اگر در گذشته، از آسیبهای اجتماعی کمتر حرف زده میشد و همهچیز در هالهای از ابهام یا انکار قرار داشت، حالا این روند کمی بهتر شده و میتوان با حرفزدن از آسیبهای اجتماعی، آنها را رصد کرد و به دنبال راهحلی برایشان بود. شاید هم به این دلیل که این موارد، دیگر از حالت پنهان درآمده و عیان شدهاند. کودکان کار و خیابان، متکدیان، مردان و زنان معتاد، تنفروشها، خشونتهایی که در چارچوب خانه اتفاق میافتد و بسیاری دیگر از معضلات اجتماعی، نیازمند حمایت سازمانهایی مثل بهزیستی است که برای رفاه اجتماعی در نظر گرفته شدهاند. اما این سازمان برای کاهش این اتفاقات تلخ و ناخوشایند چه کار کرده؟ برای بهبود وضعیت قشرهای آسیبدیده و نیازمند حمایت چه میکند و چه کارهایی هست که باید انجام بدهد؟
حبیبالله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی و متخصص پزشکی اجتماعی، در این زمینه پاسخ داد؛ این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
اجازه بدهید مصاحبه را از اینجا شروع کنیم که با توجه به وظایفی که بر عهده سازمان بهزیستی برای کاهش آسیبهای اجتماعی گذاشته شده، شما به فعالیتهای این سازمان چه نمرهای میدهید؟
نمره بالای 17؛ ممکن است بسیاری از کاستیها مطرح شود و به چشم بیاید، اما نباید از تمام تلاشهایی که انجام میشود غافل بود. سازمان بهزیستی وظایف زیاد با بودجه کم دارد. ضمن این که هیچوقت نمیتوان به آسیبهای اجتماعی به صورت صفر و یک نگاه کرد؛ مطلوب این است که بگوییم کودکآزاری، اعتیاد و … نباشد، اما این نگاه خیلی آرمانی است. باید تا رسیدن به درجه مطلوب، گامهای عملی برداریم و اقدامات مناسب انجام دهیم.
در پاسخ منتقدان عملکرد این سازمان چه میگویید؟ به عنوان مثال گفته میشود تماس با 123 نتیجه خاصی برای بعضی افراد نداشته.
ایجاد اورژانس اجتماعی 123، اتفاق خوبی بوده و روند رو به رشدی هم در خدمترسانی به مردم داشته است که امیدواریم در ادامه این روند بهتر هم شود. مددکاران سازمان بهزیستی واقعا در کارشان ایثارگری میکنند، مواردی را داشتهایم که مددکار ما برای نجات یک کودک چند ضربه چاقو خورده و بسیاری از اتفاقات دیگر که رسانهای نمیشود اما در کارنامه مددکاران اجتماعی وجود دارد و آنها با جان و دل برای بهتر شدن وضعیت آسیبهای اجتماعی تلاش میکنند. من حتی فکر میکنم شغل مددکاری باید جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب شود چون این افراد صحنههایی را میبینند که روی روح و روان انسان تاثیر میگذارد و دیدن بعضی موقعیتها و خشونتها کار سادهای نیست. در سال گذشته 600 هزار تماس با خط 123 صورت گرفته که نشان میدهد چقدر به اورژانس اجتماعی در کشورمان نیاز داریم. این حجم از تماس با این که این سازمان هنوز چندان شناختهشده نیست، نشان میدهد لازم است 123 از جایگاهی مثل اورژانس پزشکی برخوردار باشد یا همانطور که 110 یا آتشنشانی جایگاه خودش را پیدا کرده، مردم بتوانند با این اورژانس اجتماعی هم تماس بگیرند و از خدمات آن برخوردار شوند. ما اعتقاد داریم که اورژانس اجتماعی برای کشورمان لازم و ضروری است، باید برای شناساندن ظرفیتهای 123 به مردم، کارهای بیشتری صورت بگیرد و در عین حال نیازمند این هستیم که امکانات و بودجه بیشتری در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم خدمات بیشتری به مردم ارائه دهیم.
