فرهنگ وقت‌ گذرانی تا چه حد مهم است؟

a.mahammadi
در دنیای امروز هرکسی برای گذران اوقاتش فکر و راهی دارد. یکی با خانواده‌اش اوقات فراغتش را می‌گذراند، و برخی با تماشای تلویزیون. در این میان، فرهنگ وقت گذرانی تا چه حد برای ما اهمیت دارد و چه مقدار از وقت ما با فعالیت‌های فرهنگی پر می‌شود؟

 شاید شما از آن دسته افرادی باشید که به خاطر مشغله فراوان، فرصت سرخاراندن هم ندارید، چه برسد به برنامه‌‌ای برای سرگرمی، تفریح یا همان اوقات فراغت که البته برنامه‌ریزی شده و هدفمندش، مطلوب است.
یا اینکه، مشکلات اقتصادی مجالی برای حتی فکرکردن به این حاشیه‌ها نمی‌دهد یا ترجیح می‌دهید در یک فرصت مناسب و با پولی به اندازه مناسب به یک سفر خوب بروید یا برنامه خوبی تدارک ببینید، اما مدت‌هاست که این ایده، رنگ رؤیا گرفته است.
زندگی هر لحظه ادامه دارد و توقف نمی‌کند تا فرصت مناسب برای شما فراهم شود، از طرفی ادامه برنامه‌های روزمره به همین صورت، انباشتگی خستگی جان و کسالت روح، پایین آمدن آستانه تحمل و اضافه شدن بر بغض‌های فروخورده را به دنبال دارد.
نکات دیگری هم هست، مثلاً شاید شما هم‌چنین  تجربه‌ای داشته‌اید که از کاری که انجام می‌دهید و مشکلی هم دارد، برای نیم ساعت فاصله بگیرید و در همان نیم ساعت، راه حل ساده گرهی که در کار بوده، در ذهنتان جرقه بزند. وقتی از کار فاصله می‌گیریم، دید وسیع‌تری نسبت به آن خواهیم داشت و ابعاد بیشتری فرصت دیده شدن پیدا خواهند کرد.
به عبارت ساده‌تر، ما به فرصت‌هایی نیاز داریم؛ فرصت‌هایی برای نفس کشیدن به دور از هیاهوی معمول و هرروزه، فاصله گرفتن از روزمره‌گی، خالی شدن و رها شدن از سیل اطلاعات، احساسات، افکار و فشارها و استرس‌های تحمیلی و غیر تحمیلی سرسام آور هر روزه، نگاهی توأم با آرامش بیشتر به مسیری که طی کرده‌ایم و مسیر پیش روی‌مان و سازش بهتر با آنچه هستیم یا آنچه می‌خواهیم باشیم، تازه‌کردن تصاویری که چشممان می‌بیند، تازه کردن افکار، ذهنمان و تیز کردن نوک مداد خلاقیت‌مان و… فرصتی برای خودمان.
ما به این هوای تازه نیاز داریم تا شادتر و سبک‌بارتر و رهاتر زندگی کنیم.  هرچند «فراغت» گوشه‌ای دنج را به ذهن متبادر می‌کند که بی‌خیال و فارغ از هر چیزی، «اوقات» را لحظه به لحظه به دست گذشته بسپاری، اما فرهنگ استفاده بهتر از این فرصت‌ها کمک می‌کند تا بعد از پایان زمان فراغت، مشتمان خالی نماند.
  عادت نکرده‌ایم
«اصلانی» که دانشجوی سال اول معماری است، به خبرنگار ایران7 می‌گوید: «در گذشته در کنار خانواده بودن برای مردم اهمیت زیادی داشت.
روزهای پنجشنبه و جمعه که می‌شد همه دور هم جمع می‌شدند و برای روز تعطیل خود برنامه‌ریزی می‌کردند و کلی هم خوش می‌گذشت حتی برخی اوقات غیر ممکن بود که رفتن به تئا‌تر و سینما از سبد فراغت برخی خانواده‌ها خارج شود.
اغلب خود را به نوعی ملزم می‌دانستند که دست کم در ماه یک بار سینما یا تئاتر بروند. اما حالا که تلویزیون هم بیشتر برنامه‌ها و فیلم‌هایش یا فضای افسرده دارد یا مضمون فیلم‌ها و سریال‌هایش تکراری است، مردم کمتر سینما یا تئاتر می‌روند یا کتاب می‌خوانند.
