یک نظرسنجی از ۵۰۰۰ کودک با استعداد ذهنی بالا به ۴۵امین سالگردش رسیده است. اطلاعاتی که این نظرسنجی در زمینه پرورش کودکان با استعداد و همچنین کم استعداد آشکار کرده، به ما نشان میدهد که نسلهای آینده در مدرسه چگونه آموزش داده میشوند.
«جاناتان وای»، یک روانشناس از دانشگاه دوک میگوید: «چه بخواهیم، چه نخواهیم، این افراد جامعه ما را کنترل میکنند. کودکانی که در آزمونها جزو یک درصد برتر هستند، معمولا دانشمندان و افراد آکادمیک برجسته، مدیران عامل، قاضی، سناتور و میلیاردر میشوند.»
این پژوهش ۴۵ سال است که هنوز هم ادامه دارد و در سال ۱۹۷۲ با عنوان Study of Mathematically Precocious Youth (SMPY) روی ۴۵۰ فرد باهوش ۱۲ تا ۱۴ ساله انجام شد. محققان آنها را با بخش ریاضیات آزمون استاندارد SAT سنجیدند.
اطلاعات گرفته شده از این پژوهش، طی چهار دههی اخیر، در بیش از ۴۰۰ مقاله و چندین کتاب مورد بحث قرار گرفته است. جالبترین جنبهی نتایج این پژوهش با یک باور رایج در تضاد است: اینکه فرد با تمرین زیاد میتواند در هر زمینهای مهارت لازم را کسب کرد.
در یک پژوهش دیگر که اوایل سال میلادی جاری منتشر شد، محققان پی بردند که در زمینه کسب مهارت و استادی کامل در یک ورزش هیچ میزان تمرین فایده ندارد و کافی نیست. بلکه به استعداد هم نیاز است.
نتایج پژوهش SMPY نشان میدهد که ظاهرا همین موضوع در موفقیت تحصیلی هم صدق میکند. تشخیص زودهنگام تواناییهای شناختی بزرگترین عامل موفقیت است و تاثیر آن با تمرین و عوامل محیطی مثل موقعیت اجتماعی-اقتصادی قابل مقایسه نیست.
این شاید خبر مایوسکنندهای برای کسانی باشد که با استعدادهای شناختی به دنیا نیامدهاند، اما یک عامل موثر دیگر هم در پرورش هوش در کودکان (چه با استعداد چه کم استعداد) مشخص شد و آن اینکه هر دو گروه باید مورد توجه ویژه خودشان قرار گیرند.
شاید کمی بحث بر انگیز باشد، اما این پژوهش نشان داد در جوامعی که روی کودکان کم استعداد تمرکز میشود، کودکان باهوش لطمه میخورند. این نتایج نشان میدهند به جای اینکه بچههای باهوش را به حال خودشان رها کنیم، باید آنها را تشویق کنیم تا سالهای تحصیلی مدرسه را خیلی زود رد کنند یا به درسهای سطح دانشگاهی دسترسی داشته باشند.
«دیوید لوبینسکی»، یک روانشناس از دانشگاه «واندربیلت» میگوید: «این کودکان اغلب اوقات به چیز نوآورانه یا بدیعی احتیاج ندارند. فقط کافی است که هر چه زودتر به چیزی دسترسی داشته باشند که برای افراد بزرگتر فراهم است.»
اما یک پژوهش دیگر استدلال میکند که استفاده از عناوین با استعداد و باهوش یا برعکس آن برای کودکان کار هوشمندانهای نیست.
«دانا متیوز»، یک روانشناس رشد در کانادا میگوید: «اگر ما با تاکید زیادی پیشبینی کنیم که چه کسانی به درجات بالا میرسند، این خطر وجود دارد که در حق کودکانی که در این آزمونها شرکت نکردهاند، کملطفی شود. برای کودکانی که آزمون دادهاند، هیچ فایدهای ندارد که آنها را با استعداد یا بی استعداد بنامیم. در هر صورت، این کار واقعا میتواند انگیزه او را برای یادگیری کاهش دهد.»
منبع : دیجی کالا