سخت است که فکرکنیم بدون داشتن یک عملکرد درخشان در محل کار ، زیرآبمان زده نشود یا اینکه رییس ما عقوبتی برای آن در نظر نگیرد. رفتار شما بخش بزرگی از هویت شما است، بنابراین طبیعی است وقتی کسی خواستار تغییر شما میشود، همین پیشنهاد کوچک او را همچون یک حملهی سنگین شخصی تلقی کنید.
اینکه در برابر ارزیابی یک شخص از خودتان، به سرعت وارد حالت تهاجمی شوید، هرگز چیز خوبی نیست. دلیل تراشیدن، برای آنچه انجام دادهاید، سبب میشود تقریباً همیشه، چهرهای انتقاد ناپذیر و ستیزهجو از شما در نگاه دیگران ایجاد شود و احتمالاً به تأیید بسیاری از دیدگاههای انتقادی آنها دربارهی شما میانجامد. به جای اینکه راه را برای آن حس تهاجمی اولیه باز بگذارید، نفسی عمیق بکشید، افکارشان را پذیرا باشید و چند سؤال راهگشا ازآنها بپرسید، پرسشهایی همچون: “ممنون که من را متوجه این موضوع کردید.
میتوانید به چند مورد خاص اشاره کنید که من در برقراری ارتباطات ناموفق بودم؟به نظر شما چگونه میتوانستم آن کار را به گونهای دیگر انجام دهم؟ در آینده چگونه میتوانم با تیم خودم به شکلی موثرتر ارتباط برقرار کنم؟” پرسیدن سوالهایی که پاسخهای دیکته شده ندارند، موجب میشود در نظر دیگران به صورت فردی مشارکتپذیر، انعطافپذیر و روشنفکر جلوه کنید. حتی اگر در هیچ موردی موافق آنها نباشید، این روش بیشک، محترمانهتر وپختهتر از این است که در برابر انتقادها، بدون هیچ درنگی مخالف بورزید.
۲. نگویید “خودم میدانم”
هیچگاه در پاسخ به یک انتقاد نگویید”خودم میدانم”. روشن است که شما نمیدانید. منتقد شما با شنیدن این جمله، موضع تدافعی میگیرد و گفتوگویی که میتوانست دوستانه و نتیجه بخش باشد، تبدیل به جدل یا جدال لفظی میشود. اگر این عادت را دارید، سعی کنید آن را با عبارت مثبتتری هم چون “متوجهام” جایگزین کنید _ بهتر است، نه؟چنین عبارتی برای هر دو طرف رضایتبخشتر خواهد بود.
اینکه وقتی از شما انتقاد میشود، احساس کنید همه بر ضدتان هستند، امری طبیعی است. احتمالاً پیش خود احساس میکنید فرد انتقادکننده شما را هم از لحاظ احساسی و هم از لحاظ حرفهای بیکفایت میداند. ولی در حقیقت، آنها یک دیدگاه را بیان میکنند و میخواهند شما در مقام خود بمانید و پیشرفت کنید. اگر رییستان، اعتقادی به شما نداشته باشد، وقت خود را صرف صحبت با شما نمیکند که مکاتبات ایمیلیتان با مشتری بهتر شود. همین قضیه میتواند دربارهی شنیدن انتقادها از یک دوست یا شخص مورد علاقه هم به کار بیاید.
اگر آنها واقعاً از شما بیزار بودند و نمیخواستند شما را ببینند، دور و برتان حضور نداشتند. به جای اینکه دلسرد یا خشمگین شوید، خوشحال باشید که اعضای خانواده یا دوستانتان آنقدر با شما راحت هستند که مسائلشان را با شما در میان میگذارند و اطمینان دارند شما به حرفهایشان گوش میدهید و به دلیل طرح این حرفها، دربارهی آنها فکر بدی نمیکنید. اینها همه از علاقه ناشی میشود.
راهتان را تغییر دهید. ضرورتی ندارد اظهار تأسف کنید، مگر در وضعیتی که عذرخواهی نیاز باشد (مثل زمانی که احساس کسی را جریحهدار کردهاید). اگر رییستان به شما میگوید چند گزارش قبلی شما، دارای غلطهای دستوری بود و از این پس گزارشهایتان را پیش از فرستادن، غلطگیری کنید، همان تغییر حالت ناگهانی شما، گویای تأسف شما است. به کار بردن عبارت “متاسفم” در جاهایی همچون محل کارتان که جای پیشرفت دارید، معمولاً حس ناامیدی را در شنونده القا میکند و تصویری مردد و غیرقابل اطمینان از شما ارائه میدهد. برای جایگزینی “متاسفم”، یک پاسخ قویتر را امتحان کنید، برای نمونه بگویید: “حتماً، من آن را تغییر خواهم داد.” و عدهای پیش دستانه کمک خواهد کرد شما پاسخگو به نظر برسید و حالا حدس بزنید نتیجهاش چیست؟ شما همچنان در نگاه دیگران با ادب خواهید بود.
به یاد داشته باشید انتقادها سازنده هستند.
۵. زیاد به خودتان سخت نگیرید
انتقادها بخشی از زندگی هستند– شما قرار است در زمانی و در جایی چه در کار چه در خانه با آن روبهرو شوید. به یاد داشته باشید هیچکس کامل نیست. اگر کسی خواستار تغییر شما است، در واقع دارد روی شما سرمایهگذاری میکند و دلیل این سرمایهگذاری هم این است که شما به دلیلهای گوناگون برای آنها ارزشمند هستید. ارزش خود را بدانید و سعی نکنید منتقدان خود را به مشقت بیندازید، هر چند برخی مواقع این کار دشوار است. شما کارهای مهمتری برای انجام دادن دارید.