حالا برخی از مردم ترجیح می‌دهند در اوقات فراغتشان، سریال‌های خارجی ببینند در حالی که موضوع این فیلم‌ها و سریال‌ها مورد پسند عرف جامعه ما نیست و در چند سال اخیر بار‌ها شنیده و بعضاً دیده‌ایم که برخی از افراد تحت تأثیر این فیلم‌ها و سریال‌ها و با الگوبرداری از آن زندگی خود را خراب کرده‌اند.
برخی از مردم کشور به دلایلی به فرهنگ وقت گذرانی خود بی‌توجه‌اند و به آن بها نمی‌دهند. آنان به نوعی روزمره‌گی پناه آورده‌اند.»
عاصمی در گیشه بلیت فروشی یکی از سینماهای تهران کار می‌کند. او از وضع فعلی گیشه در سینماهای کشور ناخشنود است و می‌گوید: «تعداد سینماروها کم شده. حتی با وجود کاهش قیمت در طول هفته، مردم کمتر سینما می‌روند.
 نمی‌شود گفت شرایط اقتصادی علتی است که موجب کم شدن حضور مردم در سینما و تئاتر می‌شود. برخی از خانواده‌ها دوست دارند به جای سینما به رستوران بروند.
 هزینه بیشتری هم می‌پردازند. این، علاوه بر شرایط فرهنگی جامعه و مردم، بستگی به کیفیت سینما و کیفیت فیلم هم دارد. مردم انتظاری که از برخی فیلم‌ها دارند، در فیلم‌ها لحاظ نمی‌شود و برخی از این فیلم‌ها با تبلیغاتی که از آنها پخش می‌شود همخوانی ندارد. این می‌شود که مردم کمتر برای دیدن فیلم به سینما می‌آیند.»
«لطیفی» کتابفروشی دارد. او می‌گوید: «کتاب از ارزان‌ترین کالاها در کشور است که می‌توان با صرف مقدار کمی هزینه این کالای فرهنگی را به خانه برد.
 این کالا ارزان‌تر از خیلی از وسایل تفریحی و فرهنگی دیگر است اما فضای جامعه به شکلی است که آن را گران می‌دانند. به نظرم بازار و نمایشگاه کتاب باید در فصل‌های مختلف سال برپا شود و با حمایت از کتابفروشان و ناشران، قیمت کتاب‌ها را باز هم تا حدودی کاهش داد تا این خلأ فرهنگی پر شود و مردم با کتابخوانی آشتی کنند. روی هم رفته بازار کتاب زیاد جالب نیست و امیدواریم که شرایط بهتر شود.»
«سعیدی» کارش آزاد است و به قول خودش غیر ممکن است تئاتری روی صحنه برود و او نبیند. می‌گوید: «وسعم می‌رسد که با خانواده‌ام هر از گاهی به تماشای تئا‌تر مورد علاقه‌ام بروم اما همه خانواده‌ها شرایط من را ندارند.
 خیلی از تئا‌تر‌ها بلیتشان گران است. این می‌شود که خیلی‌ها از دیدن یک تئا‌تر خوب محروم می‌مانند. البته نظر من این است که حتی اگر هزینه بلیت هم زیاد باشد، مردم می‌توانند لااقل هر دو ماه یکبار به این مراکز فرهنگی سر بزنند چون روی بهبود روحیه خود و خانواده‌شان تأثیر بسزایی دارد.
 فقط باید این رویه را به یکی از عادت‌هایشان تبدیل کنند. خیلی‌ها سینما یا تئاتر نمی‌روند اما پول بیشتری به نسبت تهیه بلیت سینما یا تئاتر صرف فعالیت‌های دیگری می‌کنند. درواقع، این نوع فعالیت‌ها باید تبدیل به یک عادت شود.»
   نحوه گذران اوقات فراغت، نقشه‌ دگرگونی‌های افراد و جوامع را به دست می‌دهد
«مریم رفعت‌جاه» استادیار گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران، درباره فرهنگ وقت گذرانی می‌گوید: «یکی از کارکردهای اوقات فراغت، پرورش استعدادهای ماست. اما همواره برای انسان‏‌ها، در این زمینه محدودیت‏هایی وجود داشته است.
 امروزه خرج کردن برای فراغت و شرکت در مسابقه شادی و هیجان و فراغت‌های جمعی سامان‏یافته جای فراغت‏های جمعی را گرفته است.
