چرا برای طلاق عجله دارید؟!

گویا این تنها کاری است که برای رفع مشکل خود می توانند انجام دهند. جدایی. اما در این بین عجله در رسیدن به مقصود در چهره بسیاری از آنها دیده می شود . آنها تمام تلاششان را می کنند تا به قول خودشان، خودشان را هرچه سریعتر آزاد کنند و باز به قول خودشان نفسی عمیق بکشند و زین پس از زندگی مجردی خود لذت ببرند و گاها در کمتر از یک هفته به هدف خود می رسند، اما اگر این تلاش را برای بهبود کیفیت زندگی متاهلی خود می کردند نتیجه بهتر و مطلوب تری می گرفتند. اما چرا این احساس در مدت کمی از شروع زندگی در آنها پدیدار شده است و چرا جوان های ما به آسانی تن به طلاق می دهند و طلاق را مایه آرامش و آسایش می دانند ؟
این وضعیت مطلوب جامعه ما نیست. جامعه ای پایبند به اصول خانواده و متعصب در روابط زن و شوهر اما با آماری فضایی از جدایی زوج ها. جدایی هایی که ریشه در مشکلات معیشتی دارد و یا خیانت را پشت خود پنهان کرده است تا جایی که مسوولین دیگر آماری اعلام نخواهند کرد.
گفتگوی خبرنگار ایرنا را با کارشناسان این حوزه درباره چرایی افزایش آمار طلاق و سست شدن پایه های زندگی در پی می خوانید:
**بی اعتمادی شغلی، دغدغه معیشت و بلوغ فکری
دکتر محمد پیروی خامنه روانشناس و مشاور خانواده عوامل و موانع متعددی را در طلاق عنوان می کند و می گوید: زمانی که معیاری برای ازدواج در خانواده و جامعه وجود نداشته باشد باید منتظر طلاق بود یعنی تا زمانی که جوان ها ندانند برای چه ازدواج می کنند خطر طلاق در کمین آن زندگی خواهد بود. به اینگونه ازدواج ها ازدواج های بی اساس می گویند که نتیجه ای جز طلاق در انتظار آن نیست.
وی با اشاره به اینکه مفهوم و کارکردهای خانواده از بین رفته است و جوانان کمتر به ازدواج فکر می کنند اضافه می کند: آن تعدادی هم که تصمیم به ازدواج می گیرند باید هوشیار باشند و تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیده اند برای این امر اقدام نکنند.
این مشاور خانواده با تاکید براینکه همه مشکلات به جوان ها برنمی گردد و نباید از نقش جامعه وخانواده در این موضوع غافل شد ادامه می دهد: یکی از موضوعات بسیار مهم در امر ازدواج جوانان شناخت دوطرف است. زندگی بدون شناخت همانند همان هندوانه دربسته خریدن است. جوان ها باید بدانند که معیارهایشان برای ازدواج چیست و آیا آن معیارها را در زوجی که برای خود انتخاب کرده اند می یابند و یا خیر.
خامنه در ادامه به مقوله نقش آموزش در پیشگیری از طلاق اشاره می کند و می گوید: یک جوان باید مهارت کافی حل مسائل و مشکلات را داشته باشد. او باید بداند به چه منظور قصد ازدواج و تشکیل خانواده را دارد و اگر در این مسیر با مشکلاتی روبرو شد عاقلانه ترین راه برای رفع مشکل چیست. اینجاست که مجددا بلوغ فکری جوانان قبل از ازدواج مطرح می شود و نقش آموزش های لازم در مواقع بحران در زندگی پررنگ تر.
این مشاور با تاکید بر بی اعتمادی جوان ها از وضعیت آینده شغلی و کم بودن فرصت های شغلی دائمی، آن را یکی از دلایل تاخیر در ازدواج اعلام می کند و اضافه می کند: همیشه نگرانی از وضعیت اقتصادی و میزان درآمد یکی از دغدغه های جوان ها بوده است. در این حین جوانی که دل به دریا می زند و در چنین شرایطی اقدام به ازدواج می کند در اصل مشکلات خود را از مجردی به متاهلی انتقال می دهد و در چنین شرایطی اتفاقی که می افتد همان بحران در زندگی و در نهایت در بسیاری از موارد طلاق است.
