این مسأله برای والدین بسیار ناراحت کننده است به ویژه زمانی که آنها تمام تلاششان را میکنند تا فضای امنی برای کودک فراهم کنند. اما خیلی از والدین این مسأله را در نظر نمیگیرند که دروغهای کوچک یک کودک بخاطر ناتوانی و ضعف مهارتهای حل مسأله است و این وظیفه آنهاست که به کودک یاد بدهند برای حل یک مشکل یا مسأله به جای پنهان کردن خطا یا اشتباه و دروغ گویی و بزرگنمایی با روشهای محافظهکارانه و بهتری آن را حل کنند.
چرا بچهها دروغ میگویند؟
یکی از دلایل مهم دروغ گفتن کودکان تلاش آنها برای ساختن یک هویت مستقل به ویژه در ارتباط با دوستانشان است. دروغ گویی همچنین ممکن است ناشی از فشار همکلاسیها و دوستان باشد. بعضی وقتها کودک دروغ میگوید تا از فشار رابطه کم کند یا دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
اما در رابطه با والدین، دروغگویی اغلب راهی برای اعلام استقلال و اعلام هویت مستقل از والدین است. همچنین کودکان معمولا در برابر نقض اصول و قواعد خانواده مجبور به دروغگویی میشوند. هرچقدر که قواعد سختتر و پیچیدهتر باشد کودک بخاطر نقض آنها بیشتر دروغ میگوید. تصور کنید دختر شانزده سالهتان از آرایش کردن منع شده است.
او برای قرار گرفتن و تائید در گروه دوستانی که همگی حق آرایش کردن دارند به دور از چشم شما آرایش میکند و تمام تلاشش را میکند تا این مسأله را پنهان کند. دروغ راهی است برای القای این مسأله به والدین که «من قوانین خانواده را رعایت میکنم» و در عین حال انجام آنچه همه دختران ۱۶ ساله انجام میدهند.
دروغ گویی دلایل دیگری هم دارد. مثلاً خیلی وقتها آنها میتوانند با یک دروغ کوچک توجه دیگران را به خود جلب کنند.
این نوع دروغگویی با هدف جلب توجه معمولا در کودکان خردسال رایج است و شامل خیال پردازیها و رویاهایی است که آنها سعی میکنند آن را واقعی نشان بدهند.
خیلی وقتها دروغ حتی برای ما، راهی برای پنهان کردن برخی از احساسات است به ویژه زمانی که نمیدانیم واکنش دیگران در برابر احساسات ما چه خواهد بود. این دروغ ممکن است حتی تلاشی برای پنهان کردن احساسات مثبت باشند مثل اینکه به جای «نمیدانی من چقدر عاشقت هستم» بگوییم «تو آدم خوبی هستی». به همین ترتیب بزرگسالان این مهارت را دارند که با رعایت کلمات به دیگران آسیب نزنند.
اما کودکان نمیتوانند خیلی هوشمندانه کلمات خود را انتخاب کنند. به همین دلیل اغلب برای پیشگیری از صدمه به دیگران دروغ میگویند. در واقع این راهی است که آنها یاد میگیرند چگونه به مرور زمان کمتر آسیب بزنند و در بیان جملات محتاطتر باشند.
علاوه بر این مثل همه ما، کودکان هم ممکن است برای فرار از یک مشکل یا موقعیت دشوار دروغ بگویند.
در برخی از موقعیتها این راه فرار از موقعیت است چون آنها نمیدانند واکنش شما یا دیگران چه خواهد بود اما ترس را احساس کردهاند. در موقعیتهای دیگری آنها با توجه به پیشزمینهای که از واکنش شما دارند ترجیح میدهند دروغ بگویند. کودکی که یواشکی مربا خورده است هرگز به شما راستش را نمیگوید چون قبلاً در موقعیت مشابهی و با شکستن قواعد خانواده واکنش بدی از شما دریافت کرده است.
