لیلا بابامرادی» اظهار کرد: متأسفانه در برخی فرهنگها، کودکان نباید همزمان با بزرگسالان سخن بگویند و والدین از آنها میخواهند که وقتی بزرگسالان حتی راجع به موضوعات پیش پا افتاده صحبت میکنند، در سکوت محض گوش بدهند. این در حالی است که کودک در سنین دو، سه و پنج سالگی از قدرت تحمل بالایی برخوردار نیست ولی متاسفانه برخی پدر و مادرها تصور میکنند که مالک همه جهان هستند و میتوانند حتی در مورد زمان صحبت کردن فرزندشان تصمیم بگیرند.
این روانشناس ادامه داد: وقتی مشغول صحبت کردن با اطرافیان هستیم و کودکمان اظهارنظر میکند و یا میان کلاممان میپرد، بهترین کار این است که از شخص مقابل معذرتخواهی کنیم و همه توجهمان را به فرزندمان معطوف کنیم و از او جانبداری کنیم، در واقع هیچ پدر و مادری حق ندارد که فرزندش را به سکوت هر چند کوتاهمدت مجبور کند، چراکه کودکان نیز درست مانند بزرگسالان با خود اینطور میاندیشند که مهم هستند و میتوانند هر وقت که دلشان خواست صحبت کنند.
وی افزود: کودکان بعد از چهار سالگی بهتدریج قدرت درک پیدا میکنند و میتوانند توضیحات منطقی والدینشان را بپذیرند. اما اگر قبل از چهار سالگی مدام سر کودک فریاد بزنیم و به او بفهمانیم که باید ساکت بنشیند، تأثیرات مخرب زیادی روی ذهنش باقی میماند که ممکن است غیرقابل جبران باشد. حتی محققان معتقدند که بسیاری از افرادی که در بزرگسالی از بیاعتماد به نفسی رنج میبرند، در کودکی همیشه از حرف زدن منع شدهاند.
بابامرادی خاطرنشان کرد: اگر به فرزندمان بیاموزیم که پیش از حرف زدن فکر کند، دیگر بابت حرفهایی که در جمع میزند خجالت نمیکشیم، در واقع کودک هنگام اظهار نظر فقط آنچه را که میبیند بیان میکند. از اینرو بهتر است اظهارنظرهای کودکانه را نوعی بیادبی که نیازمند تنبیه است تلقی نکنیم. این سخنان بیان افکار یک ذهن بسیار کنجکاو و بیش از حد منطقی است که هنوز چگونگی اظهارنظر را نیاموخته است.
این روانشناس یادآور شد: وقتی کودکمان در رابطه با دیگران اظهارنظرهای نابهجا میکند، نباید او را تنبیه کنیم. همچنین نباید کاری کنیم که نسبت به خود احساس بدی پیدا کند. چنین واکنشی به او میآموزد که نباید نظرات خود را فاش کند و یا از والدین و سایر بزرگترها سئوالی بپرسد.
چگونه تشخیص دهیم سکوت کودکمان انتخابی است؟