خرید شرکت های تازه کار و موفق از استراتژی های نویینی است که محصولات، خدمات، استعدادها و مشتریان جدیدی را زیر چتر یک سازمان قرار داده، اغلب رقبای آن سازمان را هم گوشمالی می دهد. خرید یک شرکت اقدامی پر مخاطره است اما شرکتی مانند گوگل را در نظر بگیرید که همواره به چنین کاری دست زده و از قضا همیشه هم موفق بوده است.
شرکتی که در موقعیت خرید قرار دارد باید از سازگار بودن این اقدام با رشد پایدار سازمان، یعنی حفظ کارکنان و مشتریان و روابط سرمایه گذاری، آگاهی کافی داشته باشد. خرید کسب و کارهای دیگر، کاری بس پیچیده و در عین حال همراه با پاداش های بالقوه است. با این همه، لری این اقدام پیچیده را در سوالی کوتاه خلاصه کرده است: «آزمون مسواک».
این آزمون لری بر یکی از استراتژی های سنتی خرید شرکت ها مبتنی است. او توجه زیادی به جزییات مالی، مثل جریان نقدی و درآمد و غیره نمی کند و به مسئله فروش هم اهمیتی نمی دهد؛ با این همه استراتژی پیج تاکنون به خوبی جواب داده است. شرکتی که در اوایل کار گاراژ ساده ای با چند کارمند موقتی بود، اکنون به غول تبلیغاتی با درآمد سالانه 55 میلیارد دلار تبدیل شده است.
با این اوصاف، اگر لری به دنبال فروش یا بهبود عملکردی نیست، در شرکت های جدید چه می جوید؟ او به سادگی قبل از خرید یک شرکت این سوال را از خود می پرسد: «آیا محصول یا خدماتی که دارد روزی یک یا دو بار مصرف دارند و زندگی مردم را بهتر می کنند؟» (به همین دلیل نیز نام این آزمون را مسواک گذاشته اند؛ چه مسواک روزی یک یا دو بار مصرف دارد و زندگی را هم بهتر می کند!)
دونالد هریسون، مدیر توسعه شرکت گوگل می گوید: «لری در مراحل اول به دنبال معاملات بالقوه است. بانکدارها می توانند کمک حال باشند، اما لزوما هسته بحث را تشکیل نمی دهند.» این آزمون وجود دارد اما آیا همیشه می توان صددرصد به آن اطمینان کرد؟
جواب این است که در دقیق ترین آزمون های علمی هم درصدی از خطا وجود دارد، چه رسد به یک مسئله اقتصادی که پیش بینی شدنی نیست؛ پس همیشه باید ریسک را در نظر گرفت و ریسک کردن هم ترس به همراه دارد. نترسیدن و جسور بودن نیز صفتی نیست که به راحتی به دست بیاید. لری که چهار بار عنوان بهترین نویسنده اقتصادی آمریکا را به خود اختصاص داده است به عنوان یک بلاگر ساده در سال 2007 ورد استریم را راه انداخت.
او مسلما در آن زمان با ترس های زیادی روبرو بود و حالا تجربه اش را برای مقابله با این ترس ها با ما در میان می گذارد:
آیا تا به حال آن قدر از شکست خوردن در کاری ترسیده اید که از تلاش کردن ناامید شوید یا کلا قید تلاش کردن را بزنید؟ آیا ترسی مشابه اعتماد به نفس شما را به کلی نابود کرده است؟ همه با چنین احساساتی آشنایی داریم؛ احساساتی که زندگی ما را شکل می دهند و انتخاب های ما را تغییر می دهند و آینده ما را عوض می کنند. این ترس ها گاهی ما را وا می دارند کاری نکنیم و ما را از پیش رفتن باز می دارند. این ترس ها این عواقب را دربر دارند:
1. بی میلی در امتحان کردن چیزهای جدید.
2. به تعویق انداختن اهداف یا شکست در دنبال کردن آنها.
3. اعتماد به نفس یا عزت نفس پایین؛ برای مثال به خود می گوییم: «من هرگز برای پیشرفت به اندازه کافی خوب نیستم.» یا «من برای کار در چنین گروهی به اندازه کافی باهوش نیستم.»
4. کمال گرایی نادرست. شما تنها چیزهایی را امتحان می کنید که می دانید در آن خوب هستید.