در همه جوامع، ارزش‏های اجتماعی و نوع جامعه، انواع خاصی از فراغت و فضا و زمان فراغتی را تعیین می‌‏کرده و این امر همواره تحت تأثیر ملاحظات اقتصادی و دینی قرار داشته است.
در جامعه امروزی، روز تعطیل روزی برای استراحت، ورزش، صرف غذا در رستوران‏‌ها، خوابیدن، به باغچه رسیدن، دید و بازدید اقوام، کارهای نظافتی و سرگرمی است. اما به تعطیلی این روز جنبه‏ای الزامی و قانونی داده شده است. این نوع فراغت نشانه سلامت اجتماعی و اساسی برای طبیعی بودن شمرده می‌شود.
این تفریح و استراحت عاقلانه که توسط فرهنگ غالب کمابیش تحمیل می‌شود، نوعی تأیید و مشروعیت اجتماعی را به همراه دارد. اما در روزهای تعطیل، بسیاری از مراکز تفریح و موزه‏‌ها، یا به کل تعطیل‏اند یا ساعات کمتری باز هستند، برنامه‏های تلویزیونی هم با سایر روز‌ها فرق دارد و این‌‌ همان پارادوکس روز‌های تعطیل رسمی است که با وجود افزایش امکان برای انجام فعالیت‏های خودخواسته و آزاد، دسترسی مردم به بسیاری از فرصت‏های ابتدایی فراغت محدود می‌‏شود.
 روز تعطیل روزی برای خانواده است. برای رفتن به مکان‌های مذهبی، برای بازی با بچه‏‌ها و نظافت و برای دیدار با والدین. این محدودیت‏‌ها بر همه آحاد جامعه یکسان وارد نمی‌‏شود و حق انتخاب مردم را کلاً از بین نمی‌‏برد و بسته به طبقه، جنسیت، ‌نژاد و سلامت، در تغییر است.»
رفعت جاه می‌گوید: «اهمیت یافتن اوقات فراغت و شکل‌گیری یا ایجاد فضاهای فراغتی را در ایران باید امری متأخر و مربوط به گسترش شهر‌ها دانست. تا همین ۵۰ سال پیش، اصلی‏‌ترین شکل گذران اوقات فراغت برای افراد و خانواده‌ها، گشت‏و‌گذار در شهر بود.
 در کنار آن، یکی از راه‏های شهرنشینان برای گذران اوقات فراغت، خروج از شهر بود. این بازگشت به طبیعت معنایی نمادین داشت و راهی برای گریز از تنش‏های زندگی شهری محسوب می‌شد.
باید گفت در شهر مدرن نیز هنوز به مثابه یکی از روش‏های اساسی «استراحت» مطرح است. با این حال در دوره اخیر با افزایش فضا‌ها و جاذبه‌های فراغتی در شهر‌ها، شهروندان تمایل کمتری به خروج از شهر دارند.
از این گذشته وجود مشکلات اقتصادی و ورود عناصر مصرفی به جامعه ما به نحوی انسان‏‌ها را متمایل به کار بیشتر و درآمد بیشتر کرده است. از این‌رو با اینکه ساعات کار کم شده، خیلی‏‌ها کار دوم دارند تا شرایط زندگی بهتری داشته باشند که عملاً سبب کمتر شدن فراغت می‌‏شود نه بیشتر شدن آن.»
به عقیده او، آنچه این روز‌ها اهمیت دارد، پژوهش و واکاوی در رویکرد اقشار مختلف جامعه به فراغت و آرمان‌ها و نیازهای فراغتی آنهاست. زیرا پاسخگویی به نیازهای فراغتی مردم چه در سطوح اولیه و ابتدایی آن، یعنی بازآفرینی قوای جسمانی و روانی و چه در سطوح پیشرفته‌تر آن یعنی نیاز به رشد و تعالی، از حقوق اولیه شهروندان و موجب زندگی‌ فردی و اجتماعی بهتر است.
استادیار گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران تصریح می‌کند: «آنچه مسلم است رویکرد به فراغت تحت تأثیر ارزش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد و گزینش نحوه گذران فراغت نیز وابسته به این رویکرد است. بدیهی است که زیستن در یک جامعه و فرهنگ، ارزش‌های اجتماعی و انگیزش‌های افراد را نیز شکل می‌دهد.
در این میان فراغت یکی از عرصه‌های مهمی است که هم می‌تواند نشان دهنده ارزش‌های فرهنگی و هم نمایانگر هویت شخصی افراد باشد. از این روست که گفته‌اند با شناسایی این عرصه می‌توان مسیر دگرگونی‌های اجتماعی و تحولات هویتی افراد یک جامعه را ترسیم کرد.»