بیشترین تماسهایی که با 123 گرفته شده شامل چه مواردی بوده؟
در سال گذشته 600 هزار تماس داشتیم که تقریبا 160 هزار تماس مرتبط با سازمان بهزیستی بوده است. از این تعداد حدود 8.5 درصد به کودکآزاری مرتبط بوده و اغلب آنها را همسایهها یا اقوام و نزدیکان آنها اعلام کردهاند. حدود هفت درصد از این موارد هم همسرآزاری بوده که از سوی فردی که مورد آزار بوده اعلام شده است. موارد بعدی شامل اختلافات خانوادگی بوده که آنها را به مرکز کاهش مداخله برای طلاق یا خط 1480 که برای چنین مواردی است ارجاع دادهایم. موارد دیگر هم از سالمندآزاری یا معلولآزاری بوده است.
زنان سرپرست خانوار را به چهار گروه میتوانیم تفکیک کنیم؛ زنانی که همسرشان از دنیا رفته، طلاق گرفتهاند، زنان دارای همسر معلول، از کار افتاده یا زندانی و گروه چهارم، افراد هرگز ازدواج نکرده. هنوز هم عمدهترین گروه ما، زنانی هستند که همسرشان فوت شدهاند؛ اما با روند افزایش نرخ طلاق، این نگرانی وجود دارد که سهم کسانی که طلاق گرفتهاند افزایش پیدا کند
این آزارها از چه نوعی است؟
بیشتر از 98 درصد موارد کودکآزاری که به ما اعلام شده، کودکآزاریهای جسمی بوده است و شاید تنها یکی دو درصد آزار جنسی بوده است. البته متاسفانه باید این را در نظر گرفت که موارد زیادی کودکآزاری روانی، بیتوجهی به بهداشت، سلامت، آموزش یا غفلت از کودکان هم هست که طبیعی محسوب شده و گزارش نمیشود. در همسرآزاری هم بیشتر مواردی که به ما گزارش شده شامل خشونت فیزیکی بوده است؛ هرچند معتقدیم باید درباره آزارهای جنسی، اقتصادی، روانی و .. و همچنین آزارهایی که شامل سالمندان یا معلولان میشود هم آگاهیرسانی شود که افراد بدانند چه مصادیقی را شامل میشود؛ به عنوان مثال سالمندآزاری و معلولآزاری را بیشتر به شکل خشونت اقتصادی و خشونت عاطفی داریم و آنها از بیتوجهی یا خرج نشدن اموالشان بدون تصمیم آنها نارضایتی دارند.
از بین آسیبهای اجتماعی، اولویتهای سازمان بهزیستی برای رسیدگی به آنها کدام است؟
کودکان به دلیل این که در وضعیت آسیبپذیرتری قرار دارند، در اولویتهای برنامههای ما هستند. ارتقای وضع رفاه و بهزیستی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، مداخله بهنگام و توانمندسازی کودکان آسیبدیده در دستور کار ما قرار دارد. موضوع دیگری که برای ما مهم است حوزه زنان و خانواده است.
