آیا در ایران دچار نا امنی غذایی شده ایم ؟!

jalalvand
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت به نقل از سازمان فائو ناامنی غذایی در ایران را کمتر از پنج درصد اعلام کرده است. به گفته وی این درصد به معنای این است که ما کشوری نیستیم که قحطی و گرسنگی داشته باشیم. اما ربابه شیخ‌الاسلام، متخصص اپیدمیولوژی تغذیه معتقد است این آمار نمی‌تواند کاملاً صحیح باشد. به گفته وی در جامعه‌ای که بیش از 70 درصد جمعیت آن کمبود کلسیم دارند، ناامنی غذایی قطعاً بیش از 5 درصد است.

امنیت غذایی چگونه تعریف می‌شود و جایگاه ایران را از دیدگاه این تعریف چگونه ارزیابی می‌کنید؟
دسترسی همه افراد به غذای سالم و کافی برای داشتن یک زندگی فعال را امنیت غذایی می‌گویند. در حقیقت دسترسی افراد جامعه باید همیشگی و در همه ایام باشد. برای اینکه در کشور امنیت غذایی داشته باشیم مهم‌ترین مسئله‌ای که باید موردتوجه قرار بگیرد این است که مردم غذا را بشناسند، همچنین نیاز بدن خود را بشناسند و هم پول داشته باشند تا غذایی را که بر اساس آگاهی نیاز دارند تهیه کنند. غذا هم باید در دسترس هم باشد.

در امنیت غذایی اولین مسئله دسترسی است. این دسترسی می‌تواند اقتصادی یا فیزیکی باشد. یعنی غذا هم باید موجود باشد و هم فرد قدرت خرید آن را داشته باشد. آگاهی‌های تغذیه‌ای مانند چتری است که باید روی سر مصرف‌کننده وجود داشته باشد تا حداقل‌هایی را درباره تغذیه بدانند. انتخاب غذا بسیار مهم است. به همین دلیل است که در همه دنیا افرادی کارشناس تغذیه هستند و افراد جامعه به‌ویژه در مدارس، مهدکودک‌ها و مربیان آنها، بوفه‌های مدارس و…توضیحات لازم را ارائه می‌کنند. برای مثال غذاهایی که نارنجی‌رنگ هستند بتاکاروتن دارند که پیش‌نیاز ساخت ویتامین A در بدن است. بنابراین افرادی که چگونگی تغذیه صحیح را آموزش می‌دهند نقش مهمی در سلامت بنیادی جامعه دارند.

یعنی انتخاب درست غذا را هم جزئی از امنیت غذایی یک جامعه می‌دانید؟
اگر در انتخاب انواع غذا به‌درستی عمل نکرده و تنوع غذایی را رعایت نکنیم نمی‌توانیم بگوییم امنیت غذایی داریم. در جامعه‌ای که 70 الی 80 درصد جامعه دریافت کلسیم کافی ندارند، چطور خانم دکتر عبدالهی می‌گویند ما تنها پنج درصد ناامنی غذایی داریم؟ وقتی‌که ما می‌دانیم همه مردم ما باید کپسول ویتامین D مصرف کنند. در کشور هیچ یک از غذاها برای مثال روغن را با ویتامین D غنی نکرده‌ایم. این برنامه‌ای بود که در سال 1383 داشتیم چون کمبود ویتامین D در کشور وجود دارد. نمی‌توان این کمبود ویتامین D را با کپسول و آمپول جبران کرد چون کپسول و آمپول برای درمان است و نه برای پیشگیری. ما باید بخشی از ویتامین D موردنیاز جامعه را به بدن مردم برسانیم، مانند ید.

