لطفا ابتدای مطلب را در آسیب های روحی بعد از جدایی- قسمت اول بخوانید
خودتان را دوست داشته باشید
انسان
باید بداند که ابتدا باید خودش را همان گونه که هست دوست بدارد. این
اطرافیان ما نیستند که ارزشمان را پایین میآورند؛ بلکهه اغلب خود ما موجب
این مشکل میشویم. پاسخ به اینکه ما چگونه خودمان را دوست داشته باشیم،
چندان آسان نیست؛ چرا که بعد از جدایی، افراد مدام دارای یک احساس گناه
هستند که این حس، مانع از آن میشود که فرد خودش را دوست داشته باشد. این
دسته از افراد باید به این بینش برسند که هیچ اشکالی ندارد اگر در بعضی از
زمینهها اشتباه میکنند؛ چرا که ما انسانیم و هیچکداممان کامل نیستیم.
پذیرفتن اشکالات خود گامی بهسوی دوست داشتن خودمان است. عشقورزیدن به
خود، از مهمترین کلیدهایی است که موجب میشود، انسان با خود آشتی و ارتباط
مجدد برقرار کند و احساساتش را بهراحتی با دیگران در میان بگذارد.
احساس گناه را از خود دور کنید
فرد
مطلقه پس از جدایی، احساس طردشدگی دارد و سعی میکند که به بررسی
رفتارهایش در زندگی سابقش بپردازد و خود را مقصر وو گناهکار جلوه دهد، اما
برای غلبه بر این احساس باید بدانید که ازهمپاشیدن یک رابطه تقصیر شما
نبوده است و با گذشت زمان هر دو طرف باید مسئولیت طلاق را بپذیرند. البته
محققان درباره جدایی از دو نوع احساس گناه نام میبرند:
۱. احساس گناه
نابهجا و نامناسب که احساسی است که بعد از ارتکاب هر خطایی به انسان دست
میدهد، مانند زمانی که روابط عاطفیی پایان میپذیرد و طبیعی است که از
رنجاندن دیگری و خود احساس گناه مینماییم، اما سرانجام میتوانیم با این
احساس پس از گذشت زمان کنار بیاییم.
۲. احساس دیگر، احساس گناه آبگیر
است که درون برخی از افراد وجود دارد که ریشه در کودکیشان دارد و وقتی
برایشان حادثهایی پیش میآید و تلنگری به این آبگیر خورده میشود، دچار
احساس گناه و اضطراب میشوند که چنین احساسی ممکن است فرد را از پای
درآورد. این نوع احساس گناه، شما را به افسردگی حاد سوق میدهد. بهتر است
با کمک مشاور خود، این مسئله را تحت کنترل درآورید.
روابط دوستانه را گسترش دهید
ممکن
است زن و مرد مطلقه بعد از جدایی به جای رفتوآمد با دوستان و آشنایان
خود، ارتباطشان را کاهش دهند یا قطع نمایند، اما اینن گوشهگیری خیلی بیشتر
از آنچه فکر میکنید شما را به سمت پیشرفت بیماری افسردگی سوق میدهد.
رفتوآمد با افراد قابلاعتماد میتواند در این برهه از زندگیتان موجب
احساس امنیت و آرامش شود. حمایت دوستان حقیقی در این مرحله نقش مهمی دارد؛
چرا که دورهٔ درمان شما را کوتاهتر میکند. همیشه یک گروه حمایتکننده از
نزدیکترین دوستانتان داشته باشید که حمایتگر عاطفی، راهنمای همیشگی و
مشوق شما در کارهایتان باشند.
دوستیها پذیرا باشید؛ چرا که در روابط دوستانه، مهرورزیدن وجود دارد و این
مسئله برای فرد افسرده بسیار حیاتی است. تا جایی که میتوانید، از
دوستیهای اینترنتی دوری کنید. انرژی فکری و زمانی که صرف این نوع دوستیها
میکنید، شما را از دنیای واقعی دور میکند. شما میتوانید از اینترنت
برای کسب اطلاعات، تبادل نظر و وسعتبخشیدن به افق دید خود بهره بگیرید؛
اما هرگز آن را پایهٔ دوستی قرار ندهید.
و اما نقش حیاتی خانواده
تأثیر
افراد خانواده، چگونگی حمایت و رفتار آنان با مبتلایان به بیماری افسردگی
اهمیت ویژهای دارد و به جرأت میتوان گفت کهه خانوادهها نقش مهمی در پشت
سرگذاشتن واقعهٔ طلاق فرزندانشان مخصوصاً زنان دارند. والدین باید به
فرزندانشان کمک نمایند تا در طول افسردگی بعد از جدایی و با آموزش از
تجربیات گذشته، با آگاهی به خودسازی بپردازند. همچنین به استقلال آنها در
خانواده توجه نمایند و اجازه ندهند که فامیل و آشنایان در زمینه جدایی و
حالات فرد مطلقه دخالت نمایند.
همچنین خانواده
میتواند با ترتیبدادن میهمانی و مجالس شادی طی هفته و روزهای اول جدایی،
به فرزندش کمک کند. گاه افراد مطلقه بهدلیل نداشتن حمایت خانواده به
افسردگی مزمن دچار میشوند که این مسئله از اهمیت نقش حمایت والدین از
فرزندشان نشان دارد؛ چراکه این مسئله ممکن است موجب خشم لجام گسیخته و
عصبانیت غیرقابلکنترل فرد مطلقه شود و باعث شود وی از خانوادهاش دوری
کند.
منبع: برترین ها
در طلاق مردان اززنان آسیب پذیرترند