اجازه بدهید به صورت مشخص به هر کدام از این آسیبهای اجتماعی بپردازیم. سازمان بهزیستی برای کودکان آسیبدیده اجتماعی یا در معرض خطر چه کار کرده است؟
اول باید به این اشاره کنم که سیاستهای ما مبتنی بر روشی بوده که نقش گروههای غیردولتی و مردم در کاهش آسیبها پررنگتر شود. در همین زمینه، درمورد کودکان خیابانی باید بگویم سالانه شش هزار کودک را در 31 مرکز شبانهروزی پذیرش میکنیم. مطالعات ما در یکی دو سال گذشته نشان داده بیش از 90 درصد این بچهها شبها را در کنار خانواده بسر میبرند و به دلایل متعددی در خیابان هستند، ممکن است پدر و مادر معتاد داشته باشند، خانواده فقیر داشته باشند، خانواده آنها را اجاره داده باشد یا موارد دیگری که باید با هر کدام متناسب با شرایط خودشان برخورد کرد. این که این بچهها خانواده دارند این را نشان میدهد که گرفتن آنها و سپردنشان به شبانهروزی مشکل را حل نمیکند و حتی ممکن است به آنها آسیب بیشتری بزند. بنابراین مراکز روزانه راهاندازی شد و در پنج استان خوزستان، تهران، البرز، چهارمحال و بختیاری و همدان این طرح را با کمک سازمانهای مردمنهاد فعال در حوزه کودک پایلوت کردیم، امسال هم آن را گسترش دادیم و در تهران حدود 19 مرکز غیردولتی داریم که به کودکان کار خدمات روزانه از جمله سلامت، آموزش، تغذیه و … میدهند. در چند ماه گذشته حدود چهار هزار کودک در این مراکز پذیرش شدهاند که دوهزار تا فقط در تهران بوده است. خوشبختانه در زمینه کودکان کار، در سالهای اخیر با افزایش بودجه مواجه بودهایم و امیدواریم بتوانیم کارهای مثمرثمرتری در ادامه انجام دهیم؛ اعتبار ما در سال 1393 دو سه میلیارد بوده، در سال 94 شش میلیارد تومان، در سال 95 دوازده میلیارد تومان و برای سال آینده امیدواریم 20 میلیارد اعتبار بتوانیم برای رسیدگی به وضعیت کودکان خیابانی بگیریم. این میزان هنوز با آنچه نیاز داریم فاصله دارد اما این روند، مناسب بوده و میتوان کارهای بیشتری برای بهبود وضعیت کودکان کار و خیابان کرد. ضمن این که ما معتقدیم هر بچهای در هر نقطهای از تهران که باشد فرزند این کشور است و باید به وضعیت او رسیدگی کرد، به همین دلیل به کودکان روستا هم رسیدگی میکنیم.
یعنی برای کودکان روستا چه کار میکنید؟
روستامهدها را جدی گرفتهایم. در روستامهدها یک وعده غذای گرم را انجام میدهیم که هدف مستقیم از این کار، کم کردن سوءتغذیه در این کودکان است ضمن این که هدفهای جانبی مانند اجتماعی کردن کودکان، ارتباط گرفتن با پدر و مادر و شناسایی مشکلات و آگاهیرسانی هم در کنار این موضوع وجود دارد. در هفت استانی که سازمان مدیریت به عنوان اولویت رسیدگی به سوءتغذیه کودکان عنوان کرده شامل استانهای ایلام، خوزستان، هرمزگان، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، کرمان و سیستان و بلوچستان، امسال تمام این روستامهدها را برای یک وعده غذایی پوشش صددرصد دادیم. حتی در بعضی استانهای دیگر که دیدیم اعتبارات ما اجازه میدهد، در استانهای دیگری که با همکاری وزارت بهداشت دیده بودیم سوءتغذیه در این استانها هم نیازمند رسیدگی است مانند اردبیل، آذربایجان غربی، قم، خراسان جنوبی، روستامهدها را تحت پوشش یک وعده غذای گرم یعنی 1200 کیلوکالری قرار دادیم. بعد از این کار، مطالعات نشان داد 50 درصد سوءتغذیه در این کودکان کاهش پیدا کرده است.
برای کودکانی که در خانه مورد خشونت واقع میشوند چطور؟ از طرفی گفته میشود هرکسی که به موردی از خشونت علیه کودکان برخورد میتواند آن را اعلام کند و از طرف دیگر بعضی از افرادی که کودکآزاری را اعلام میکنند از توجه نشدن به حرفشان انتقاد دارند.
