معمولا در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی است که فرزند کوچک لوس و دوست داشتنی شما، که زمانی مدام از سر و کولتان بالا میرفت و رازهایش را به شما میگفت، به ناگهان توجهاش به شما کمتر شده یا به کل از بین میرود. نونهال شما دیگر همان فردی نیست که یک یا دو سال قبل بود. او به لحاظ جسمی، شناختی، احساسی و اجتماعی تغییر یافته است. نوعی استقلال جدید در حال شکلگیری در اوست و حتی دوست دارد بداند تاکجا و چه حد قادر به کنار زدن محدودیتهای والدین روی خودش است.
اما شاید چیزی که نداند این باشد که بیش از همیشه به شما نیاز دارد، چرا که وجود رابطهای قوی و عمیق بین والدین و فرزند، عصیان و آشوب کمتری در این مرحله به همراه خواهد داشت. اما این جریان هم جریان سادهای نیست، چرا که شما به عنوان والدین باید به خاطر نیاز او به داشتن حوزه استقلال بزرگتر، به نیازهایش احترام بگذارید تا بتوانید رابطهای موفق با نسخه بهروزشده فرزندتان ایجاد کنید.
در اینجا به نظر برخی متخصصان و راهکارهای آنها برای حفظ راههای ارتباطی بین شما و نونهالتان و داشتن روند تغییر ملایمتر و بهتر در سنین نوجوانی میپردازیم.
۱.بابت استقلال نوظهور و تازهبهدستآمدهشان، احساس طرد شدن نکنید
کمتوجهی بچهها به والدین و صرف زمان بیشتر با دوستانشان مختص این سن است، اما والدین ممکن است این عقبنشینی یا روگردانی نونهال خود را در قالب نوعی سلب مسئولیت یا همستیزی تلقی کنند. اغلب والدین برخی از اختلافهایی را که در این مرحله رخ میدهد شخصی تلقی کرده و به اشتباه آن را نوعی سرپیچی خودسرانه یا رفتاری متناقض برداشت میکنند.
این دوره، زمانی است که بچهها به معنای واقعی کلمه سعی میکنند رازهایشان را از والدین پنهان کنند و والدینی که صبر و تحمل کمی نسبت به این نوع تغییرات دارند -در واقع والدینی که دوست دارند همهچیز را بدانند– ممکن است با فضولی و کنجکاوی زیاد نسبت به نونهالشان آنها را نسبت به خود گریزان کنند.
۲.زمان مشخصی را به فرزندتان اختصاص دهید
یکی از کارهای دشوار در این سنین، مهیا کردن فضایی برای بچههاست که بخواهند با شما صحبت کنند. متخصصان توصیه میکنند که سعی کنید یک بازه زمانی مشخص یک به یک (یعنی دو نفره) آن هم یک یا دو بار در هفته با فرزندتان مشخص کرده و حتما برایش وقت بگذارید؛ زمانی که بتوانید کاملا به او و حرفهاش توجه کرده و ترجیحا در آن زمان، در حال کار کردن یا چک کردن ایمیلهایتان نباشید.
انجام این کار نه تنها باعث بهبود و قویتر شدن رابطهتان خواهد شد، بلکه مهارتهای درونفردی را هم که در آینده اهمیت فراوانی پیدا میکند به او خواهید آموخت. در این میان کیفیت زمانی اهمیت بهسزایی دارد و در واقع چیزی است که ممکن است آن را نادیده بگیریم؛ چرا که بچههای ما خواهند گفت که نیازی به آن ندارند و بعد خود را کنار بکشند و ما هم سهوا نسبت به این گرایش، از خود موافقت نشان دهیم.
۳.به طور غیرمستقیم به او راهکار بدهید
زمانی که بچهها سنشان کمتر است میتوانید از آنها سؤالات مستقیم بپرسید. مثلا مدرسه چطور بود؟ امتحان را چه کار کردی؟ حالا و در این سن، راهکار مستقیم یعنی پرسیدن سؤالات فراوان و دم به دم درباره مدرسه و اتفاقات روز از او واقعا جواب نمیدهد. به ناگهان کودک فشار زیادی حس خواهد کرد و در واقع نتیجه معکوس به همراه خواهد داشت.
اگر بنشینید و هیچ سؤالی نپرسید و فقط گوش کنید، اطلاعات بیشتری درباره زندگی فرزندتان و آنچه میخواهید به دست خواهید آورد. در واقع این روش، این پیام را به فرزندتان خواهد داد که اینجا، جایی است که میتواند بیاید و در آن صحبت کند و این اجازه را دارد که درباره هر آنچه حس کرده یا فکر میکند حرف بزند. گاهی اوقات شما هم میتوانید به او کمک کرده و نصیحتی بکنید – اما سعی نکنید خودتان را زیاد دخالت دهید و بخواهید همه مشکلات را حل کنید. در سایر مواقع بهتر است فقط در آن شرایط حضور داشته و روی این مسئله تأکید داشته باشید که روبهرو شدن با آنچه دارد تجربه میکند چقدر میتواند دشوار باشد.
۴.بیش از حد قضاوت نکنید
در این سن کودک شما با زرنگی زیادی به این مسئله توجه میکند تا ببیند چقدر او را مورد قضاوت قرار میدهید. آنها به دنبال پیدا کردن سرنخی هستند تا ببینند چطور درباره بچههای دیگران صحبت میکنید، خصوصا آنهایی که دچار مشکل یا گرفتاری خاصی هستند –مثلا فلان دختر چطور لباس میپوشد، یا آن پسر رفتار خوبی دارد یا رفتارش بد است. آنها ما را تحت نظر داشته و در این مورد تصمیم میگیرند که آیا والدین درباره آنها یا دیگران قضاوت کرده یا برخورد خشن و انتقادی دارند.
منبع: webmd
چگونه برای دوران پرتنش نوجوانی فرزندمان آماده شویم-قسمت اول
مهرناز زاوه
معمولا در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی است که فرزند کوچک لوس و دوست داشتنی شما، که زمانی مدام از سر و کولتان بالا میرفت و رازهایش را به شما میگفت، به ناگهان توجهاش به شما کمتر شده یا به کل از بین میرود.
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