مطلب جالب درباره شکست خوردن این است که دنیای پس از آن کاملا به نحوه نگرش و تصمیم گیری ما بستگی دارد؛ چشم انداز! جهان پس از شکست با این مسئله تعریف می شود و تغییر می کند. ما می توانیم به شکست به عنوان «پایان جهان» نگاه کنیم یا آن را «تجربه ای» بدانیم که ما را پیش می برد و پیشرفت را ممکن می کند و کاری می کند که اشتباهی مشابه را دوباره تکرار نکنیم. آیا می دانستید استیو جابز در سال 1985 از اپل اخراج شد؟ بله. او سپس در سال 1997 به این شرکت بازگشت و باقی افسانه اپل را تکمیل کرد، افسانه ای شیرین از آی پاد، آی تونز، آی فون و آی پد که هنوز هم ادامه دارد.
غلبه بر ترس از شکست
مواجهه با شکست و در آغوش گرفتن این موجود شرم آور به شجاعت زیادی نیاز دارد اما اگر آماده نیستید که این گام را بردارید، این پنج راه به شما کمک می کند که ترس خود را از شکست کاهش دهید:
تجزیه و تحلیل تمامی نتایج بالقوه
بسیاری از مردم ترس از شکست را تجربه می کنند؛ زیرا از ناشناخته ها می ترسند. این ترس می تواند با تجزیه و تحلیل کامل موقعیت و امکانات پیش رو تا حد زیادی کاسته شود. افزایش آگاهی بهترین راه برای پیش بینی آینده و در نتیجه کاستن ترس است. تجزیه و تحلیل اتفاقاتی که ممکن است برای ما بیفتد ذهن ما را برای واکنش نشان دادن آماده می کند و ترس درونی ما را از بین می برد.
این ممکن است یک کلیشه باشد: «وقتی مثبت فکر کنید اتفاقات مثبت برای شما می افتد.» چه این جمله تنها یک اعتقاد بیهوده باشد چه نه، برای شما ظرفیتی می سازد. مثبت اندیشی قدرت شگفت انگیزی است که اعتماد به نفس شما را می سازد. در نگاهی دیگر، این کار بهترین راه برای این است که خودزنی را کنار بگذارید و با تکیه بر توانایی های خود، آینده ای روشن برای خود بسازید.
بدترین سناریوی ممکن چیست؟
ممکن است فاجعه رخ بدهد. ترسناک است؛ شما را عصبانی می کند. بله، این شکست است، اما هنوز که اتفاق نیفتاده است. بدترین سناریوی ممکن را در نظر بگیرید و آینده را با این سناریو ترسیم کنید؛ چه خواهد شد؟ به تمامی جوانب فکر کنید. ممکن است خیلی هم بد نباشد؛ می توانید با آن کنار بیایید، کاری در برابرش انجام دهید و دوباره از جا برخیزید. حالا می توانید درک کنید که در بدترین حالت ممکن هم امیدهایی وجود دارد؛ پس کار را شروع کنید و تا می توانید سناریوی بهتری بسازید.
طرح جایگزین احتمالی
حتما این مطلب را در فوتبال شنیده اید که وقتی طرح اصلی مربی جواب نمی دهد باید طرحی جایگزین وجود داشته باشد که در اصلی به آن «پلن B» می گویند. اگر از شکست خوردن می ترسید، حتما طرح جایگزین داشته باشید. این طرح به شما کمک می کند اعتماد به نفس تان افزایش پیدا کند و امکان حرکت رو به جلو بیشتر می شود؛ این گونه دست شما بازتر است و خلاقیت شما هم راحت تر شکوفا خواهد شد.
اهداف تان را کوچک تر بگیرید
امکان یک شکست بزرگ ترس بزرگ به همراه دارد. اهداف تان را کوچک تر کنید یا آنها را به چند بخش تقسیم کنید که ترس های تان هم کوچک تر شوند. هر بار و هر مرحله، برداشتن یک گام کوچک هم آسان تر است و هم اعتماد به نفس شما را بیشتر و پیشروی شما را ساده تر می کند، نقشه راه همیشه در دستان شماست و در میان مسیرتان گم نمی شوید، سند چشم انداز نهایی را بهتر درک خواهید کرد، در میانه راه توان تجزیه و تحلیل مسیری را خواهید داشت که طی کرده اید و مسیری که باقی مانده است.
با این سه راهکار بر ترس هایتان غلبه کنید