کودکآزاری یک جرم عمومی است، نیازی به شاکی خصوصی ندارد و هرکسی که متوجه کودکآزاری در اطرافش شد میتواند و حتی باید آن را اعلام کند. کودکآزاری از خطقرمزهای سازمان بهزیستی است که به هیچ وجه درباره آن کوتاه نمیآییم. این موضوع از جانب هرکسی و هر جایی باشد ما با آن برخورد میکنیم و حتی اگر تخلفی در موسسات خودمان هم صورت بگیرد، از کنار آن نمیگذریم. 123 حتما باید به چنین مواردی پاسخگو باشد، اما اگر کسی قصوری از این مجموعه دید حتما با بهزیستی شهرستان و استان مربوطه تماس بگیرد و پیگیر موضوع شود. در مورد حمایت از کودکان نسبت به خشونتهایی که در خانه علیه آنها انجام میشود، امیدواریم تصویب لایحه کودکآزاری که از مجلس قبل به این مجلس رسیده، هرچه سریعتر انجام شود. با این که در این قانون شرح وظایف بیشتری برای بهزیستی در نظر گرفته شده اما حاضریم این وظایف را انجام بدهیم و کودکان کشورمان در وضعیت بهتری قرار داشته باشند. همانطور که خیلی از آنها را هم الان در حال انجام دادن هستیم و اگر بعضی از آنها را انجام نمیدهیم به این دلیل است که از نظر قانونی دستمان بسته است. به عنوان مثال ما به عنوان ضابط قضایی نمیتوانیم وارد خانه شویم، ممکن است موارد کودکآزاری باشد که همکاران ما منتظر شده باشند نیروی انتظامی یا حکم قضایی برسد در حالی که اگر خودشان زودتر وارد عمل میشدند جلوی بسیاری از اتفاقهای ناخوشایند گرفته میشد.
این موضوع شامل تنبیه دانشآموزان در مدرسه هم میشود؟
بله، اگر آموزش و پرورش وارد نشود و به موضوع رسیدگی نکند، ما حتما این کار را خواهیم کرد. قانون تعیین نکرده که فقط به کودکآزاری در خانه رسیدگی کنیم، بلکه به طور کلی شامل آزار کودکان میشود که میتواند شامل مدرسه هم باشد. مواردی هم بوده که ما با آن مدرسه که تخلف صورت گرفته مذاکره کرده و پیگیر ماجرا شدهایم.
از زنان چه حمایتهایی انجام میدهید؟
چند گروه از زنان را تحت پوشش بهزیستی داریم. یک گروه، زنان سرپرست خانوار هستند. در همین بحث تقسیم کار ملی که توسط شورای اجتماعی کشور وجود داشت، چندین کارگروه تشکیل شد که در بسیاری از آنها سازمان بهزیستی عضو بود، یک کارگروه به نام زنان سرپرست خانوار بود که متولی اصلی آن سازمان بهزیستی کشور است و بقیه دستگاهها مثل کمیته امداد امام (ره) و سازمان فنی و حرفهای، شهرداری، وزارت تعاون و … همکار ما بودهاند. برآوردهایی که داشتهایم این بوده که بیش از دو میلیون و پانصد هزار خانواده زنسرپرست در کشور داریم که 180 هزار خانواده تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و با افراد تحت تکفل شامل 500 هزار نفر میشوند.
چه زنانی سرپرست خانوار محسوب میشوند؟
زنان سرپرست خانوار را به چهار گروه میتوانیم تفکیک کنیم؛ زنانی که همسرشان از دنیا رفته، طلاق گرفتهاند، زنان دارای همسر معلول، از کار افتاده یا زندانی و گروه چهارم، افراد هرگز ازدواج نکرده. هنوز هم عمدهترین گروه ما، زنانی هستند که همسرشان فوت شدهاند؛ اما با روند افزایش نرخ طلاق، این نگرانی وجود دارد که سهم کسانی که طلاق گرفتهاند افزایش پیدا کند.
