با عشق کارتان را انجام دهید
اولین نکته برای موفقیت در کار این است که شما عاشق کارتان باشید. اگر از کاری که انجام میدهید لذت ببرید، احساس آرامش داشته و به صلح درونی با خودتان میرسید. این صلح، هماهنگی در جسم و روان را برایتان به دنبال داشته و باعث میشود به جای خستگی از کار، از آن لذت ببرید. سلامت روانی ناشی از رضایت شغلی، ویژگی مهمی است که نباید نادیده گرفته شود. بنابراین اگر از کارتان لذت نمیبرید، حتما درصدد تغییر آن باشید.
آنچه کسب میکنید، مهم است
منظور، دریافت مالی نیست، هرچند این نکته هم بسیار مهم است. آنچه از انجام کاری در روان شما تهنشین میشود، بسیار مهم است. برای مثال احساس میکنید شغل شما باعث کمک به دیگران میشود؟ تاثیری روی میزان علم آنها دارد؟ تغییری در رفتار و گفتار آنها ایجاد میکند؟ به سلامت جسم آنها کمک میکند؟ به سلامت روانشان کمک میکند؟ باعث شادی و تفریحشان میشود؟ بنابراین حسی که از کار دریافت میکنید، بسیار مهم است. به این احساس دقت کنید.
بخش مهمی از رضایت شغلی به بحث میزان دریافتی بازمیگردد. به این معنی که شما در قبال ساعتها و میزان کاری که انجام میدهید باید مبلغ منصفانهای دریافت کنید. این رقم علاوه بر حقوق و مزایایی است که برای شما باید درنظر گرفته شود. درغیر این صورت احساس میکنید به شما ظلم شده و از شما بیگاری میکشند. اگر دچار این حس هستید، ابتدا جای جدیدی را برای تامین درآمد مالی پیدا کرده و بعد از این شغلتان استعفا بدهید.
رفتار کارفرما چطور است؟
این که کاملا مشخص است! فلانی رئیس است و شما مرئوس! اما این که این جایگاه چقدر باعث اعمال قدرت، ظلم، تحکم، توهین یا به عکس کمک و همراهی با کارمند میشود، بسیار مهم است. اگر احساس میکنید کارفرما به چشم ابزار به شما نگاه میکند، حتما برای تغییر شغلتان اقدام کنید.
همکارها را ارزیابی کنید
هم اتاقی یا همکارهای دیگر چقدربا شما زاویه دارند؟ چقدر در تلاش زیرآبزنی هستید؟ چقدر دوست دارند کار را از شما بدزدند؟ یا به عکس، از مصاحبت با آنها لذت میبرید؟ آیا با شما همقدم و همراه هستند و مثل یک تیم، تلاش میکنند کار بهتر پیش برود؟ این که ارتباط شما با همکارها به چه شکلی است، نکته بسیار مهم دیگری است که باید به آن توجه کنید. قدم اول و مهم، ثبات قدم و به قول معروف حفظ جایگاهتان است. قدم بعدی، صحبت کردن با همکار مورد نظر برای تغییر روندی است که در پیش گرفته است. راهکار بعدی، صحبت با مدیر است و راه نهایی، ترک محل کار است. درواقع حضور فرد یا افرادی که به قول معروف چوب لای چرختان میگذارند، چیزی جز خرد شدن اعصاب را به دنبال نداشته و باید هرچه زودتر شرایط را به شکل مناسب تغییر دهید.
احساس ارزشمند بودن مهم است
چقدر احساس ارزشمند بودن میکنید؟ حس میکنید کاری را انجام میدهید، پولی دریافت میکنید تا زندگی کنید یا این که اعتقاد دارید شما مهره مهمی اول برای خودتان، بعد در محل کار و درنهایت در کل جامعه هستید؟ اگر حس میکنید فرد ارزشمندی نیستید و کاری که انجام میدهید، با حضور یا بدون حضور شما انجام میشود، حتما بررسی مجددی روی جایگاه شغلیتان داشته باشید. اول این که ممکن است تفکر شما اشتباه باشد. دوم این که ممکن است فکرتان درست باشد و نیاز به تغییر شرایط باشد.
قابل اعتماد هستید؟
مروری روی رفتارتان داشته باشید. شما چقدر فرد قابل اعتمادی برای کارفرما و همکارانتان هستید؟ اگر مسالهای در محل کار وجود دارد، همانجا باقی میماند یا آن را به دیگران منتقل میکنید؟ چقدر برای رفع مشکل یا مشکلات تلاش میکنید؟ خودتان جزو چرخدهندههای فعال هستید یا باید به حال شما هم فکری کرد و تغییرتان داد؟ اگر به نظر خودتان فرد قابل اعتمادی نیستید یا برای بهبود اوضاع کار تلاشی نکرده و به قول معروف چوب لای چرخ مسیر حرکت میگذارید، علاقهای به کارتان ندارید و به دلیلی از کار و محیط آن خسته شدهاید. بنابراین باید برای تغییر شرایط اقدام کنید.