ارزش‌های اجتماعی فراغت
فراغت یکی از عرصه‌های مهم زندگی امروزی است زیرا می‌‏تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم راه‏های معینی را برای عمل به‏ شیوه‏ مطلوب عرضه کند و بر سایر عرصه‌های زندگی روزمره نیز تأثیر تعیین کننده‌ای برجا بگذارد.
 بنابراین ارزش‌های مرتبط با حوزه فراغت باید به طور عمیق مورد توجه قرار گیرد. در یک نگاه کلی می‌‏توانیم‏ میان دو مجموعه از ارزش‏های فراغت تمایز قائل شویم:
۱- ارزش‌های مشروعیت بخش که نقش مشروعیت دادن به خود فراغت و انواع‏ خاصی از فراغت را در نظام کلی ارزش‏‌ها ایفا می‌کنند.
 این ارزش‌ها، به ارزش‏های اجتماعی معینی اشاره دارد که با آنها برخی فعالیت‏‌ها، شرایط و طرز تلقی‏‌ها مشروعیت می‌‏یابد و با مقوله‏ لذت مرتبط است و برخی از انواع‏ کنش‏‌ها را لذت‏بخش و دلپذیر می‌‏سازد. یکی دیگر از این ارزش‏‌ها، گریز از روزمره‌گی و یکنواختی است.
 ارزش دیگر، ابراز هویت اجتماعی از طریق فراغت است. فراغت معمولاً فرصتی برای اشخاص فراهم می‌‏سازد تا بتوانند از طریق آن، تصویری‏ منسجم و نمادین از خویش به خود و دیگران ارائه دهند؛ تصویری که نسبتاً واقعی‏‌تر، طبیعی‏‌تر و خودجوش‏‌تر است. شمار دیگری از ارزش‏های فراغت، به‏ یکپارچگی و سازگاری اجتماعی اشاره دارد.
 در این‌جا، فراغت برحسب توانایی آن برای‏ حفظ سازگاری و کنترل اجتماعی تعریف می‌‏شود. ارزش‌های اجتماعی مشروعیت بخش، تعیین، تجویز یا تحریم فراغت‌هایی را که سبب گریز از یکنواختی زندگی روزمره می‌شود، مثل جشن و میهمانی و… به عهده دارد.
2ـ ارزش‌های مربوط به انگیزش‏های اجتماعی. منظور از انگیزش‏های اجتماعی اموری‏ است که به فراغت، به مثابه نوعی‏ فعالیت‏ در زندگی روزمره مشروعیت می‌‏بخشد.
بر اساس مطالعات تجربی‏، دست‏کم ۸ مقوله از انگیزش‏های اجتماعی‏ برای فراغت وجود دارد که برخی از آنها با آنچه از دید ما ارزش‏های فراغت‏ تلقی می‌‏شود، ارتباط نزدیکی دارد.
۱-‌ انگیزش‏هایی که ‏ لذت یا تفریح را جزو ذاتی فراغت‏ می‌دانند و انگیزش‏های غالب و اصلی‏ محسوب می‌‏شوند.
۲- انگیزش‏هایی که فراغت را ابزاری برای‏ گریز از یکنواختی، روزمره‌گی و فعالیت‏های‏ روزانه تلقی می‌‏کنند.
۳- انگیزش‏هایی که فعالیت‏های زمان‏ فراغت را موجب آرمیدگی یا آسودگی می‌‏دانند.
۴-‌ انگیزش‏هایی که بر تعامل‏ با دیگران تمرکز دارند.
۵-‌ انگیزش‏هایی که فراغت را ابزاری برای‏ تنها شدن و دوری از سر و صدا و هیاهو می‌‏دانند.
۶-‌ انگیزش‏هایی که فراغت را به عنوان‏ ابزاری قدرتمند برای بیان احساسات و عواطف‏ در نظر می‌‏گیرند.
۷-‌ انگیزش‏هایی که در فراغت، به جنبه‏های فرهنگی و آموزشی توجه دارند.
۸-‌ انگیزش‏هایی که با کوشش برای تندرستی و تلاش برای بودن در شرایط مطلوب جسمی و روانی مرتبط است.
البته میزان اهمیت این انگیزش‏های اجتماعی‏ کلی، بسته به اقشار مختلف اجتماعی تغییر می‌کند.

چرا ما تعطیلات آخر هفته را دوست داریم؟

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