من از رقم پنج درصد ناامنی غذایی که اعلام‌شده است تعجب می‌کنم. وقتی صحبت از امنیت غذایی جامعه می‌شود اولاً باید در سطح کل کشور بررسی شود به این معنی که ما در کل کشور امنیت غذایی داریم؟ وزارت کشاورزی با توجه به میزان تولید محصولات کشاورزی و تخمینی که می‌زند می‌گوید ما به‌اندازه جمعیت کشور کالری و انرژی کافی را داریم. یعنی مواد غذایی و محصولات کشاورزی به‌اندازه کافی تولید و یا وارد کشور می‌شود. آما آیا توزیع آن نیز به‌درستی انجام می‌شود؟ آیا در مناطق محروم جنوبی کشور درصورتی‌که میوه وجود داشته باشد مردم آن را می‌خرند؟ اگر مردم در آن منطقه نتوانند میوه را خریداری کنند امنیت غذایی نیز وجود ندارد.

یعنی مواد غذایی به‌اندازه کافی وجود دارد اما به‌درستی توزیع نمی‌شود؟
یکی از مشکلاتی که در کشور وجود دارد و هیچ‌کس هم به آن توجه نمی‌کند زنجیره توزیع مواد غذایی است. یک زنجیره توزیع کامل مواد غذایی وجود دارد که گروهی بزرگ بر آن نظارت می‌کنند که ماده غذایی در اقصی نقاط کشور در اختیار مردم قرار بگیرد. اما درجاهایی که توان مالی مردم پایین است، مواد غذایی خریده نمی‌شود و درنتیجه نیز مغازه دارد دیگر مواد غذایی که مردم توان خرید آن را ندارد برای فروش ارائه نمی‌کند. درنتیجه به‌تدریج و بدون اینکه کسی متوجه باشد این مواد غذایی از سفره خانواده‌ها حذف می‌شود. به همین دلیل هم در شبکه‌های بهداشتی درمانی باید سیستمی وجود داشته باشد که این سیستم بررسی کند که توزیع غذا در کشور در همه‌جا وجود دارد. به این سیستم «primary health care» یا مراقبت‌های همه‌جانبه اولیه برای سلامت گفته می‌شود.

گروه‌های غذایی اغلب باید در وعده‌های غذایی موجود باشند. درصورتی‌که تمامی مواد موجود در هرم غذایی در سفره وجودا داشته باشد می‌توانیم یک وعده غذایی متعادل داشته باشیم که سلول‌های ما را تغذیه کند. اصل امنیت غذایی متوجه این مسئله است که غذایی که تولید می‌شود و…درنهایت سلول‌های مردم را تغذیه کند. اگر سلول‌ها به‌درستی تغذیه شود بیماری حادث نمی‌شود. علت اینکه بیماری حادث می‌شود این است که ما غذا و تنوع غذایی را نمی‌شناسیم. ما میزان مصرف غذا را نمی‌دانیم. این‌ها مسائلی است که باید آموزش داده شود و نه یک بار بلکه باید به‌صورت مداوم آموزش داده شود.

عدم آموزش تغذیه صحیح می‌تواند به چه مشکلاتی منجر شود؟
اگر آموزش تغذیه را مانند شرایط حال حاضر حذف کنیم، واضح است که مردم به بیماری‌های مختلف دچار می‌شود. مشخص است که بودجه‌های کلانی در بیمارستان‌ها باید هزینه درمان شود، هزینه دیابت، قطع پا، بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و…شود. علت هزینه‌های کلان درمان در کشور به‌این‌علت است که به پیشگیری اهمیت نمی‌دهیم. ما به مهم‌ترین زیربنای سلامت که تغذیه است اهمیت نمی‌دهیم و در حال حاضر نیز شاهد عواقب آن هستیم. مجوز دادن به فست فودها، برای ایجاد اشتغال و بیماری. یعنی با دست خودمان مردم را به درون چاه می‌اندازیم. طی 10 الی 20 سال گذشته مغازه‌های مختلفی که در کشور وجود داشته‌اند به فروشگاه فست فود تبدیل‌شده‌اند. ما ریشه بیماری‌ها را به وجود می‌آوریم. کم کردن مصرف شکر و نمک 130 سال است که در دنیا موردتوجه قرارگرفته درحالی‌که در کشور ما تنها چند سال است که به آن توجه شده است.

لینک مرتبط:مراقبت موقت از کودکان اوتیسمی! +صدای مشاور

پیامد های خطرناک سوء تغذیه در کودکان

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