بسیاری از شما حتما گذرتان به بخش اطفال بیمارستانها خورده و کودکانی که بستریشدهاند را دیدهاید. حتما به این صحنه هم برخوردهاید که آنها پرستارانشان را «خاله» صدا میزنند و او را خیلی دوست دارند. اما واقعا چه رفتاری باعث میشود بچهها در محیط بیمارستان با پرسنل اینقدر صمیمی شوند، با محیط آنجا ارتباط برقرار کرده و برای پدر و مادرشان کمتر بیقراری کنند؟ پاسخ این پرسش و پرسشهای دیگر را از فائزه ولیپور، کارشناس پرستاری پرسیدیم.
فائزه ولیپور درباره حال و هوای بخش کودک توضیح میدهد:« محیط بخش در بخش کودکان و دیواراتاقها باید رنگهای شادی مثل آبی و صورتی و پرده اتاقها باید شکلهای کارتونی و شاد داشته باشد. چون وقتی بچه میخواهد بستری شود احساس راحتی کند و بستری شدن در بیمارستان روحیهاش را ضعیف نکند. در بخش اطفال حتما باید اتاق اسباببازی وجود داشته باشد که بچهها ساعاتی در روز را در آن بازی کنند و بیشتر وسایل بازی و تفریح و سرگرمی برایشان فراهم باشد.»
این کارشناس پرستاری میگوید:« مسئولان بخش باید حتما بچهها را طبق گروه سنی در یک اتاق با هم قرار دهند نه طبق نوع بیماریشان. ضمن این که بخش کودکان باید تلویزیون هم داشته باشد تا بچهها بتوانند کارتونها و انیمیشنهای موردعلاقهشان را ببینند مخصوصا کودکانی که بیماریهای خاص دارند و بیشتر اوقات را روی تخت میگذرانند.»
همچنین برای بچهها ساعت ملاقات وقت بسیار مهمی است چون آنها پس از مدتی دور بودن از پدر و مادرشان میتوانند آنها را ببینند. بر همین اساس ولیپور میگوید:« اما ما و همکارانمان میدانیم که بچهها تفکر انتزاعی دارند و باید با آنها تصوری حرف بزنیم. به این صورت که مثلا وقتی زمان ملاقات را از ما میپرسند، ساعت ملاقات را به آنها بگوییم بلکه برای مثال باید اینطور بگوییم که «هر وقت ناهارت را خوردی و کمی خوابیدی میتوانی پدر و مادرت را ببینی».
ولیپور رفتار پرسنلی که در بخش اطفال کار میکنند از پرستار و خدمه گرفته تا پزشک عمومی و متخصص اطفال، را بسیار مهم میداند و میگوید:«پرسنل باید بسیار خوشرفتار باشند و روحیه و صبر و تحمل بالایی داشته باشند. چون بستری شدن برای بزرگسالان هم سخت است چه برسد به بچهها. مخصوصا پرستارها باید در همان ابتدای ورود با بچهها دوست شوند.
اخم، گریه و بیقراری بچهها در لحظه ورود به بیمارستان طبیعی است چون تصوری که او از بیمارستان در ذهنش دارد تنها به آمپول زدن و سرم زدن ختم میشود.» بهتر است هنگامی که پرونده کودک قبل از بستری شدن در سیستم ثبت میشود، پرستار پذیرشکنندهی او، اسمش را از پرونده بخواند و یاد بگیرد .
به همین دلیل ویپور میگوید:« همین بلد بودن نام کودک اولین راه ارتباطگیری پرستار با او است. خوش رفتاری پرستار هم باعث میشود کودک بیشتر به آرام بودن اوضاع اعتماد کند. همچنین پرستار باید همه جای بخش را به کودک نشان دهند تا او با جایی که قرار است مدتی را در آن بگذراند آشنا شود و کمی ارتباط برقرار کند.»
برای خیلی از بچهها آمپول زدن به یک کابوس تبدیل شده است و ولیپور درباره نقش پرستارها در اینباره میگوید:« پرستار باید در هنگام آمپول زدن ترفندی بزند تا بچه از تزریق آمپول نترسد. آن هم به این صورت که سرنگ بدون سوزن را به بچه بدهد و به او بگویند:« حالا تو هم میتوانی آمپول بزنی» تا ترسش از آمپول کم شود.
همچنین کودک نباید قبل از تزریق آمپول آن را در دست پرستار ببیند. در لحظه تزریق هم نباید به کودک دروغ گفت که « آمپول اصلا درد ندارد» بلکه باید به او گفت:«ممکن است این آمپول کمی درد داشته باشد» همچنین زمانی که آنژیوکت به دست کودک زده شده، حتما باید در آن ناحیه آتل ببندیم چون بسیاری از بچهها محض کنجکاوی دلشان میخواهد آن را باز کنند و یا دردشان میگیرد بنابراین باید به آنها گفت:« چیزی که به دست تو وصل است سوزن نیست بلکه پلاستیک است».»
خیلی از بچهها نسبت به دارو خوردن مقاومت به خرج میدهند بنابراین ولیپور توصیه میکند:« بچه هرچقدر هم که به دارو خوردن مقاوم باشد، هیچ وقت نباید برای خوراندن دارو به بچهها آن را در غذا، نوشیدنی و شیر آنها ریخت. چون ممکن است طعم آنها تغییر کند و بچه دیگر میلی به خوردن آن خوراکیها و نوشیدنیها نداشته باشد یا نسبت به آنها سوءظن پیدا کند و در کل تأثیر روانی بدی روی بچه میگذارد.»
منبع : برترین ها