و برای این چهار گروه چه کارهایی کردهاید؟
از این 180 هزار زن سرپرست خانوار که تحت پوشش ما هستند، سی هزار نفر آنها بالای شصت سال سن دارند که کمتر میشود روی توانمندسازی آنها کار کرد و تحت پوشش حمایتی هستند اما درباره 120 هزار نفر باقیمانده اقدامات توانمندسازی هم انجام میشود. ضمن این که برای هر گروه از این زنان باتوجه به شرایطی که دارند، دستورالعملهای حمایتی جداگانهای داریم چون هرکدام نیاز به حمایتهای ویژه شرایط خودشان دارند. ما معتقدیم باید اقدامات چندجانبه انجام شود نه این که همه تلاشها را فقط در یک جهت انجام دهیم. تلاش میکنیم این زنان را در حوزههای مختلفی مثل تحصیل، مسکن، بیمه، شغل و درآمد و … توانمند کنیم که بتوانند زندگی مناسبتری داشته باشند و حتی از پوشش سازمان بهزیستی خارج شوند. البته تا زمانی که این معیارها را کسب نکرده باشند، ما همچنان از آنها حمایت میکنیم و به خروج آنها از دایره مشمولان تحت پوشش اقدام نمیکنیم.
مطالعاتی که در ایران درباره فرار دختران انجام شده نشان داده 90 درصد علت فرار دختران در خانه است و تنها 10 درصد به عوامل بیرونی مربوط میشود. این که علت فرارشان در خانه است این است که یا عشق و محبت در خانواده وجود ندارد، یا خشونت خانگی و اعتیاد هست، نظارت وجود ندارد یا نظارت زیادی بر آنها اعمال میشود
به غیر از زنان سرپرست خانوار، چه زنان دیگری در برنامههای حمایتی سازمان بهزیستی هستند؟
زنانی که ممکن است تحت خشونت خانگی باشند هم از گروههای مهمی هستند که به فکر آنها هستیم. هم اورژانس اجتماعی را برای آنها تدارک دیدهایم و هم خانههای امن. بعضی انتقادها با خانه امن مطرح میشود اما وقتی زنی در خانهاش احساس امنیت ندارد و ممکن است مورد آزار واقع شود، لازم است جایی را داشته باشد نه این که در خیابان باشد و تهدیدهای بزرگتری در انتظارش باشد. در سازمان بهزیستی و معاونت اجتماعی ما در کنار خانواده هستیم نه این که در برابر خانواده باشیم. تمام تلاشمان را میکنیم که مشکلاتی که در خانواده هست برطرف شود نه این که بخواهیم خانواده منحل شود. این اقداماتی که انجام میدهیم مانند خانه امن، قرار نیست اعضای خانواده را از هم دور کند بلکه هدف اول ما این است که خانواده دوام خودش را در سلامت حفظ کند.
الان چند خانه امن داریم؟ خانههای امن چه حمایتهایی به زنان آسیبدیده میکنند؟
در حال حاضر در 18 استان خانه امن ایجاد شده که دو خانه امن در تهران است و تلاش میکنیم این عدد را بیشتر کنیم. هیچکس به مرکز ما نمیآید مگر این که ظرف 24 ساعت حکم قاضی را درباره او بگیریم و هیچکس از مرکز ما بیرون نمیرود مگر به حکم قاضی. یعنی اقداماتی که انجام میدهیم همه بر اساس قوانین و ضوابطی است که وجود دارد. زنان در معرض خشونت میتوانند در این خانهها اسکان پیدا کنند و حمایتهای اجتماعی، حقوقی، روانشناسی و … از آنها انجام میشود.
