدم، غمخوار، مونس، حامی و پشتیبان یکدیگرند، هر 2 به امنیت روانی میرسند، در نتیجه سختیها و مشکلات را بهتر درک و سپس تحمل میکنند. وقتی انسان فکر میکند که غمخوار و پشتیبانی دارد، مسلما کاراییاش در امور بهتر میشود.
4. پذیرش: مهمترین دلیل یک زندگی پایدار پذیرش همسر همانطور که هست و قبلا بوده، است. همسرانی که در فکر تحمیل عقیده به طرف مقابل مطابق با سلیقه خودشان هستند باید بدانند این طرز فکر زندگی آنها را دستخوش حوادث ناخوشایندی خواهد کرد. احترام متقابل به عقاید و افکار یکدیگر خانم و آقا را به هم نزدیکتر میکند.
5. متعهد بودن: مسوولیتپذیری و متعهد بودن به وعده و قول و قرارهایی که در شروع به یکدیگر دادهاند، یکی از ارکانی است که زندگی خانم و آقا را به تفاهم مطلق میرساند. وفاداری به آنچه که در شروع ازدواج به صورت تعهد مطرح میشود. سهلانگاری، بیتوجهی و تنبلی نسبت به تعهدات باعث بروز اختلافات پیدا و پنهان میشود.
6. مهارت کلامی: آگاهی به هنر مذاکره و داشتن مهارت کلامی از جمله مواردی است که باعث میشود خانم و آقا سختترین بحرانها را پشت سر بگذارنند. مهارت کلامی به ما میآموزد چگونه یک بگومگوی مخرب را به گفتوگویی سازنده تبدیل بکنیم.
7. احترام به حریم شخصی: گذشت آن زمانها که همسران جوان ادعا میکردند ما یک روحایم در 2 بدن. شرایط اقتصادی سالهای اخیر و علاقه خانمها به کار خارج از خانه خیلی از معیارهای گذشته را درهم ریخته، بنابراین همسران هر کدام حریم شخصی و فعالیتهای اجتماعی مشروعی دارند که باید طرفین به این حریم احترام بگذارند.
8. بیماری: بیماری به معنی بستری شدن نیست که اگر اتفاق بیفتد، همسر بیمار نیاز به مراقبت و توجه همسر خود دارد. علاوه بر اینها نشانه عشق و علایق همسران زمانی بهتر خود را نشان میدهد که فرضا اگر یکی از همسران ابراز داشت دیشب سردرد داشتم یا چنین و چنان بودم، آن دیگری احوالپرسی او باشد. در این صورت است که انسان احساس میکند غمخواری دلسوز دارد.
9. اعتمادسازی: صداقت بیچون و چرای همسران با یکدیگر باعث اعتمادسازی میشود، بهخصوص همسرانی که هر 2 کار میکنند باید در موارد مختلف و بهخصوص مسائل مادی با هم، هماهنگ باشند و در چون و چرا و سایر مواردی که نیاز به تصمیم گیری دارد از همفکری یکدیگر استفاده کنند.
10. حفظالغیب: همیشه در زندگی همسران جوان افرادی هستند که شیطنت میکنند و زن و شوهرهای بیتجربه را روبروی هم قرار میدهند. آگاه باشید که در دام اینگونه افراد مغرض نیفتید، حتی زمانی که از همسر خود دلخوری دارید، نزد دیگران حفظالغیب او باشید و اجازه ندهید دیگران بهعنوان نصیحت و راهنمایی دخالتی در زندگی شما کنند.
دکتر اصغر کیهاننیا
روانشناس و حقوقدان
منبع: هفته نامه سلامت