وی درصد طلاق در گذشته را کمتر از امروز اعلام می کند و ادامه می دهد: در گذشته تغییرات به خصوص تغییرات اقتصادی در جامعه بسیار کم بوده است و زندگی از نوسان کمتری برخوردار بوده است به عبارتی طی ده سال شاهد تغییرات کمی در عرصه های مختلف جامعه بودیم اما اکنون همه تغییرات چه اقتصادی و چه از نوع اجتماعی در لحظه اتفاق می افتد و این تغییرات فرصت برنامه ریزی مناسب را سلب می کند و این یکی دیگر از دلایل سست شدن پایه های زندگی مشترک محسوب می شود.
خامنه بحث خیانت را مطرح می کند و با اشاره به افزایش آن در بین زوج ها اضافه می کند: عواملی همچون قوانین اجتماعی، نوع ارتباطات، برنامه ریزی های ضروری مسوولین، حمایت های دولت و تربیت صحیح می تواند نقش بسزایی در کاهش خیانت در خانواده ها داشته باشد.
**افزایش سن امید به زندگی، افزایش توقع و نقش آنها در طلاق
دکتر شهلا کاظمی پور جامعه شناس می گوید: بر اساس مطالعات صورت گرفته سن امید به زندگی در افراد افزایش یافته است و به مرز 74 سال رسیده است این درحالی است که در گذشته 40 سال بوده است هرچند که این میانگین در کشورهای در حال توسعه بیشتر است.
این عضو هیات علمی دانشگاه به نقش میزان سن امید به زندگی در پایداری زندگی متاهلی اشاره می کند و ادامه می دهد: در گذشته و با درنظر گرفتن سن امید به زندگی و همچنین سن پایین ازدواج یک زن و شوهر به طورمیانگین حدود 20 سال با هم زندگی می کردند و درحال حاضر این رقم به 42 سال افزایش یافته است. بنابراین هرچقدر زن و شوهر سال های بیشتری را در کنار هم باشند مشکلات بیشتر خواهد شد و اصطکاک بیشتری بین آنها ایجاد می شود.
وی به قیاس زندگی مشترک در گذشته و حال ادامه می دهد و اضافه می کند: در گذشته دلایلی از جمله تعداد بالای فرزندان، خانه دار بودن زن ها، مصرفی نبودن جامعه و تنوع کم کالاها و محصولات نقش بسزایی در پایداری زندگی مشترک داشته اند. چرا که تاثیر همه این موارد در مجموع و حتی به صورت مجزا سبب ایجاد زندگی سنتی و ساده و بالطبع پایین آوردن سطح توقع زنان و مردان از یکدیگر می شد.
کاظمی پور در ادامه این مقایسه می گوید: در دنیای امروز تعداد فرزندان کم شده است، زنان شاغل شده اند و کمتر خود را درگیر کارهای خانه می کنند وبه دلیل تنوع کالاها و محصولات، مصرف گرایی در جامعه افزایش پیدا کرده است و همه این موارد در مجموع باعث بالابردن سطح توقع زنان و مردان از یکدیگر می شود.
این کارشناس با اشاره به اینکه ساختار جامعه نیز تغییر پیدا کرده است ادامه می دهد: ورود وسایل ارتباط جمعی به درون خانواده یکی دیگر از عواملی است که تاثیر مهمی در ایجاد این تغییرات در گذشته و حال داشته است. اولین تاثیر ورود این تجهیزات به جامعه علاقمندی خانواده ها به تحصیل و آموزش بیشتر فرزندانشان است و اولین پیامد این تاثیر افزایش سن ازدواج است هرچند که تحصیلات معیار تضعیف خانواده نیست چرا که اگر هوشیار نیز باشند می توانند سنجیده در انتخاب همسر مناسب اقدام کنند.
**چاره چیست
برهیچ کس پوشیده نیست که حفظ تحکیم خانواده و تلاش برای کاهش آمار طلاق به نفع جوان ها و جامعه است .هرچند که علت های ساختاری و غیرساختاری زیادی در وقوع این پدیده در جامعه نقش دارد اما نباید از عوامل فرهنگی و رسانه ای نیز غافل شد. بنابراین به منظور افزایش استحکام زندگی زناشویی باید عوامل طلاق را شناسایی کرد و با برنامه ریزی مناسب و متناسب با فرهنگ جامعه برای حذف آن عوامل برنامه ریزی کرد. در چنین صورتی می توان نسخه ای مناسب برای این معضل اجتماعی پیچید.
لینک مرتبط: آیا خیانت همسران اولین عامل طلاق در ایران است؟