درباره زنان ویژه چطور؟
برای زنان آسیبدیده اجتماعی که به آنها زنان ویژه میگویند، 24 مرکز در کشور داریم که دو مرکز در تهران است. این زنان عمدتا 25 تا 40 ساله هستند. پذیرش این افراد از طریق اورژانس اجتماعی یا ناجا است که به این مراکز معرفی و پذیرش میشوند؛ البته افراد خودمعرف هم داریم. این زنان ممکن است بیماریهای مختلف جسمی یا روانی داشته باشند که توانمندسازی آنها در زمینههای مختلف اهمیت دارد. تنها قرار نیست در موضوع اقتصادی آنها کار کنیم بلکه از نظر روانی هم باید آنها را آماده کنیم که از این شرایط خارج شوند. این زنان معمولا شش ماه تا یک سال در مراکز ما میمانند، البته مواردی هست که بیشتر هم میمانند چون جای دیگری را ندارند. وقتی به آنها حرفهآموزی میشود، ودیعه مسکن میگیرند و زندگی مستقلی را تشکیل میدهند؛ اما بعد از آن هم ارتباطشان با سازمان حفظ میشود و بر بهبود وضعیت آنها نظارت میشود.
برای دخترانی که از خانه بیرون آمدهاند و دختران فراری شناخته میشوند چه کار میکنید؟
همانطور که خانه امن شامل موارد همسرآزاری میشود که افراد متاهل و با فرزندشان در آنجا اسکان داده میشوند، خانههای سلامت مخصوص دختران مجرد را هم داریم که دخترانی را که از خانه فرار کردهاند در «خانه سلامت» اسکان میدهیم. مشکلی که درباره آنها وجود دارد این است که خانواده این زنان و دختران آنها را نمیپذیرند و از مشکلاتی که با آن مواجهیم این است که درباره آسیبهای زنان نسبت به مردان، خانوادهها پذیرش کمتری نسبت به این افراد دارند. در حال حاضر 31 خانه سلامت برای دختران داریم و سالیانه نزدیک حدود 1000 نفر را پذیرش میکنیم.
در سالهای اخیر، تعداد این افراد افزایش یا کاهش داشته؟ سن، سطح سواد و موقعیت خانوادگی و اجتماعی آنها رصد میشود؟
تقریبا در این چند سال، این میزان ثابت مانده است. مطالعاتی که در ایران درباره فرار دختران انجام شده نشان داده 90 درصد علت فرار دختران در خانه است و تنها 10 درصد به عوامل بیرونی مربوط میشود. این که علت فرارشان در خانه است این است که یا عشق و محبت در خانواده وجود ندارد، یا خشونت خانگی و اعتیاد هست، نظارت وجود ندارد یا نظارت زیادی بر آنها اعمال میشود. از نظر سواد هم عمدتا این افراد تفاوتی با سطح معمول جامعه دارند. آنها عمدتا کمسواد هستند و از جایگاه اقتصادی و اجتماعی پایینی برخوردارند. تحقیقاتی که داشتهایم نشان داده در مواردی مانند متکدیگری، معتادان متجاهر، کودکان کار و خیابان و زنان ویژه، عمدتا بیشتر این افراد اهل آن کلانشهرها نیستند و از شهرهای مختلف به شهرهای بزرگ و پایتخت میآیند. البته اینطور نیست که خود کلانشهرها چنین افرادی را ندارند بلکه معمولا چنین افرادی مهاجرت میکنند که در شهر جدید ناشناس باشند. از دلایل این موضوع که بیشتر به تهران میآیند هم این است که تهران، کلانشهری است که مردم میتوانند بدون شناسایی شدن از طرف دیگران راحتتر به این اعمال دست بزنند، اقتصاد در شهرهای بزرگ بیشتر جاری است و مردم بیشتر و راحتتر ممکن است برای چنین مواردی پول بدهند، ضمن این که ممکن است برای دلایل دیگری مهاجرت کرده باشند اما در دام این موارد گرفتار شوند و به اعمال خلاف قانون دست بزنند.
لینک مرتبط: 70 درصد کودک آزاری ها در بین اعضاء خانواده اتفاق می افتد؟!