در برابر دروغ چه باید کرد؟
بسیاری از دلایل دروغگویی کودکان چندان مهم نیستند. کودک به مرور زمان و با رشد مهارتهای حل مسأله کمتر از ابزار دروغ استفاده میکند. با این حال این مهم است که او در هر مرحلهای از رشد با تأثیر دروغ، خطای نهفته در آن و اثرات و تبعات آن آشنا شود. در مواردی که دروغها بسیار تأثیر گذار و مهم هستند و یا در موقعیتهایی که دروغ ناشی از ترس شدید کودک است پرداختن و توجه به آن بسیار جدیتر است.
اگر کودکتان دروغ میگوید ابتدا باید بفهمید چرا این دروغ را میگوید؟ آیا دروغ او تأثیر گذار و جدی است؟ پس از یافتن دلیل دروغگویی میتوانید راهی برای مواجهه با آن پیدا کنید.
قدم اول
مثل همه مشکلات دیگر، بهترین راه برای حل این مسأله گفتگو و مداخله است. اما حرف زدن درباره این مسأله نباید آزار دهنده باشد. زمانی که متوجه دروغ میشوید سخنرانی درباره دروغ و مطرح کردن مفاهیم اخلاقی چندان مؤثر نیست. مطمئن باشید کودک اصلاً به حرفهایتان گوش نخواهد داد. به ویژه اگر هر بار شما یک سخنرانی طولانی درباره مضرات دروغگویی انجام بدهید. او گوش نمیدهد و چیزی هم تغییر نخواهد کرد.
برای گفتگو همیشه به همان مورد خاصی که اتفاق افتاده است اکتفا کنید و تبعاتی برای آن در نظر بگیرید. مثلاً اگر او چیزی در مورد نمرات درسیاش پنهان کرده فقط در مورد آن حرف بزنید. دلیل پنهان کاری را بپرسید و زمانی که در این مورد حرف میزنید خونسرد و آرام باشید.
روی یک مسأله تمرکز کنید و ساده حرف بزنید. بگویید و اجازه بدهید که به همان اندازه نیز پاسخی بشنوید. البته برای کودکتان آسان نیست به راحتی بگوید چرا دروغ گفته است. همانطور که برای شما راحت نیست که دلیل دروغ و پنهانکاریتان را به دیگران بگویید.
با این حال به عنوان یک والد، اگر صمیمیتی میان شما وجود داشته باشد و اگر او احساس کند که در فضای امنی قرار دارد، بدون ترس به شما آنچه رخ داده است را خواهد گفت.
بدون شک برای کودک بسیار دشوار است که درباره آن حرف بزند و شنیدن مسأله از زبان شما موقعیت را سختتر نیز میکند. هر چه محیط امنتر و آغوش بازتری داشته باشید حقایق بیشتری را خواهید فهمید.
زمانی که متوجه میشوید کودک در حال ساختن یک دروغ است فورا به آن واکنش نشان ندهید. به خودتان زمان بدهید تا بفهمید واقعاً چرا چنین دروغی گفته است.
یادتان باشد کودکان همیشه دروغگو باقی نمیماند مگر تجربه به آنها آموخته باشد دروغ گفتن بهترین راه برای فرار از مشکلات، سختیها و دردسرهاست. کودکان کمی هستند که با دروغگویی عادت کنند.
اما اگر فرزند شما پیوسته دروغ میگوید و به خودش یا دیگران صدمهای میزند یافتن راه حل آن مسلماً در این یادداشت وجود ندارد. برای دروغهای متعددی که نشاندهنده یک نوع اختلال رفتاری هستند و یا منشا آن یک ترس عمیق و ناشناخته است شما نیاز به یک کارشناس دارید. بسیاری از کودکان به دلایل مشخص دروغ میگویند اما اگر اینطور به نظرتان رسیده که فرزندتان بیدلیل و دائماً دروغ میگوید و این دروغها عجیب یا خطرناک هستند مراجعه به یک روانشناس بهترین توصیهای است که میتوان کرد.
لینک مرتبط: تاثیرات دروغ های کوچک با مغز ما چه می کند؟!