زنی هستم 45 ساله. خانواده شوهرم دائم به او زنگ می زنند و پیامک می دهند که کارهایشان را انجام بدهد. دوست ندارند با هم به آنجا برویم و او را تنها دعوت می کنند. بدبین هستند. وقتی به شوهرم گله می کنم از آن ها حمایت می کند. در صورتی که می داند بی احترامی می کنند و با حرف هایشان آزارم می دهند. هر وقت میخواهیم به میهمانی برویم قبلش اعصاب مان خرد می شود. کمکم کنید، افسرده شدم.
پاسخ اول
هدی معتمد الصنایعی روانشناس بالینی
با سلام. چه خوب بود که بیان می کردید همسرتان فرزند چندم خانواده خود هستند؛ چون به طور معمول از فرزند ارشد، آن هم پسر یا تک پسر انتظار می رود با وجود تشکیل خانواده باز هم به خانواده اول خود توجه داشته باشد و یک سری مسئولیت ها را انجام دهد و این امر زمانی اوج می گیرد که مادر شوهرتان همسرشان را از دست داده یا ناتوان باشند؛ بنابراین تمام سرمایه عاطفی مادر برمی گردد به فرزند پسر و همسرتان هم احساس مسئولیت نسبت به خانواده خود دارند.
توصیه هایی برای مدیریت این ماجرا
شما می توانید این موضوع را با توصیه هایی که در ادامه مطرح می شود، مدیریت کنید به این صورت که:
رابطه خود و خانواده همسرتان را بازنگری کنید:
برای اولین قدم بهتر است که ارتباط تان را با خانواده همسرتان خوب و به آن ها محبت کنید و آن ها را مانند خانواده خود بدانید.
خطاهای والد را به پای همسرتان نگذارید:
اگر با خانواده همسرتان مشکل دارید، همسرتان را وارد مشکلات نکنید و مشکلات خانواده اش را جدای از او بدانید.
تفاوت های فرهنگی را بپذیرید:
قبول کنید که تفاوت های فرهنگی در هر زوجی وجود دارد. همسر شما در خانواده ای بزرگ شده است که از ایشان انتظاراتی دارند شاید در خانواده شما این گونه نباشد که از فرزند پسر انتظاری داشته باشند.
شکایت بیش از اندازه نکنید:
سعی کنید نزد همسرتان از خانواده اش گله، شکایت و بدگویی نکنید چراکه یک خانم با سیاست این کار را نمی کند. درست است که شرایط تان سخت است اما از خودتان بردباری نشان دهید؛ چون شکایت کردن زیاد باعث تخریب شدن رابطه با همسرتان می شود و اثربخش نخواهد بود.
پاسخ دوم
بنفشه دولتآبادی/ مشاور خانواده
ابتدا لازم است بگوییم وابستگی یکی از همسران به خانواده خود، دو حالت می تواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانواده اش وابسته است تنها در مواردی خاص برای حل مشکلات و اختلافات به سراغ خانواده می رود و به تصمیم و گفته آن ها عمل می کند؛ اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد، خانواده اش در زندگی جدید او حضور و نقش پر رنگی دارند و در تمام تصمیماتی که قرار است بگیرد خانواده اش هم حضور دارند. همسر شما بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته از لحاظ روانی و عاطفی از خانواده خود جدا شود. در این وابستگی های بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه می دهد که بیشتر فرزند خود را حمایت کند و حتی پیش می آید که در کوچک ترین مسائل مربوط به فرزندشان دخالت کند. گاهی وجود بزرگ ترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوج ها می شود. تجربه گذشتگان حامل پیام های ارزشمندی است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم. در ادامه راه حل هایی برای کاهش وابستگی همسرتان و هم چنین متقاعد کردن ایشان به شما پیشنهاد می کنیم.
او را متهم نکنید ولی آثار کارش را گوشزد کنید:
با همسرتان ارتباط صمیمی تری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری به شما بکند. او را متهم و مقصر ندانید. در درجه اول با هم درباره این موضوع به تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید و استقلال خودتان را به خانواده همسرتان نشان دهید.
در گفت و گو با همسرتان پیش داوری نکنید:
سعی کنید به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهارنظر کنید. برای او مثال بزنید که با رفتارهای خانواده اش چه نتایج تلخ و غم انگیزی برایتان حاصل شده است و اگر بی احترامی های خانواده او نبود این مشکلات پیش نمی آمد. به او بگویید خانواده اش مشاورهای خوبی هستند و شما می توانید از آن ها راهنمایی بگیرید؛ اما در نهایت باید با هم فکری یکدیگر و حضور شما تصمیم نهایی گرفته شود.
در محیطی آرام با همسرتان صحبت کنید:
توصیه می شود که در یک محیط آرام و با نرمی و ملایمت با شوهرتان صحبت کنید و وظایف شرعی و قانونی او را متذکر شوید. سعی نکنید تمامی مشکلات ایجاد شده را به گردن او بیندازید. شوهرتان باید بداند که جدا از خانواده خود زندگی دیگری هم دارد. شوهرتان باید به حریم خصوصی شما و خودش احترام بگذارد. این حق شما و همسرتان است. پس توصیه می شود درباره این مسائل به نرمی و ملایمت با او صحبت و متقاعدش کنید گاهی وقت ها نحوه برخورد شما ممکن است بر شدت مشکل بیفزاید.
به دلیل این مشکل مستقیم به همسرتان انتقاد نکنید:
هیچ گاه به طور مستقیم به دلیل این مشکلات از شوهرتان انتقاد نکنید چون به طور معمول انسان ها در برابر انتقاد مستقیم احساس حقارت و تحقیر می کنند و موضع دفاعی به خود می گیرند و به جای این که مشکل را حل کنند در صدد دفاع از خود برمی آیند. بنابراین توصیه می شود همیشه احساس خود را از رویدادها و حوادث زندگی بیان کنید زیرا با بیان احساس تنها حس هم دردی و مشارکت در حل مشکل را از او خواسته اید.