چقدر پیشرفت داشتهاید؟
فرض کنید حدود 10 سال است به انجام کاری اشتغال دارید. طی این 10 سال، از نقطهای که آغاز کردهاید، به کجا رسیدهاید؟ آیا تغییری در جایگاه شغلی، میزان دریافتی و… شما اتفاق افتاده است؟ میزان تغییرات شغلی شما متناسب با تلاش و زحمتتان برای پیشرفت بوده یا نه؟ اگر این پیشرفت متناسب با تلاشتان بوده که جای تبریک دارد و شما حتما از کارتان راضی هستید. اگر این طور نیست، مروری به میزان تلاش فردی و نتیجه آن از طرف کارفرما داشته باشید. اگر این آهنگ متناسب نیست، سازتان را جای دیگری کوک کنید!
خودتان را با خودتان مقایسه کنید
برای اینکه بتوانید ارزیابی درستی از وضعیت شغلیتان از هر نظر داشته باشید، وضعیتتان را با افرادی که از نظر تحصیلات، شغل، ساعت کاری و… شبیه یا نزدیک به شما هستند، بسنجید. سپس برای هر اقدامی تصمیم بگیرید. بنابراین برای ارزیابی، ملاک درستی داشته باشید تا به نتیجه درست برسید.
شغلتان، بخشی از شماست
آنهایی که اسم کوچک یا فامیلیشان را تغییر میدهند، از داشتن اسم یا فامیل مورد نظر رضایت ندارند. بنابراین در شرایط مناسب، از شر آنچه به هر دلیل آزارشان میدهد، خلاص میشوند و از فردای همان روز، خودشان را با اسم جدید معرفی میکنند. شاید ابتدا لبخندی گوشه لب بعضیها هم ببینند، اما همین که خودشان خوشنود هستند، کافی است. شغل هم درست مانند همان اسم و فامیل است. بخشی از هویت ماست. بنابراین اگر فکر میکنید دوست ندارید شما را با داشتن فلان شغل بشناسند، حتما برای تغییر شرایط تلاش کنید. باید بتوانید با افتخار شغلتان را معرفی کنید؛ درست مانند زمانی که اسم و فامیلتان را به زبان میآورید.
تعادل فراموش نشود
چقدر به کارتان چسبیدهاید؟ این چسبیدن از ترس کارفرماست یا این که واقعا دوست دارید مثل تفریح، کارتان را انجام دهید؟ به کارتان چسبیدهاید؛ چون برنامه و تفریح دیگری ندارید؟ به کارتان چسبیدهاید چون از نظر روانی کار کردن به شما کمک میکند به مسایلی فکر نکنید؟ فراموش نکنید، فکر کردن، برنامهریزی کردن و تلاش برای بهبود شرایط کاری، حد و اندازهای دارد. اگر بیش از اندازه به کارتان میچسبید، مسلما جایی خسته شده و اصطلاحا میبرید! بنابراین بین کار و تفریح تعادل برقرار کنید.
اجبار یا علاقه؟
اگر همین حالا قرار باشد به دلیلی دیگر کارمند یا حتی کارفرمای مجموعهای نباشید، کار دیگری برای تامین مخارجتان بلد هستید؟ بهقول معروف میتوانید گلیمتان را از آب بکشید یا این کار، تنها شغل و حرفهای است که آن را بلدید؟ اگر پاسخ شما این است که میتوانید با هزار و یک راه ممکن دیگر کسب درآمد کنید و فقط به دلیل علاقهتان این کار را انجام میدهید، یعنی شما شغلتان را عاشقانه دوست دارید و برای ماندن در این کار، اجباری ندارید. اگر پاسختان منفی است؛ همین حالا شروع به آموختن کاری بکنید که بتوانید درصورت نیاز برای مدتی از راه دیگری کسب درآمد داشته باشید. گاهی حتی باوجود علاقه به کاری، مجبورید از آن فاصله بگیرید، چه برسد به اینکه کاری را دوست نداشته باشید و به اجبار نیاز در آن بمانید.
چه کسی مسئول استرس شماست؟
تصمیم بگیرید
بدون دخالت یا نظر دیگران، حداقل یک روز کامل شرایط کاریتان را بررسی کنید. اگر احساس کردید کار آنقدر که باید راضیتان نمیکند، حتما سر فرصت برای تغییر شغلتان تصمیم بگیرید. اینجا همان لحظه نیاز به تغییر شرایط است.
مشکل را حل کنید
اگر با کارفرما، همکارها و پرسنل خدماتی محل کارتان مشکلی دارید، آن را حل کنید. درغیر این صورت نمیتوانید به کارتان ادامه دهید. حل کردن مشکل اولین و بهترین قدم برای باقی ماندن در محل کار و ادامه آن با رضایت کامل است.
زندگیتان را مرور کنید
گاهی در محل کار مشکلی وجود ندارد، اما استرس بیرون از محل کار، مانند مشکلات خانوادگی، فردی، دوستانه و… خودشان را به شما تحمیل کرده و تحمل شما را کاهش میدهند. بنابراین شاید گاهی با حل کردن مشکل بیرونی، مشکل محل کار نیز خودبهخود برطرف شود.